1. خانه
  2. اخبار
  3. سایر خبرها
  4. برای « چندکلمه حرف حساب با آقای دکتر اکبر عالمی »

برای « چندکلمه حرف حساب با آقای دکتر اکبر عالمی »

اتفاق ها و رویدادهای عکاسی نیز همچون هر رخداد دیگری می تواند دربرگیرنده زیبایی ها و نقایصی باشد و نگاه هنرمند که بایستی ظریف از کنار هر مقوله ای بگذرد، گاه! آبشخور یک تلنگر است تا آنچه در عالم برون و درون را پرداخت کرده، بازگو کند.
گاهی مستقل از خود رویداد حاشیه ای می آید و جان کلام را در دست می گیرد و گاهی هم حاشیه ای در مطلب متولد می شود که فارغ از اتفاق! خود رویدادی است قابل توجه.
این مقدمه به دو دلیل بر پیشانی این مطلب نقش بست:
نخست اینکه بخش ارتباط با ما در ” پایگاه عکس چیلیک ” چندی است محل مجادله ای از طیف هایی شده است که یا با ادبیاتی خاص نگارنده را و یا در بعضی موارد موضوع این سطور را متهم می کنند و یا با آنچه عنوان ” هشدار ” برش می گذارند این رسانه را تهدید به اگر ها و اماها می کنند که …
پس از گذر از این دو نکته، انگیزه انتشار این مطلب نیز تنها آن روحی است که امروز کالبد گرفتار عکاسی کشور به اش مبتلا به است و در این دو متن به وفور یافت می شود. یکی ادب نقد در کلام صریح و دیگری منش عذرخواهی توام با باور.
همان واژه ای که برای برخی ” حق الناس ” نام دارد و در پاره ای وسیع از عملکردها و نوشتارها! حمایت ها و …، حضورها و عدم حضورها، دخالت ها و حذف ها، چنان نادیده اش می گیرند که گویی حواس انسانی شان مثقالی از ” ذره خیرا یره و ذره شرا یره ” را در تمام عمر نشنیده است.
” پایگاه عکس چیلیک ” مستقل از اتفاق روایت شده، از مخاطب این دو متن، تقاضا دارد که در صورت عدم درک دو گوهر یاد شده به مطالعه چندین باره متن بپردازد بلکه فارغ از موضوع، به موضعی دست یابد تا بلکه تسکینی باشد بر کالبد مجروح عکاسی کشور.
جرحی که تمامی اعضای این جامعه برایش تجربه ها دارند…
————————————————————————————————————————————————————
چندکلمه حرف حساب با آقای دکتر اکبر عالمی، به بهانه ی کارگاه ایشان در روز پنجشنبه ۲۳ آذرماه در تالار جهاد دانشگاهی مشهد.
نمی دانم باید به حساب کهولت سن شما گذاشت یا اشتباه محاسباتیِ شما؟!!
به حسابِ سالنی که حتا یک صندلی خالی نداشت، یا زمانِ برگزاری ورکشاپ؟….
آقای عالمی! آنچه از شما در ورکشاپ «نگاه عکاسانه» سر زد، بی شک و به تأیید، بسیاری از دوستانِ عکاسِ حاضر در آن کارگاه، به یک شوِ کمیک و تئاترِ مونولوگ، بیشتر شبیه بود تا یک کارگاه عکاسانه!!
آقای دکتر عالمی! بی آنکه بخواهم پیشینه ی سینمایی و عکاسی شما را زیر سوال ببرم که نمی توانم هم چنین کنم، بی آنکه فراموش کنم که حتا پیش از اینکه من و امثال من واردِ وادی هنر شده باشیم، شما، مراتبی را در این وادی پشت سر گذاشته بودید و شأن پیشکسوتیِ شما همچنان در نزد این حقیر محفوظ هست، بی آنکه فراموش کنم زمانی را که (۱۵ سال قبل) مشتاقانه نقدهای سینمایی شما را در تلویزیون دنبال می کردم و به وجد می آمدم از صحبتهای شما و دانش شما و بی آنکه فراموش کنم که «مشق عکس» های دوران دانشجویی را در دانشکده ی هنرهای زیبا، با فرمولهای داروهای کتاب «ظهور» جاکوبسون ها، که شما زحمت ترجمه ی آنرا کشیده بودید، انجام می دادیم و داروهایمان را با کتاب شما می ساختیم و عکسهایمان را نیز با کتاب شما چاپ می کردیم، و بی آنکه جایگاه احترام به شما در نزد من مخدوش شده باشد، لازم دانستم چندکلمه ای در موردِ شوی اخیر شما، بنویسم:
آقای عالمی! احتمالن همه ی دوستانی که پریروز، در کارگاه شما حضور داشتند، برای شنیدن یک بحث علمی و حتا «به روز» در حیطه ی عکاسی و به اعتبارِ اعتبارِ شما در فضای عکاسی، در آن سالن گردآمده بودند و اگر قصد شنیدن موعظه و نصایح اخلاقی داشتند، قطعن جاهای دیگری وجود داشت که می توانستند از آن بهره ببرند و از این جهت، احتیاجی به حضور در محضر شما نبود! ضمن اینکه شما مدرس عکاسی و سینما هستید و نه یک واعظ!!
آقای عالمی! در آن جمع، صاحبنظران و عکاسانِ پرسابقه ی بسیاری هم حضور داشتند که اتفاقن در مباحث عکاسانه، به روز هم هستند و کفِ انتظار ایشان از شما و اینکه فروتنانه در محضر شما زانوی ادب به زمین زدند و حاضر شدند، این بود که از تجربیات (شما بخوانید خاطرات) شما در وادی عکس و عکاسی بهره ببرند! این حداقل انتظار ایشان بود و کاش برای این عده، ارزش قائل می شدید! گفتن و تکرار چندباره ی این نکته که ساعتها می توانید درخصوص عکاسی صحبت کنید!، احتمالن دردی را مداوا نخواهد کرد و گرهی از کار فروبسته ی ما نخواهد گشود! ضمن اینکه اکثریت مستمعین شما در آن جلسه، این توانایی را دارند که درخصوص عکاسی ساعتها حرف بزنند! تا این صحبتها چه باشد؟!! و با همه ی این حرفها، ایکاش حتا پراکنده و بدون تسلسل، آنچه را که به ذهنتان می رسید از عکس و عکاسی، می گفتید که قطعن نکات مفید بسیاری در آنها یافت می شد که همه ی دوستان، ازجمله خود این حقیر از آنها سود می بردم!
آقای عالمی! شما شأن مخاطبینتان را رعایت نکردید و شاید از یک نظر، به آنها توهین کردید… و بنده به سهم خودم، آنرا به اعتبار پیشینه ی شما، و زحماتی که برای عکاسی کشور کشیده اید، نادیده می گیرم، اما ایکاش، شأن خودتان را درنظر می گرفتید! شأن شما چیست آقای عالمی؟ شما مدرس عکاسی و سینما هستید؟ یا یک واعظ و منبری؟!! شما آرت لکچرر هستید؟ یا یک آخوند؟!! آنچه شما در کارگاه روز پنجشنبه به مخاطب خود ارائه کردید، به حرفهای یک آخوندِ با ژست روشنفکری، بیشتر شبیه بود تا یک مدرسِ کارکشته ی هنری!
آقای عالمی! اگر قصد موعظه ی اخلاقیِ مخاطبتان را داشتید، چرا گاهی تک مضرابی به عالم سینما یا عکاسی می داشتید؟ و اگر میخواستید بحث علمی یا هنری کنید، توصیه های اخلاقی شما به مخاطبتان برای چه بود؟
آقای عالمی! یا شما خیلی از فضای کنونیِ عکاسی فاصله گرفته اید و یا مستمعین خود را هنرجویانِ «انقلابیِ»!!! دهه ی شصت تصور کردید! از آنجا که تمامی مثالهای شما و صحبتهایتان درخصوص «حیای دوربین»!! حداقل بنده را به این نتیجه رساند که تمام ذهنیتِ شما از عکاسی «مستند» یا «مستند اجتماعی» برمی گردد به «گداگرافی»! های دهه ی شصت در این مملکت! وگرنه دوران مثالهای شما سالهاست در عرصه ی عکاسی، سپری شده است! امروز کمتر عکاسی را می توانید پیدا کنید که علاقه ای به گداگرافی و ثبت تصاویری از متکدیان خیابانی در حوزه ی عکاسی مستند اجتماعی داشته باشد و اگرهم باشد، جایگاهی در عکاسی امروز دنیا نخواهد داشت و احتمالن، کسی ست که تازه دوربین به دست گرفته و از دنیای تخصصی عکاسی، فاصله ی بسیار دارد!
آقای دکتر عالمی! در اینکه شما به زبان انگلیسی آگاهی دارید تردیدی نیست! اما بدون تردید، بسیاری از دوستانِ حاضر در کارگاه شما، نیز به این زبان، اگرنه تسلط، که آگاهی دارند! بنابراین، شنیدن بخشی از صحبتهای شما به زبان انگلیسی، مادامی که محتوای اندیشمندانه یا نویی نداشته باشد، قرینِ جذابیت نخواهد بود و اگر تصور کرده اید که این دوستان، این صحبتها را به حساب دانش شما خواهند گذارد، یا به حسابِ شنیدن از زبانی دیگر، حتمن بر آن صحه خواهند گذارد، به احتمال قوی اشتباه بزرگی را مرتکب شده اید! جناب عالمی! امروز، بسیاری از نوجوانها حتا، از انگلیسی آگاهی دارند و حتا فیلم زبان اصلی، می بینند و می شنوند! و همچون دو دهه قبل نیست که تکلم واژگان یا جملات انگلیسی، امتیاز و اعتباری به حساب آید!
آقای عالمی! شما به عنوان یک مدرس عکاسی، توصیه هایتان به عکاسان، باید بسیار حساب شده باشد! سوالی بسیار بسیار جدی و مهم از شما دارم: چقدر در مورد توصیه ی مخاطبین کارگاهتان به خواندن «پروین اعتصامی»!!! فکر کرده بودید؟ آیا واقعن این توصیه ای بود که از شمای مدرس عکاسی باید می شنیدیم؟!! آنهم به جمعی عکاس؟!!؟ آیا واقعن درخصوص گفتن این حرف قبلن فکر کرده بودید؟ اساسن آیا آنچه در این کارگاه «اجرا کردید»!، پیش از آن در موردش فکر کرده بودید و یادداشت کرده بودید؟! آخر این چه توصیه ای بود آقای دکتر؟!! آیا شما فضای کنونیِ ادبیات را می شناسید؟! از همه عجیب تر برای من و بسیاری، این بود که وقتی به دوستان توصیه می کردید پروین بخوانند، با چنان آه و اندوهی حرف می زدید که گویی کسی، یا عکاسی که پروین نخوانده باشد، نیم عمر که نه، تمام عمرش بر فنا بوده است؟!
آقای عالمی! اشکالی ندارد اگر شما در مقام یک پدر یا یک پیشکسوت، توصیه ای اخلاقی یا حتا سلیقه ای به فرزندان و شاگردان خود داشته باشید اما و هزار اما، در یک بحث تخصصی، در یک جمع تخصصی، این چگونه توصیه ای بود؟ و چه جایگاهی داشت؟ آیا بهتر نبود بجای چنین توصیه ی عجیب و غریبی، دوستان را به خواندنِ «درباره ی عکاسی» سوزان سانتاگ، یا «نقدعکس» تری بَرِت یا «بحران واقعیت در عکاسی معاصر» اندی گراندبرگ و دهها کتاب ارزنده ی دیگر توصیه می کردید؟ کتابهایی که قادرند اندیشه را به رویکرد عکاسان تزریق کنند و نگاهشان را به عکس و عکاسی دیگرگون کنند؟! این چه بحث سطحی و عوامانه ایست که از زبان شما شنیدیم؟!!

در پایان لازم می دانم به دو نکته اشاره کنم که شاید چندان نقد به حساب نیاید و بیشتر به گلایه شبیه باشد اما گفتنش را ضروری می دانم:
یک: پیش از صحبت شما، کیارنگ علایی، از محاسن شما صحبت کرد و از شما تمجید کرد و در مقام یک شاگرد، که زمانی از محضر شما چیزها آموخته، رسم ادب و فروتنی و احترام را به جا آورد و شما را تکریم نمود و اگر من هم به جای او بودم، از استادم، چنین تجلیل و تکریمی به عمل می آوردم… ادب چنین حکم می کند. ایکاش، به احترام تمجیدی که او از شما به عمل آورد، حرمتش را حفظ می کردید و بحث را چنین به سطح، به ابتذال، به دم دست، به پیش پا، نمی انداختید و آنرا به روضه خوانی تبدیل نمی کردید!
دو: آقای عالمی! شما برای یک ساعت صحبت خود و در واقع، یک ساعت «کارگاه عکاسانه» سه میلیون تومان، یا خودتان طلب کردید و یا خودِ برگزارکنندگان محترم یعنی مجموعه ی آبرنگ، به شما تقدیم کردند، و اینهمه به شما احترام گذاشتند…
آیا وجدانتان آسوده بود از اینکه درقبال چنین دستمزدی، اینهمه بحث مبتذل و عامیانه تحویل مخاطبتان بدهید؟ اصلن منِ مخاطب به کنار! آیا رسمش نبود که لااقل به احترامِ دوستانی که شما را با اینهمه احترام دعوت کردند، سرافکنده شان نکنید؟
بنده چندماه قبل، در همان سالنی که شما شویتان را اجرا کردید، کارگاهی داشتم… از دوهفته قبل، مطلبم آماده کردم و تا روزِ برگزاری کارگاه، سعی کردم، مطالبم را به روز کنم و به بهترین وجهی ارائه کنم چون مخاطبم را سطح بالا فرض گرفته بودم و حق هم چنین بود، با اینحال مطمئنم کاستیِ بسیاری در آن ورکشاپ وجود داشت! شما چگونه فقط توی پرواز، چندخطی آنهم پراکنده برای کارگاهتان می نویسید و به مخاطب ارائه می کنید؟ آیا ما را مشتی عقب افتاده ی بی امکانات فرض گرفته اید؟ آیا ما را احمق فرض کردید که هرآنچه پیش آمد خوش آید و همینطوری بدون هیچ مطالعه ای، بروید روی سن و از هر دری آسمان و ریسمان را به هم ببافید و تحت عنوان «کارگاه عکاسی»!!! به خوردِ مخاطبتان بدهید؟!
آقای عالمی!
ما احمق نیستیم! تنها احترام شما را واجب دانستیم و موی سپید شما را حرمت نگه داشتیم! شما احترامتان واجب است اما نقد، با احترام منافاتی ندارد و من رفتار ناپسند شما را نقد کردم و امید دارم چنین صحنه هایی به تکرار نینجامد چرا که اطلاع دارم در اصفهان که کارگاه مشابهی داشتید و حرفهای مشابهی زدید، حرمتتان را نگه نداشتند و به قصد استیفای حق خود که برخورداری از یک کارگاه عکاسانه و شنیدن بحثی علمی از شما بود، (که شاید حق هم داشتند) بر شما معترض و متعرض شدند و تکرار چنین بحثهایی از جانب شما، به زیرسوال رفتن شخصیت علمی و حتا کارنامه ی شما خواهد انجامید….
برای شما و تمام اساتید و پیشکسوت های این مملکت آرزوی سلامتی و طول عمر باعزت دارم…
شنبه ۲۵ آذرماه ۱۳۹۱
(مهدی فاضل)
از همه ی دوستان تقاضا دارم این مطلب را Share کنند تا شاید به دست آقای عالمی برسد!
*********************************************************************************************************

توضیحی بر «چند کلمه با اکبر عالمی»!
در نقدی که بر کارگاه دکتر اکبر عالمی نوشته بودم، مطلبی را به اشتباه ذکر کرده بودم که لازم می دانم همینجا اصلاحش کنم و بابت آن عذرخواهی کنم:
نوشته بودم آقای عالمی بخاطر برنامه اش، سه میلیون تومان دستمزد دریافت کرده است! قبل از اینکه این مطلب را تصحیح کنم لازم است توضیح بدهم که مبنای حرف من چه بوده است؟
آقای «مهدی محرمی» که یکی از چهار عضو شورای آموزشی آموزشگاه آبرنگ هست، بعد از آن برنامه، این مطلب را به من گفت و طبیعی ست که دریافت این اطلاعات از کسی که عضو شورای آموزشی ست و علی القاعده درجریان چندوچون برنامه بوده است، احتمال موثق بودن این اطلاعات را بیشتر می کند ضمن اینکه از برخی دیگر از دوستان نیز صحبتهایی درباب تأیید این اطلاعات شنیدم… با اینحال مبنای حرف من در این مورد، عمدتن به حرف آقای محرمی باز می گشت.
در روز شنبه، آقای «مهدی رضوی» با من تماس گرفت و در خصوص این مطلب اینگونه توضیح داد که: این مطلب نادرست است و تا جایی که او اطلاع دارد، آقای عالمی، از نیم آنچه من نوشته ام، کمتر دریافت کرده است یعنی حدود یک میلیون و سیصدهزارتومان و البته این را با اطمینان صددرصد هم نگفت… من همان وقت خواستم این اصلاحیه را بنویسم اما به دلیل اینکه مطلب موثق نبود، صبر کردم تا اطلاعات دقیقتری دریافت کنم که نیاز به اصلاح مجدد پیش نیاید تا اینکه امروز «کیارنگ علایی» با من تماس گرفتند و گفتند که اطلاع دقیق دارند که آقای عالمی بابت برنامه اش، هیچ مبلغی را از آبرنگ دریافت نکرده است…

بنابراین لازم می دانم از آقای عالمی و تمام دوستانی که مطلب مرا خوانده اند، بخاطر درج اطلاعات اشتباه پوزش بطلبم و البته این توضیح را ضمیمه کنم که در این اشتباه، نه تعمدی داشتم و نه غرض آلوده ای! بلکه اتکای (شاید نابجا)ی بنده به وثوق منبع خبر، باعث چنین اشتباهی شد.
و لازم می دانم نکته ای را هم بعنوان تکمله ی این بحث در اینجا بیاورم:
بی آنکه از مواضع خودم در نقدی که نوشتم، عدول کرده باشم، بلکه با تأیید همه ی آن مطلب (به استثنای بحث دستمزد) و بی آنکه تغییری در اعتقادم نسبت به آن برنامه بوجود آمده باشد، و همچنانکه در همان نقد هم به آن اشاره کردم، شخصیت و جایگاه آقای عالمی را جایگاهی قابل احترام می دانم ولذا بی احترامی به ایشان را نمی پسندم چراکه اولن بسیاری از ما، پیش از این بسیار از ایشان آموخته ایم و دومن معتقدم ایشان در مقطعی از زمان به کسوت استادی در این شاخه از هنر نائل آمده اند که استادانی اینچنین انگشت شمار بوده اند واین ارزش کار و پیشینه ی ایشان را دوچندان می کند و سومن اینکه من به نوبه ی خودم از قسمتهایی از همان بحث ایشان در آن جلسه هم استفاده بردم و برایم خالی از لطف نبود… با اینحال همچنانکه همه می دانیم، اعتبار پیشینه، باعث نمی شود که چنین جلسه ای بعنوان یک کارگاه علمی مورد تأیید واقع شود… اما احترام به ایشان برای شخصِ اینجانب محفوظ بوده و هست…
سپاسگزارم از دوستانی که این سطور را خواندند
شاد باشید
دوشنبه ۲۷ آذرماه سال ۱۳۹۱
(مهدی فاضل)

منبع: پایگاه عکس چیلیک
پیشین
سومین جشنواره عکس فیروزه در تبریز برگزار خواهد شد
پسین
برگزیدگان دومین جشنواره عکس نماز و نیایش

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست