وقتی که مسئولین تصمیم می گیرند دقیقاً به چه مسائلی می اندیشند؟ بر کدام ویژگی ها تأکید می کنند؟ بر روی چه موارد و مصائبی تمرکز می کنند؟ چه شاخص هایی را مورد توجه قرار می دهند؟ چگونه جوانب کار را در نظر می گیرند؟ چه منافعی و به بیان بهتر منافع چه کسانی را در نظر می گیرند؟ حقیقتاً در لحظۀ تصمیم گیری به چه چیز فکر می کنند؟
پس از گذشت حدود ۱۷ سال از تأسیس انجمن عکاسان مطبوعات ایران امسال اولین دورۀ اعطای نشان عکاس سال از سوی این انجمن برگزار می شود.
این تصمیم پس از برگزاری گردهمایی انجمن صنفی عکاسان مطبوعات در سال گذشته اتخاذ می شود. سرانجام در روز شنبه مورخ بیست و هشتم مرداد این رخداد صنفی برگزار و هفت نشان به عکاسان برگزیده و پیشکسوت اهدا می شود. فعالیت های این چنینی از سوی انجمن های صنفی فی نفسه خوب و شایان توجه است با توجه به اینکه وظیفۀ این انجمن های صنفی دفاع از منافع حقوقی، قضایی، اجتماعی و حرفه ای اعضای آن است.
اما وقتی به عناوین نشانها توجه کنیم، همه شامل فعالیت های عکاسان زیر عنوان عکاسی خبری قرار می گیرد به جز یک عنوان که در نگاه اول کمی ویژه به نظر می رسد اما اگر به خوبی مورد بررسی قرار بگیرد سؤالاتی در ذهن ایجاد می شود؛ عنوان «نشان عکاس برتر زن سال».
اولین سؤالی که باید به آن پاسخ گفت این است که: چرا جدایی، چرا دو جنس زن و مرد که در کنار هم مشغول به انجام یه عمل صنفی هستند باید در ابتدا اینگونه جدا شوند؟ آیا خود این نگاه تبعیض آمیز نیست؟
در بیانیۀ این بخش آمده (بخش آغازین بیانیه منهای اسامی کاندیدا و برگزیده نهایی، هیأت انتخاب و دلایل انتخاب در اینجا آورده می شود):
«پذیرفتن عنوان عکاس برتر زن سال از ابتدای امر برای اینجانب و سایر اعضای محترم هیات داوران با توجه به نگاه جنسیت زده حاکم بر این عنوان سخت و دشوار می نمود. ما بر این سیاق بودیم که تبعیض را با تبعیض نمی توان جبران کرد. آنچه بندۀ حقیر و سایر اعضای گروه را برای پذیرفتن چنین مسؤلیتی مجاب و قانع نمود، ایجاد مشوقهای لازم از طریق این عنوان و گشایش راه و انگیزهای جدید در جامعۀ بانوان عکاسی ایران بود.
در شرایطی که جامعۀ رسانه ای کشور شامل جراید، خبرگزاریی ها و سایت های خبری با نگاهی جنسیت زده و تبعیض آمیز قابلیت های زنان عکاس را نادیده می گیرند و عکاسان زن ما با مشکلات ناشی از عدم استخدام و به کارگیری توانایی هایشان ، عدم پرداخت حقوق و حق الزحمه در صورت استخدام، نداشتن بیمه و امنیت شغلی و در مواردی حتی دریافت نکردن یک ورق کارت خبرنگاری روبرو هستند این عنوان تلاش می کند بار دیگر توانایی های زن فعال و هوشمند ایرانی را چون آیین های برابر چشمان جامعۀ مطبوعاتی قرار دهد…»
متن بیانیه آیندهای را آرزو می کند که احتمالاً عناوینی این چنین جنسیتی، برجسته و از طرفی خاص، برای عکاسان زن جامعۀ ایران به ارمغان خواهد آورد. اما چرا و چگونه تصمیمی اینگونه تبعیض آمیز اتخاذ می شود، این عنوان در نگاه اول به نظر حامی سر سخت حقوق زنان است اما در این میانبرای به دست آوردن عنوانی اینقدر ویژه، چه چیزهایی را از کف می دهیم؟
تاریخ بشر سرشار است از رخدادهای مردسالارانه، تفکراتی مردانه و تصمیمگیری های مذکر منشانه. فضای رسانۀ ایران نیز از این امر مستثنا نیست، در رسانه همیشه نگاهی مردسالارانه و به تبع آن منافعی در این میان به سود همین نگاه وجود دارد، اقداماتی جهت حذف نگاه مردسالانه و مدیریت های مردانه در ایران حکایت همان اقدامات علیه تولید و توزیع اسلحه و تصویب قانون عدم استفاده از اسلحه گرم در آمریکا را دارد، سالهاست که این کشور تلفات زیادی به دلیل عدم وجود این قانون داده است اما تلاشها برای منع آن به نتیجه نمی رسد، چون افرادی از آن سود می برند، البته مثال های متعددی در ایران در همین زمینه می توان آورد که از ذکر آنها در اینجا خودداری می کنم.
نگاههای تبعیض آمیز در طول تاریخ ادامه می یابد تا آنجا که در عصر روشنگری قرن ۱۸ میلادی گام های نخستین برای حضور زنان متفکّر و تأثیرگذار در جامعه برداشته شد و اسم زنان ابتدا در پوششی مردانه وارد تاریخ شد تا در اوایل قرن بیستم موج اول فمینیسم در قالب جنبش های سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک علیه تبعیضات جنسیتی پا به عرصه گذاشت و حق خواهی زنان متفکر قرن هجدهم سرانجام در قرن بیستم تا حدودی محقق شد و از آن زمان اقدامات زیادی جهت برجسته کردن جنس زن و اخذ حقوق ازدسترفتۀ ایشان صورت گرفت و جهان اینبار سرشار شد از شعارهایی علیه تبعیض جنسیت و امروزه هم جای خود را به «نگاه مثبت جنسیتی» داده است. نگاه مثبتی که جاپایش را در اکثر رخدادهای سیاسی، اجتماعی، علمی، فرهنگی، ادبی، هنری و غیره می بینیم؛ نگاهی که منوط شده به اختصاص دادن امتیازها و امکاناتی در ظاهر ویژه در سراسر جهان. اما نتیجۀ این نگاه پیوسته و مداوم جهانی باعث شده تا زن موجودی ضعیف شمرده شود که به مدد طناب امکانات مضاعف میتوانند خود را به بالا بکشد.
اما مرز باریکی ست میان نگاه مثبت جنسیتی و نگاه ترّحم آمیز جنسیتی؛ سالهاست که فستیوالهای جهانی به زن مسلمان اهل خاورمیانه توجه ویژهای داشته اند و این نه از سر دلسوزی و عدالت خواهی و مساوات و غیره است بلکه برای حفظ ظاهر و ویترین این دست فستیوالها می باشد. همینطور دانشگاههای اروپایی که دقیقاً هر ساله این نوع انتخاب و پذیرش به شکل نانوشته در دستور کارشان قرار میگیرد. اینها همان امتیازاتی ست که جهان اولی ها برای شرایط بدِ توسعه نیافتگی جهان سومیها در نظر گرفتهاند که مرزی دارد از مو باریک تر میان تحسین و تحقیر.
اغلب هنرمندان (به ویژه زنان خاورمیانه) احتمالاً در مسیر کار حرفهای مشمول این امتیازات ناشی از نگاه مثبت جنسیتی بشوند، اما چرا باید این امتیاز باز هم در قلب خاورمیانه –ایران- برای همۀ عکاسان زن مسلمان در نظر گرفته شود و در نهایت عنوانی طرح شود که عواقبی علاوه بر نکاتی که ذکر شد در پی داشته باشد؟
عنوان « نشان عکاس برتر زن سال» عنوانی است که برای یکی از هفت بخش اولین نشان عکاسان مطبوعاتی در نظر گرفته شده است. این عنوان شاید در نگاه اول بسیار برجسته باشد اما کافی است کمی در آن عمیق بشویم. این نشان در گام اول زن و مرد را در فضای مطبوعات از هم جدا می کند نه تنها مدیران را به اهمیت در نظر گرفتن برابری آنها در حق و حقوق مجاب نمیکند بلکه بار دیگر مشوّق رفتار تبعیز آمیز آنان با عکاسان در رسانه میشود. زمانیکه عکاسان زن و مرد در جامعهای مشترک و رسانه ای واحد کار می کنند و برای انجام پروژۀ حرفه ایشان مسیری یگانه را باید طی کنند، چرا زن و مرد در این رخدادها باید به شکلی جداگانه ارزیابی شوند مگر اینکه زنان را موجوداتی «استثنایی» -با بار منفی این واژه- در نظر بگیریم. یا اینکه زنان موجودات فی نفسه ضعیف هستند و اگر عکاسی خبری می کنند پس کاری خارق العاده و بسیار بیشتر از سطح توانایی ذهنی و بدنی خود انجام می دهند؛ مرز باریکی ست میان نگاه مثبت جنسیتی و نگاه ترحم آمیز جنسیتی.
فارغ از مرور چند بارۀ تفاوتها و تمایزات زنانه و مردانه نکتۀ مهمی که در اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد عواقب ناعادلانۀ این جداانگاری های نشانگونه است؛ و آن گرفتن چهار فرصت دیگر از زنان عکاس در اولین دورۀ اهدای نشان به ازای تنها یک فرصت است.
اولین دورۀ اهدای نشان عکاس برتر انجمن مطبوعات ایران مشتمل بر هفت بخش بود؛ عکاسی خبری، عکاسی مستند، عکاسی ورزشی، عکاس زن، عکاس پیشگام و روزنامۀ برتر که با کنار گذاشتن دو بخش آخر و نادیده گرفتن بخش زنانه، زنانِ عکاس به جای حضور در تنها یک بخش، یعنی «عکاس زن»، امکان حضور در چهار بخش دیگر را داشتند. می توانستند همتراز با دیگر همکاران مرد مورد ارزیابی قرار بگیرند و شانس های دیگری برای انتخاب شدن داشتند که با تصویب این نشان از آنها دریغ شده است.
متن بیانیه که در بالا آمده است، آینده ای را متصوّر می شود که در حالِ آن، فرصتهایی را از مخاطبین خود گرفته است. متوجه کردن مسئولین در رسانه ها نسبت به رعایت حقوق همکاران زن به طرق دیگر نیز می تواند صورت بگیرد به شکلی که نتیجۀ فرصت خواهی ها باعث فرصت سوزی نشود.
در ادامه باید یادآور شد که اغلب مسئولین در هیات مدیرۀ انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران و جمع کثیری از اعضای درجه ۱ این انجمن و همچنین بسیاری از اعضای با سابقۀ انجمن نامبرده، مسئولین و دبیرهای بخش عکس در جراید و خبرگزاری ها هستند و در تمام این ۱۷ سالی که از تأسیس این انجمن می گذرد زمان بسیاری در اختیار بوده تا اقداماتی جهت سهولت در کار عکاسان زن و تخصیص حقوق واقعی از سوی ایشان صورت بگیرد. اگر تمام این سالها برای انجام این اقدامات کافی نبوده، پس از دست یک نشان تازه نفس و نادَرجا چه انتظاری می توان داشت.
در پی ذکر این نکات بی انصافی است اگر اقدامات و فعالیتهای مناسب و به جای انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران را به راحتی نادیده بگیریم. یکی از آنها همین اهدای نشان عکاس برتر است که در نوع خود قابل توجه می باشد و البته تنها یک دوره از آغاز آن می گذرد و به هر صورت امید است همچون دیگر فعالیت های انجمن این نشان نیز مورد ارزیابی و بررسی دوباره قرار بگیرد.
سارا ساسانی
منبع: پایگاه عکس چیلیک