1. خانه
  2. اخبار
  3. سایر خبرها
  4. گزارش اختتامیه گردهمایی « ۱۰روز با عکاسان »

گزارش اختتامیه گردهمایی « ۱۰روز با عکاسان »

در اختتامیه چهارمین دوره گردهمایی « ۱۰روز با عکاسان »: اولین یا چهاردهمین دوسالانه عکس ایران سال ۹۵ برگزار می‌شود

رئیس هیات مدیره انجمن عکاسان ایران، وعده داد که عزم این انجمن برای برگزاری دوسالانه جدی است و اولین یا چهاردهمین دوسالانه عکس ایران ۹۵ برپا خواهد شد.

اختتامیه 10روز با عکاسانبه گزارش پایگاه عکس چیلیک به نقل از ستاد خبری چهارمین دوره « ۱۰روز با عکاسان »، مراسم اختتامیه این گردهمایی ساعت ۱۸ یک شنبه، ۲۷ دی در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان برگزار شد. همچون مراسم افتتاحیه در این برنامه هم جمعیت زیادی آمده بودند که به دلیل محدودیت فضا، مراسم را از مانیتورهای راهروها تماشا کردند.

مجید ناگهی، دبیر چهارمین دوره « ۱۰روز با عکاسان » اولین سخنران این برنامه بود که به ده روز پرفشار اما سریع اشاره کرد. او سپس از لزوم نقد برای بهتر شدن این گردهمایی گفت:«خیلی کارها باید انجام دهیم و باید تحولات زیادی رخ دهد. اگر مجموعه‌ای زنده و رو به رشد است، باید نقدها را بشنود و به همین خاطر قبل از گزارش و آمار و ارقام، باید به نکته‌ای که ارزشمند است، اشاره کنم و آن نبود دوستانی است که دوست داشتیم باشند . اگر کدورتی هست باید از بین برود تا همه انرژی عکاسی کشور برای بالندگی آن صرف شود.»

او در مورد جزئیات این دوره عنوان کرد:«ما در این ۱۰ روز خواستیم آثار عکاسان دوره شود به خصوص در بخش‌های ویژه. بیش از ۳۰ عکاس آثارشان را نمایش دادند و بیش از ۷۰ کارشناس در نشست‌ها حضور داشتند. حجم زیادی محتوا تولید شده و گفتگوهایی شکل گرفته است که می‌تواند منشا حرکت‌های بعدی باشد. امسال چند جوان، پویایی را به فضای ۱۰روز با عکاسان دادند و از مدیاهای مختلف استفاده کردند. نزدیک به ۴۰ فیلم اختصاصی به نمایش درآمد و تیزرها و کارهای تصویری باعث شد از آن وضعیت خشک دربیاییم. ورود جوانان موجب شد فضای جدیدی در جریان باشد. ضمن اینکه فضای شکل گرفته، حاصل زحمت اساتید زیادی در کمیته‌های علمی، هیات موسس و هیات علمی، مدیران انجمن‫ها و..بود.»

اختتامیه 10روز با عکاساندر ادامه کلیپی از مسعود معصومی یکی از عکاسان پیشکسوت و شناخته شده تبلیغات پخش شد. او با بیان اینکه با وجود تمایلش به حضور در مراسم نتوانسته است به تهران بیاید، مروری بر خاطرات گذشته و وضعیت عکاسی تبلیغات کرد. به گفته او عکاسان خبری ما عکاسان بزرگی هستند و در رشته عکاسی تبلیغات نیز چهره‌های زیادی هنوز در قید حیات هستند.

پس از آن یدالله ولی زاده، رئیس هیات مدیره انجمن عکاسان تبلیغاتی و صنعتی با اهدای کارت عضویت افتخاری این انجمن ،لوح سپاس و تندیس از مسعود معصومی، رضانور بختیار، علی قلم‫سیاه، اکبر عالمی، اسماعیل عباسی، افشین شاهرودی، فرهود حقی، جاسم غضبانپور، مسعود زنده روح کرمانی، مجتبی آقایی و محمدرضا نجیب تشکر کرد. عکاسان تقدیر شده نیز به رسم یادبود پوستر این دوره جشنواره را امضا کردند.

ولی‌زاده درباره این تقدیرها گفت:«اینجا جمع شدیم تا از کسانی تقدیر کنیم که عمر و وجودشان یک وجه مشترک با همه ما دارد و آن هم عکاسی است. جمع شدیم تا به آنها ادای دین کنیم و بگوییم اگر هستیم به دلیل حضور آنهاست.»

در ادامه برنامه سعید محمودی ازناوه از سوی انجمن عکاسی میراث فرهنگی و سیدعباس میرهاشمی، رئیس هیات مدیره انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس با اهدای لوح سپاس و تندیس از منصور صانع به پاس یک عمر تلاش در زمینه عکاسی تقدیرکردند. البته به دلیل حضور نداشتن او، محمد صادق اسحاقی یکی از دوستان صانع این لوح را به نمایندگی از این عکاس دریافت کرد.

اختتامیه 10روز با عکاسانازناوه همچنین در سخنانی گفت:«انجمن عکاسی میراث فرهنگی به دنبال این است تا از اساتیدی که پژوهش کرده‌اند، قدردانی کند. استاد صانع سال‌های سال کار پژوهشی کرده است.»

شهاب الدین عادل، مدرس و عکاس نیز بیانیه چهارمین دوره «۱۰ روز با عکاسان» را چنین قرائت کرد:«مجموعه ۱۰روز با عکاسان با شعار «عکس، عکاسی ، عکاسان» و با هدف ترویج نوشتن و خواندن عکس در دوره چهارم، فعالیت خود را ادامه داد. در این ۱۰ روز مرور کردیم تا گذشته‌مان را پاس بداریم، تجربه‌ها را نادیده نگیریم، امروزمان را بشناسیم و برای فردایمان برنامه‌ای به وسعت توانایی انسان و به بلندای هنر و خلاقیت داشته باشیم.
همایش تخصصی ۱۰روز با عکاسان در تلاش است تا همراهی صاحب نظران، اساتید دانشگاه‌ها، عکاسان و همچنین با همکاری انجمن‌های فعال در شاخه‌های مختلف، ارکان موثر در گسترش و پیشرفت عکاسی را بازشناسی کرده و با ایجاد ارتباط بین گروه‌ها و حلقه‌های موثر در عرصه عکاسی، باعث هم افزایی و در نهایت موجب رشد همه جانبه در عکس، عکاسی و عکاسان شود.»

در ادامه بیانیه چنین آمده است:«اگرچه امروز به بخشی از عکس، عکاسی، عکاسان، چالش‌ها، آسیب‌ها، تکنیک‌ها، مفاهیم، آموزش، علم، هنر، اقتصاد و نشر پرداختیم ولی می‌دانیم این تلاش، گشایشی برای رسیدن به رویه‌ای برای توسعه عکاسی با علم و زبان روز است. امید که جامعه عکاسی ما با یاری هم و با شناخت عمیق از ظرفیت‌ها، حقایق و حقوق عکاسی و همچنین با حضور موثر تمامی عکاسان و تشکل‌های سازمان یافته عکاسی برنامه شایسته‌ای را طرح‌ریزی و مسیری در خور بپیماید، مسیری که در آن شاهد شکل گیری آرشیوهای استاندارد عکاسی، توسعه و عمران فضاهای فرهنگی برای نمایش عکس، گسترش انتشار عکس و راه اندازی موزه عکاسی در کشور باشیم. انجمن عکاسان ایران و انجمن‌های تخصصی همراه برای همایش ۱۰روز با عکاسان پایانی را متصور نیستند و از این رو، بدون اعلام پایان برای چهارمین دوره این همایش، آغاز پنجمین همایش ۱۰روز با عکاسان را اعلام می‌کند.»

اختتامیه 10روز با عکاسانسپس با حضور اسماعیل عباسی، اکبر عالمی، محمد فرنود و فرزاد هاشمی با لوح سپاس، تندیس و شاهنامه شاه طهماسبی از مجید ناگهی، ابراهیم صافی، سیف الله صمدیان و ساعد نیک ذات به عنوان دبیران چهار دوره « ۱۰روز با عکاسان » تقدیر شد. نیک ذات بعد از دریافت لوح گفت که باید از فرزاد هاشمی به عنوان طراح این برنامه قدردان بود.

همچنین با حضور علی نیک رفتار، رئیس هیات مدیره انجمن عکاسان سینمای ایران و کامیار کوشان مدیر اقتصادی « ۱۰روز با عکاسان » از حامیان مالی این دوره تقدیر شد که امید مایل افشار از شرکت برانکالر، حامد مهدیانی از لابراتوار عکس آرتیمان، فرید سرانی از گروه سرانی لوح سپاس دریافت کردند و مهدی دیانتی از شرکت آفومار، علیرضا عزیزی از شرکت تهران فوکا، بهمن بهروز از شرکت نیکو نگرش، بابک ثقفی از شرکت مادیران، سرلک از شرکت ایران فلاش، محمدحسین کاظمینی از شرکت استودیو پرسیکا، مجید مسچی از موسسه سینما شهر و مجید رجبی معمار از خانه هنرمندان ایران تندیس و لوح سپاس دریافت کردند.

در بخش دیگری از این برنامه مسعود زنده روح کرمانی، رئیس هیات مدیره انجمن عکاسان ایران گفت:«به گروهی که در این دوره کار کردند تبریک می‌گویم چون پنجمین دوره همایش ۱۰روز با عکاسان نیز کلید خورد و از اول تا دهم دی ماه سال ۹۵ در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود. گروه پشتیبانی، سیاست گذاری و شورای هنری و علمی با یک گروه ۶۰ نفره از عکاسان زحمات این رویداد را کشیدند. ۶۲ برنامه ظرف مدت هشت روز شامل شش کارگاه، ۲۰ نشست تخصصی و ۲۶ نگاه شخصی، ۱۰۷ کارشناس عکس و استاد دانشگاه در هشت روز برپایی این همایش‌حضور داشتند. سعی کردیم با نظم، دقت و کیفیت این دوره برگزار شود و نقدهایمان را از خودمان شروع کردیم. ضمن اینکه تعجب کردیم خیلی از برنامه‌هایی را که پیش‌بینی می‌کردیم خوب باشند، اینطور نشد و برعکس برنامه‌هایی که انتظار استقبال زیادی نداشتیم، مورد توجه قرار گرفتند.»

او با بیان اینکه با وجود فشار ۱۰ روزه خستگی به تنشان نمانده است، افزود: «دوستانی را که مدت‌ها ندیده بودیم، دیدیم. ۱۰روز با عکاسان به سمت جریان سازی در عکاسی می‎رود. البته ما در آغاز راهیم و برای پیمودن این راه به زمان نیاز است. دوره پنجم طبیعتا باید متفاوت‎تر، پرکارتر، علمی‎تر و گسترده‎تر باشد. ما در این دوره استعدادهایی را در نگاه شخصی شناختیم و فهمیدیم بچه‎های شهرستان‎ها چه ظرفیت‎هایی دارند. ما فهمیدیم چقدر کمبود فضاهای فرهنگی داریم. تهران دارای ۳۰_۳۵ فرهنگسرا است اما خروجی و محتوای آن چیست؟ فقط خانه هنرمندان هنوز تحرک خود را دارد. ما نگران نداشتن فضاهای فرهنگی هستیم و به همین دلیل آثار به سمت فضای مجازی می‌رود. حیف نیست عکس‌ها را در فضای مجازی ببینیم و ورق بزنیم؟ مدیران فرهنگی ما کمی فکر کنند. سیاست از هر دری که وارد شود، هنر از در دیگر بیرون می رود.»

اختتامیه 10روز با عکاساناو افزود:«خیلی از عکاسانی که اینجا آمدند پول و مکانی برای نمایش آثارشان نداشتند همچون جشنواره اردیبهشت که تعطیل شده است. متاسفیم که در یک محاق پولی مانده‎ایم و گرفتار اتفاقات عجیبی هستیم که فکر می‎کنم ضرر زیادی به مسیر فرهنگی ما می‎زند. امروز پروژه‎های عکس زیادی به دلیل نبود پول نیمه کاره مانده است. ناشران در نشست‌های تخصصی ما گفتند که چاپ کتاب‌های عکس به دویست نسخه رسیده است. تا کی می‌خواهیم این راه را ادامه دهیم؟ تا کی پروژه‌های عکاسان سرمایه گذار ندارد؟ ۱۰ روز با عکاسان فقط دغدغه ایجاد می‫کند. ما نمی‌توانیم برای عکاسی نسخه بپیچیم. ما فقط سوال مطرح می‌کنیم. امیدوارم فضایی ایجاد شود که جریان عکس را جلو ببریم.»

او با بیان اینکه ۲۵ بهمن ماه انتخابات هیات مدیره انجمن برپا می‌شود، ادامه داد: «امیدوارم مجمع عمومی خوب برگزار شود. در ضمن از اسفند شورای سیاست گذاری موضوع دوسالانه را پیگیری می‌کند و ما سال آینده دوسالانه عکس را برگزار می‌کنیم، این دوسالانه یا اولین است یا چهاردهمین دوره آن.»

پایان بخش برنامه هم اهدای جوایزی از سوی شرکت آفومار با حضور دیانتی، مایل افشار و کوشان بود که مینا ده بسته، پانته آ نقوی انارکی، آزاده عظیمی، مرتضی بارنجی و سعید فردی کارت بهره مندی از خدمات رایگان برای دوربین عکاسی دریافت کردند. متین قاسمی، داوود ثقفی، سیدمحمد مطلبی و سعید غفاری هم برنده چهاردوربین عکاسی EOS700D و EOS70Dشدند.

در انتهای گزارش ارسالی از سوی دبیرخانه چهارمین گردهمایی « ۱۰روز با عکاسان » مستقر در انجمن عکاسان ایران آمده است : مهدی دیانتی از شرکت آفومار هم از مسعود زنده روح کرمانی و کامیار کوشان برای برگزاری این برنامه تشکر کرد.

منبع: پایگاه عکس چیلیک

پیشین
برگزیدگان « سوگواره عکس جاذبه » معرفی شدند
پسین
« ته نشین » گلی در نگارخانه مهروا

به تازگي منتشر شده

۱ دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید

  • خشایار جوانمردی
    ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۲۸

    به نام حق
    ۱۰روز با عکاسان چه سودی برایشان دارد؟ یا برایمان دارد؟
    امسال هم می گذرد، آب که از آسیاب افتاد همه یادشان میرود چه سالی را گذراندیم.
    شاید امسال عجیب ترین سال در عکاسی کشورمان بود، شاید بدترین یا بهتر ببینیم، بحرانی ترین سال.
    قبل از هرچیز لازم است اشاره کنم من نه عکاسم، نه استاد، و نه حتی داورم. من صرفا علاقه ای غیر قابل وصف به عکس دارم و دوربینی که خدا را شکر هنوز زیر فشار کار خراب نشده. من عاشقم، هرچند در جریان عشق ِهمه ی عکاسان هستم. خب خیلی هم نیاز نیست باهوش باشم، خرج و مخارج کارمان پاسخگوی علاقه مان است.
    این بار سعی میکنم حاشیه نروم، که نه به ریش سفیدان و پیشکسوتانمان بر بخورد، نه تازه وارد های تازه نفس (من جمله خودم) که جویای نام هستیم و پر مدعا احساس کنیم راه را اشتباه رفته ایم.
    میخواهم قبل از هرچیز به سرعت تولید مدیا نگاهی بیاندازیم، آیا پدیده ای به نام اینستاگرام و هشتگش که تا همین لحظه ۱۲۴،۸۱۷،۸۹۲ عکس در خود جای داده، گواه اینکه جدی ترین رسانه ی حال حاضر در تاریخ معاصر است، نیست؟
    آیا اینکه حالا رفرش کردم و این تعداد ششصدتا بیشتر شد چطور؟ حالا گواه میدهد؟
    این رسانه بود که ما را عاشق کرد؟
    اینستاگرام، فالوور ها و پابلیش کردن هایش باعث شد دوربین دستم بگیرم و دیوانه وار کار کنم، عکس بگیرم و فحش بخورم؟
    یا دنبال چیز دیگری بودم؟
    انگار دنبالمان کردند، عجله داریم سریع تر تمام تریبون های دنیا را تسخیر کنیم. من از شما نازنین ها حرف نمیزنم. من با خودم سر جنگ دارم، که دوست دارم یک میلیارد فالوور داشته باشم، صفر تا فالووینگ. دوست دارم عکس بگیرم، حتی با موبایل و ببینم تایم از من منتشر میکند. مگنوم پابلیشم کند، گتی از من عکس بخرد و من هم پشت سر هم اساینمنت بگیرم، پول در بیاورم و عکاسی کنم.
    اما این داستان به همینجا ختم نمیشود.
    من دوست دارم داوری هم بکنم، دوست دارم مثل ادیتور ها برای عکاسی دنیا خط و مشی تنظیم کنم. تازه اینکه چیزی نیست، دوست دارم هر سال وردپرس ببرم و تمام دنیا تصویر را از زاویه نگاه من تجربه کنند. دغدغه با من معنی شود و هیچکس نتواند جلودار حرکتم باشد. خب عالم عالم امکان است، من هم تصویگر ماهری هستم.
    اما یک جای کار میلنگد. این عجله کار دستمان میدهد. این جشنواره ها کار دستمان میدهد. امسال شید یک گرنت طراحی کرد با موضوع محیط زیست، اتفاقا من هم راجع به محیط زیست چند باری فکر کرده بودم و چند باری هم رفته بودم چند لوکیشن مختلف که راجع به آسیب های محیط زیست عکس بگیرم. اما گرنت به کارم نیامد. نه اینکه پولش به کارم نمیامد، اتفاقا شاید بیشتر از دیگران نیاز داشتم، چون من درآمدی غیر از عکاسی ندارم. من نمیدانستم چطور پرپوزال تنظیم کنم. پرپوزال چیست؟ آیا این قدم واجب تری نبود؟ آقایانی که طراح هستید و غم عکاسی این مملکت را میخورید، هزاران شاگرد دارید و اصلا به ما هم ربطی ندارد چقدر عکاسی میکنید، آیا گرنت نیاز ما بود؟ آیا برای رشد کردن باید کورکورانه پیروی کرد؟
    یک روز همه مشهد جمع میشویم، فردا رزومه میفرستیم فلان شهر، پسفردا تبریز و از همه جالب تر اینکه همه و همه از داوری ها ناراضی هستیم. آیا غذای داوران را کسی جز ما تامین میکند؟
    ما آشپز این آش شوری هستیم که دارد سوی چشممان را میگیرد. کورمان میکند.
    بیاییم فکر کنیم، اگر به شما ۲میلیون پول نقد بدهند میروید چهار پنج روز صبح تا شب مدام با پای پیاده برای کارفرما عکاسی کنید؟
    آیا برای هر فریم پول نمیگیریم؟ برای هر فریم ساده کمتر از ۵۰ هزار تومان میگیریم؟ حالا چطور میشود که میرویم فلان جشنواره و برای ۲میلیون تومان اینقدر زحمت میکشیم که نهایتا شاید در دایره ی اقبال فینالیست ها اول شویم؟ بله، ما برای پول نمیرویم، میرویم دور هم جمع بشویم، دلی از عزای غربتمان در بیاوریم و دیداری تازه کنیم. اما بالا دستی ها به دیدنمان خوشحال نمیشوند آنها عکس جمع میکنند و اسم در میکنند و ما میمانیم و حوضی خالی تر از جیبمان که هیچ سودی عایدمان نخواهد شد، مگر با روابط حسنه ای که این روز ها ملاحظه میکنیم.
    معروفیت ها روی هم سر ریز میشود، حالا دیگر اسم ها بیشتر از عکس هایشان چشم ها را پر میکند.
    من به هیچکس خرده نمیگیرم، نه اینکه خرده ای نیست یا وارد نیست. چون هنوز صاحب نظر نشدم، یا اگر نظری هست کاملا شخصی است. اگر بود فریاد میزدم ۱۰روز با عکاسان چه سودی برایشان دارد؟ یا برایمان دارد؟ چه چیزی ماند؟ اصلا چند روز با عکاسان عالی، انجمن عکاسان چقدر غصه میخورد؟ اصلا میدانند ما در چه مبحثی ضعف داریم؟ استاد نیاز داریم؟ البته خب در حال حاضر همه استاد هستند اما یکی نیست بیاید بگوید گور بابای وردپرس، گور بابای پلیتزر و این مدت اخیر هم که لنز کالچر راه افتاده گور بابای لنز کالچر. مگر نه اینکه ما برای ارتقا سطح رفاه اجتماعی، مستند اجتماعی میگیریم؟ مگر نه اینکه میخواهیم اوضاع بهتر شود؟ این راه ها اصل هستند
    فکر می کنید رزومه ی درخشانی داریم؟ با چند جشنواره ملی و چند جشنواره فیاپ و چند جشنواره مثلا خارجی!! مجید سعیدی خرش از پل گذشت، حالا دستش پر است، یک پروژه دارد از افغانستان، آیا فهمیدیم پروژه چیست؟ حالا همه جشنواره هایمان مجموعه عکس میخواهند، چقدر با مجموعه آشناییم؟ به خدا اگر مجید سعیدی عکاس خوبی نبود او هم نمیدانست پروژه عکاسی چه صیغه جدیدیست که این سال ها باب شده. آنقدر عکس خوب گرفت که از هر طرف میچیدی یک داستان بود.
    اینجا مقصود چیز دیگریست. درد و درمان پیش آنهاییست که صاحبان جشنواره ها، کتاب ها و تریبون های داخلی مان هستند. تاکید میکنم، ‘درد’ و ‘درمان’
    تازگی مجله ی عکسی منتشر شد، این بار مصاحبه های داخلی نبود، با گوشه نشین ها نبود. بنجامین لوی حرف میزد، گتنفلدر و اد کاشی و چند عکاس معتر با یک مجله ایرانی مصاحبه کرده بودند.
    شاید این راهکار مناسبی باشد برای شروع. اما خنده دار میشود اگر بعد از این، باز مسابقه بگذاریم با موضوع لیوان، فرش، پارچه و من به عنوان مخاطب این مجله در تمام این به اصطلاح مسابقات شرکت کنم تا شاید راهی باشد برای رشد و تکاملی که هیچوقت مسیر مشخصی برایم نداشت.
    امسال هم میگذرد، یکی خورده میگیرد که تو هم نوشتی تا دیده شوی، یکی خورده میگیرد که سرت به کار خودت باشد، تو کارت را بکن، بقیه هم راه خودشان را میروند. اما من میگویم این راه نیاز به مشارکتی دارد از جنس انقلاب، از جنس تصمیم و اراده. این راه صبر میخواهد و تلاش.
    کاش آنقدر سواد داشتم تا بنویسم چقدر نمیدانم
    کاش آنقدر میدانستم تا بفهمانم راهم بیراهه است
    کاش آنقدر دل میسوزاندم که مجانی یاد بدهم
    کاش آنقدر دلم دریا بود که وقتی جهان مرا شناخت من هم استعداد های کشورم را به جهان معرفی کنم
    کاش میدانستم چه چیز میتواند کنار این دلنوشته اضافه شود تا وقت شریفتان را نگیرم و حواستان را از مسیر پر پیچ و خمی که طی میکنید پرت نکنم.
    اصل بر براعت است
    با احترام
    بهمن نودوچهار

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست