1. خانه
  2. اخبار
  3. از میان رسانه ها
  4. یادداشت / در اصالت موضوع و عکاسی

یادداشت / در اصالت موضوع و عکاسی

منبع: هنرآنلاین –

 

سعید فلاح فر: فکر می‌کردم دردناک‌ترین و توهین آمیزترین جمله و سوالی که بعد از دیدن یک عکس می‌شود از عکاس آن پرسید، این جمله مرسوم و مضحک باشد: ˝وای! چه عالی! دوربین‌تون چیه؟!˝ اما انگار این قصه سر دراز دارد.

سرویس تجسمی هنرآنلاین: آیا عکس، به تمامی، در چیستی موضوع خلاصه می‌شود؟ آیا می‌توان مدعی شد که کپی مستقیم یک تابلوی نقاشی با دوربین عکاسی، عملی هنرمندانه و خلق یک اثر هنری جدید است؟ آیا می‌توان زیبائی هنری و استتیکی عکس را تنها محدود و منسوب به زیبائی طبیعی یک منظره، یک پرنده و گل‌های رنگارنگ، یا جذابیت‌های یک اثر معماری کرد؟ به گمانم جواب این سوال برای اغلب کسانی که با معنای هنر آشنایی دارند، قطعاً و موکداً منفی باشد. هنر عکاسی بازنمایی مجدد و یا ثبت یک موضوع نیست. اگر چنین باشد، تنها عملی فنی و غیرهنری محسوب می‌شود.

راز هنر در یک اثر عکاسی، چه در زیبائی و چه در محتوا، در نگاه عکاسانه و تفسیر منحصر به فرد هنرمند عکاس از یک واقعیت موجود بیرونی است. به نظر می‌رسد این طرز برخورد، همچون همه هنرها از انتخاب آغاز می‌شود. البته فرایند انتخاب اگرچه ظاهراً از انتخاب موضوع شروع می‌شود، اما دامنه‌ای فراتر از این انتخاب اولیه دارد. اگر بپذیریم نقطه مقابل انتخاب، حذف است. انتخاب نهایی هویت عکاسانه با حذف به کمال می‌رسد. عکاس با حذف عناصری از واقعیت، به بیانی مستقل و بدیع دست پیدا می‌کند که برای مخاطب در ماهیت و مواجهه مستقیم با اصل آن واقعیت بیرونی قابل درک یا کشف نیست. درست همانطور که از یک جعبه رنگ، بی‌دخالت نقاش، نمی‌توان تصور شاهکار نقاشی داشت و یا از میان فرهنگ لغات، بدون سعی شاعر، نمی‌توان شعری زیبا و دلنشین پیدا کرد و خواند. عکاس با این حذفیات، اولین پیام خود را به مخاطب منتقل می‌کند. پیامی که تاکید می‌کند؛ عکس همان بازنمایی خام موضوع نیست که در واقعیت بیرونی وجود دارد. بعد از انتخاب موضوع که به معنی حذف همه موضوعات ممکن و موجود است؛ زمان مهمترین عنصر است که از عکس حذف می‌شود. زمان در عکس چنان لحظه‌ای و کوتاه است که عملاً صفر فرض می‌شود. از آنجا که هر حرکتی هم تنها با صرف زمان امکان‌پذیر است، خود به خود عنصر حرکت نیز از عکس حذف خواهد شد. مگر مواردی که با تکنیک‌های خاصی ـ مثل کم کردن سرعت شاتر و…ـ اشاراتی به حرکت به چشم بیاید که آن هم الزاماً عملی مساوی با خود حرکت محسوب نمی‌شود.

حذف صدا، بو، دما و… نیز از همین ماهیت فنی عکس ناشی می‌شود. انتخاب قاب و حذف همه آنچه خارج از این قاب جای گرفته‌اند، مرحله بعدی مواجهه عکاس و موضوع خواهد بود. حذف اضافات با محدودیت عمق میدان یا تاریکی و روشنایی، ترکیب‌بندی و… هم از عواملی هستند که دست عکاس را برای انتخاب‌ها و حذف‌ها و یا گاهی برای تعیین درجات توجه باز می‌گذارند. کار به همین مختصر خلاصه نمی‌شود. انتخاب زمان و موقیعت عکاسی از بین همه امکانات و فرصت‌های ممکن، انتخاب نور و سایه، زاویه دید لنز، ارتفاع و… چنان تنوعی در پیش روی عکاس قرار می‌دهد که باید اذعان کرد هر عکس تنها یک و تنها یک انتخاب است از میان بی‌نهایت احتمال موجود. این گزینش هنرمندانه و مبتنی بر دانش، اندیشه و احساس هنری، فصل مشترک عکاسی است با دیگر هنرها. همانطور که یک شاعر از میان میلیون‌ها کلمه و بی‌نهایت احتمال ترکیبی آن‌ها، اجزای مصرع و بیتی را انتخاب و باقی کلمات و ترکیبات را از شعرش حذف می‌کند. یا نقاشی که از بین همه موضوعات و تکنیک‌ها و خطوط و رنگ‌های ممکن، گروهی را از بین بی‌نهایت احتمال برای تابلوی نقاشی خود انتخاب و مابقی آن‌ها را کنار می‌گذارد.

با این تعریف؛ چطور می‌توان ‌برخلاف آنچه در نظر نخست به ذهن می‌رسد و یا آنچه عامه غریبه با سواد عکاسی می‌پندارند، در خوانش یک عکس، همیشه و در همه احوال، جزئیات و هویت موضوع را محور اصلی و نگاه عکاسانه را فرع بر آن فرض کرد؟!

ساده‌ترین رابطه بین عکاس، عکس و موضوع در عکس‌های گزارشی و خبری اتفاق می‌افتد. به این ترتیب که عکاس تلاش می‌کند به کمک یک جزء یا همان عکس، گزارش و تصوری از کلیت یک پدیده، واقعه یا اتفاق و… به مخاطب ارائه کند. همچنین عکس‌هایی که معمولاً در گروه عکس‌های استنادی، به عنوان مدارک تصویری آرشیو و یا ارائه می‌شوند. این عکس‌ها باید بتوانند به سوالت ساده مخاطب شامل؛ “کی؟ کجا؟ چگونه؟ و…” پاسخ‌هایی گویا ارائه کنند. به عبارتی این عکس‌ها فقط حول محوریت موضوع و توان عکس در شیوایی و بیان مناسب موضوع تحلیل می‌شوند. به طور مثال یک عکس پرسنلی معرف یک فرد مشخص و قابل شناسایی با نام و فامیل است و لاغیر. یا یک عکس از بنای تاریخی، معرف همان بنا با یک عنوان و جغرافیای معین است. بنابراین در پاسخ به سوال مخاطب، حاوی یک پاسخ و اسم دقیق خواهد بود. بدیهی است که عکاسی به این اندک گزاره‌های خبری قانع نبوده و به محتوایی تامل برانگیزتر و قابلیت در تأویل بیشتر، تمایل دارد.

در مدارج عالی‌تر ارتباط موضوع و عکس، به عنوان نمونه می‌توان مثلاً به عکس یک کودک زخمی و گریان میان خرابه‌های جنگ و زلزله اشاره کرد که به موضوعی فراگیرتر در یک جغرافیا و زمان مشخص و معلوم دلالت دارد. در مقابل اما ممکن است پرتره درد کشیده‌ یک کارگر خسته معدن، واقعیتی جهان شمول در طبقات اجتماعی و اقتصادی را برای نمایش به مخاطب اراده کند. یا عکسی فارغ از نام و زمان و مکان و… صرفاً به اصول و احساسات زیبائی شناختی نظر داشته باشد.

این روند می‌تواند به انتزاع نسبی و یا حتی کامل در عکس منجر شود. انتزاع و استقلال عکس از موضوع به عنوان واقعیت بیرونی. بدیهی است که این انتزاع الزاماً مترادف کیفیات هنر آبستره و نبود موضوع و ابژه در عکس نیست. چرا که بالاخره عملیات فنی عکاسی الزاماً از نشانه روی دوربین به سمت یک موضوع آغاز می‌شود. بلکه انتزاع به این معناست که محتوای عکس فراتر از عنوان و چیستی موضوع و ماهیت شیء بوده و در نقشی عمیق‌تر از انعکاس خام موضوع ظاهر می‌شود. به طوری که محوریت سوژه از ابژه پیشی گرفته و خوانش آن می‌تواند منفک از “خود همانی واقعیت عینی” کامل شود بدون این که اجباراً از کجایی و چگونگی موضوع فیزیکی عکس، سخن قابل اعتنایی در میان باشد. به زبان دیگر اهمیت محتوایی که به کمک این محمل بیرونی بیان می‌شود چندان زیاد است که خود موضوع را از مرکزیت بحث خارج می‌کند.

سعید فلاح فر

پیشین
عکاسی که لبخند هدیه می‌دهد
پسین
سلیقه نوری معرف عکاس است/ علی دقیق از نمایشگاه عکس ˝در سفر ˝ می گوید

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست