1. خانه
  2. بانک اطلاعات عکاسان خارجی
  3. ادوارد وستون

ادوارد

وستون

1958/01/01
1886/03/24

ادوارد وستون آفریننده ی چندعدد از مشهورترین عکس ها است . در 1927 از صدف سرخرنگ یک حلزون بر روی زمینه ای تیره عکس گرفت و حاصل آن تصویری شد که در عین سادگی ، پیچیده است. در 1930 تعدادی عکس بانمای درشت از فلفل سبز گرفت که شباهت زیادی به عضلات پیچ و تاب خورده دارند. از نیمه مغز یک آرتیشو، تصویری پدید آورد که نقوش آن به ظرافت نگاره هایی است که در اواخر دوران گوتیک بر سفقها نقش می شد.

برخی از نمونه آثار

https://edward-weston.com

وستون در 1886 زاده شد. او چهار سال بزرگ تر از پل استراند بود و به نسل پیش از آدامز تعلق داشت ، همان عکاسی که در پایان سالهای 1920 تحت تاثیر و نفوذ عکس های وستون قرار گرفت . و ستون در شیکاگو بزرگ شد و در 1906 در کالیفرنیا سکنی گزید و تا پایان عمر خود در همانجا ماند، البته به استثنای دوره های طولانی که در سالهای 1920 در مکزیک به سر برد.او در ابتدا عکاسی پیرو سبک نگاره نمایی بود و فضاهای محو هنری را که در حول وحوش سالهای 1900 بسیار رایج بود، در تصاویر خود پدید می آورد . در 1923 به مکزیک رفت و تا 1925 در مکزیک ماند و طی این دوره بود که به واقع سبک خویش و فلسفه اش را در باب عکاسی یافت و بدان صورت واقعیت بخشید:” شایسته است که از دوربین عکاسی برای ثبت زندگی استفاده شود، برای نمایاندن جوهره ی حقیقی و عصاره وجودی اشیا- خواه فولاد صیقل خورده باشد و تن تپنده.”
با این همه در هنر وستون تناقضی بسیار آشکار به چشم می خورد . او دائما در جست و جوی تجربیاتی بودکه وی را به شناخت خویشتن رهنمون می ساخت، شناختی بسیار سخت که گاه پذیرفتن آن برایش دشوار بود.
او با کسانی حشر و نشر داشت که همانند خودش ، به معنای حقیقی کلمه تشنه ی تجربه بودند.
” من به صورتی آگاهانه به ترکیب بندی تصویر نمی پردازم . در حالی عکس می گیرم که کاملا تحت تاثیر احساس عاطفی قرار گرفته ام که در برابر موضوعی مشخص به من دست داده است . همواره به تجزیه و تحلیل ترکیب بندی می پردازم ، حتی بر روی عکس. من یا چیزی را به خوبی می بینیم یا اصلا آن را نمی بینم .”
به تعبیری دیگر ، عکاسی برای او به منزله ی آزمودن توانایی خویش در واکنش نشان دادن در برابر موضوع بود و موفقیت عکس های او ، گواهی آشکاری بر غنای حساسیتش نسبت به زیبایی دنیا است.
کار عکاسی او چیزی جز جست و جویی دائمی نبود، جست و جویی که حاصل لحظه های آرامش و تامل عمیق وی بود و با تصویر کردن موضوعاتی همچون صدف های حلزون ها که شکل های متنوع و رنگ های زیر بم دار و زیبایی دارند ، صورتی ملموس به خود می گرفت .
وستون در مواجهه با طبیعت ، با آن در گیر میشد . او پیوسته در کشمکش با غایات و زیبایی و انزجار بود . به نظر می رسد که دائما خود را درباره خویشتن و توانایی ها و شاد کامی ها و وضع بشری خویش مورد بازخواست قرار می داد . وستون در 1958 به سبب ابتلا به بیماری پارکینسون در گذشت . او زاهدی دلباخته ی جسم جهان بود.

عکاسان ایرانی

عکاسان بین المللی

فهرست