کاپا (فریدمن) کرنل
نام خانوادگی: کاپا (فریدمن)
تاریخ تولد: 1918/10/04
تاریخ فوت : 23 / 5/ 2008
بیوگرافی :
کرنل کاپا (فریدمن) در سال 1918 در مجارستان دیده به جهان گشود.
در سال 1936، در سن 18 سالگی به پاریس رفت تا نزد برادر خود آندره (رابرت کاپا) کار کند. در آن زمان برادر او به عنوان عکاس خبری کار می کرد. با این که کرنل تصمیم داشت پزشکی بخواند، اما با مشاهده حرفهی در حال شکوفاییِ برادر خویش، به عکاسی علاقمند شد و برای ادامه دادنِ آن نقشههای خود برای پزشکی را کنار گذاشت. او تا سال 1937 در کنار برادر خود کار کرد. پس از آن به همراه مادر خویش به نیویورک مهاجرت کردند.
او در نیویورک به آژانس عکس New Pix پیوست و در تاریکخانه این آژانس مشغول به کار شد و سپس در سال 1938 برای تاریکخانه نشریه لایف شروع به کار کرد. در دوران جنگ جهانی دوم، در واحد جاسوسی عکس ارتش آمریکا خدمت کرد. در سال 1946 به عنوان عکاس در نشریه لایف حرفه عکاسی خود را شروع کرد و در طول مدت کار برای این نشریه عکسهای زیادی برای مقالات و جلد این نشریه ثبت کرد. او تا اواسط دهه 1970 کار خود را در این نشریه ادامه داد.
کرنل کاپا در طول مدت کار خود در نشریه لایف، از سال 1953 سفرهای متعددی به امریکای لاتین و جنوبی نمود.
وی برای انتخاب موضوعات بیشتر بر روی سیاستهای آن منطقه، به خصوص روی مواردی همچون انتخابات، آزادی بیان، سرمایه گذاری های خارجی و حقوق کارگران تمرکز میکرد. کاپا از کارگران موزچینی و آوارهها عکس میگرفت، از روابط پیچیده و جنگ بر سر قدرت میان رهبران چپگرای محلی. در سال1955 کرنل در پویاترین داستان خبری خود ، سقوط دیکتاتوری خوآن پرون در آرژانتین و تطمه های آتشین پس از آن را پوشش داد.
روش کاپا بی درنگ عکس گرفتن و ترک صحنه نبود، بلکه طی طولانی مدت به سوژه ها نزدیک میشد و با آنها ارتباط برقرارمیکرد: او در پی پوشش داستان در طول گذر زمان بود.
در سفر به اکوادور، برای به تصویر کشیدن داستان کشتار وحشیانه پنج مبلغ مسیحی، کرنل کاپا به طور خاص بر روی نحوهی زندگی بیوهی یکی از مبلغان کشته شده تمرکز کرد: بر روی رابطه و درک خارق العادهاش از سرخپوستان، و اینکه چگونه سالیان سال با دخترش در میان آنها زندگی میکرد، و در حالی که کار تبلیغ خود را دنبال می کرد بر روی زبان بومیان، رسم و رسوم آنها نیز تحقیق میکرد.
در 1961، به پرو رفت تا از قبیله سرخپوستی آماهوکا عکاسی کند. فرهنگ و رسومات غنی این قبیله در آن زمان توسط مدرنیته جامعه در حال تهدید شدن بود. در این پروژه بزرگ که همراه آقای ماتیو هاکسلی (انسان شناس) صورت گرفت، کاپا دغدغه خاطر و توجه زیادی نسبت به زندگی قبیلهای نشان داد. در سال 1974، او کتاب کران زندگی: جمعیت و فقر در قاره امریکا را منتشر نمود. این کتاب فقر و شرایط جامعه و رابطه آنها را با جنگ در امریکای مرکزی تحلیل می کرد. عکسهایی که در آنجا ثبت کرد: از کارگران موقت، به کار گرفتن کودکان، دعوای خانواده ها بر سر بقا در شرایط سخت، و تغییر سبکهای زندگی، در آن زمان بسیار تاثیرگذار بودند، و امروزه نیز بر تاثیر خود باقیاند.
این سفرها تا دهه 1970 ادامه داشت و حاصل آنها انتشار سه کتاب ارزشمند بود که در میان آنها می توان به خداحافظ عدن (1964) اشاره نمود. این کتاب بررسیای بر از بین رفتن فرهنگها و رسومات غنی در قبایل آمازون – در مقابله با نفوذ تمدن مدرن – است.
در سال 1954، برادر او – رابرت کاپا – در یک ماموریت خبری توسط یک مین زمینی باقیمانده از جنگ هند و چین کشته شد. پس از مرگ برادرش، کرنل به آژانس عکس مگنوم (آژانس عکسی که در سال 1947 توسط برادرش و چند تن از همکاران وی تاسیس شد) پیوست. این آژانس مسائل اجتماعی و سیاسی را در ایالات متحده آمریکا، آمریکای لاتین و جنوبی، اروپا ، خاورمیانه و شرق دور و … پوشش می داد. از جمله عکسهایی که کرنل برای این آژانس ثبت کرد، عکسهای مربوط به جنگ شوروی، جنگ شش روزه اعراب و رژیم صهیونیستی و مبارزات انتخاباتی سیاستمداران امریکایی است.
در سال 1956 با مرگ دیوید سیمور، کرنل کاپا ریاست آژانس عکس مگنوم را بر عهده گرفت و تا سال 1960 این سمت را حفظ نمود.
همچنین کرنل کاپا در سال 1974 مرکز بین المللی عکاسی را در نیویورک تاسیس نمود، که سالهای زیادی را در سمت مدیریت آن مرکز تلاش کرد.
کرنل کاپا ورای این که عکاس جنگ، عکاس سیاسی و یا هر چیز دیگری باشد، عکاس آدمها است. هیچ منظره شهری یا طبیعی توجهش را جلب نمی کرد مگر این که آن منظره دارای جمعیت انسانی باشد.
او در کتاب مشهورش، عکاس دغدغه مند (1968) باورهای حرفهای اش را در این مفهوم خلاصه می کرد که فتوژورنالیسم باید در راه درک و فهم و کمال انسانها به کار گرفته شود و این که عکاسان باید تلاش کنند تا احساسات ناب و اصیل خالص انسانی در عکسهای خود را بر بدبینی های تجاری و مبانی رفتاری دور از احساس غالب کنند.
رابرت کاپا زمانی می گفت که بهترین نصیحتی را که می تواند به دیگر عکاسان بدهد این است که مردم را دوست داشته باشند و اجازه دهند تا مردم نیز این محبت را بفهمند. می توان بدون اغراق گفت که این نصیحت سرلوحه زندگی حرفه ای کرنل کاپا بوده است. بیشک خصوصیت بارزی که در عکسهای کرنل دیده می شود و آنها را از عکس بقیه عکاسان ممتاز می کند، رابطه و تعامل خارقالعادهی او با آدمهایی است که از آنها عکاسی میکند.
کرنل مانند برادرش، با اظهار دوستی، همدردی، حساسیت و اشتیاق، با سوژههای خود رابطه قلبی محکمی برقرار می کند. او هیچگاه از سوژه برای گرفتن عکسهای پرتأثیر استفادهی ابزاری نکرده است. برای او، عکس خوب عکسی بوده است که عدالت را در حق سوژه رعایت کرده باشد. او به عنوان مبارزی برای دفاع از ارزشهای انسانی، از آنچه نسبت به آن عشق ورزیده و آن چه نسبت به آن تنفر داشته عکاسی کرده است.
کاپا در کتاب خود می نویسد: برای من مدت زمانی طول کشید تا بفهمم که دوربین صرفاً یک ابزار است با قابلیتها و استفاده های فراوان. سرانجام پی بردم که استفادهی آن، قدرت و وظیفهی آن برای من این است که لحظه هایی را به نمایش بگذارد، شرح دهد، بحث انگیزی کند و وجدانبیداری کند که بدون توجه و تامل از کنار آنها میگذریم. من به عکاسی از انسانها و وقایع روزمره دنیای اطرافم علاقه فراوانی داشته ام و در بیرون کشیدن زیباییها و هر آنچه ارزش مطلق است.
وی در 23 مه سال 2008 در سن90 سالگی در نیویورک، دو روز قبل از سالمرگ برادر خویش درگذشت.
گردآوری: ملیحه فرهادی
مترجم: محمد صادقی