آثار برخی عکاسان به بهانه های گوناگونی در دسترس برخی صفحه های شبکه اجتماعی است و البته که از تیررس جستجو در شبکه اطلاع رسانی اینترنت هم دور نمانده است.
خبر درگذشت استاد فقید آواز و موسیقی محمدرضا شجریان یکی از رویدادهایی بود که موجی چشمگیر و بینظیر در سطح شبکه اجتماعی به راه انداخت و بسیاری هم بیان تاثر و تالم خود را با عکس هایی که از این راهها قابل دریافت هستند انتخاب کردند؛ اما در میان بسیاری از بهرهگیری های از عکس چهره محمدرضا شجریان که در برخی موارد _نیکبختانه_ با درج نام عکاس هم همراه بود انتشار یک عکس از سوی وزیر امور خارجه دولت جمهوری اسلامی ایران در سطح شبکه اجتماعی بود که با حواشی ویژهای همراه بود و خبرساز شد.
عکسی که به گفته دکتر جواد ظریف پس از آگاهی از خبر درگذشت استاد شجریان در فاصله میان دو نشست از گوشی اش در صفحه شخصی اش منتشر کرد و واکنش عکاس آن عکس را به دنبال داشت.
عکاس در نخستین واکنش خطاب به دکتر ظریف آورد: جواد #ظریف یکی از عکس هایم از #محمدرضا_شجریان را بر صفحه اینستاگرامش گذاشته. کسب اجازه؟ رعایت حقوق مولف؟ صاحب اثر؟ هیچ، اصلا انتظاری نیست. اصلا مشکلم این نیست، اون عکس همه جا هست میری از گیزمیز برمیداری؟ عکس رو از روی چشم سوژه، چشمهای حضرت استاد کراپ می کنی؟
آنچه در اینجا قابل تامل است اصل احترام به مخاطبی است که دارای جایگاه حقوقی است و شما بیان تذکر را حتی بر ایشان لازم می دانی . البته که با ادبیاتی مناسب عکاس اعتراض خود را با بیان دلایل خطاب به وزیر امور خارجه بیان می کند.
البته که ماجرا در این بخش جذاب می شود که دکتر ظریف نه مثل بسیاری از آنانی دیگر که پاسخ را دونِ شان خود بدانند که خود را در مقام یک مخاطب متهم، شایسته پاسخ می بیند و در جواب عکاس می نویسد: سلام. در ملاقاتی بودم که خبر درگذشت استاد را شنیدم. بلافاصله پس از ملاقات، با وزیر خارجه انگلیس تماس تلفنی داشتم. در مسیر متنی را آماده کردم. می خواستم همراه یک قطعه زیبا از استاد، متن را در اینستاگرام بگذارم. فرصت نشد. عکسی در موبایلم بود، همان را گذاشتم. کراپ هم نکردم. ببخشید.
عکاس پس از مواجهه با پاسخ دکتر جواد ظریف در کمال ادب و متانت پاسخ می دهد: توضیح آقای ظریف را می پذیرم و از ایشان بابت پاسخ و پوزش سپاسگزارم. چنین کلماتی را اغلب مدیران روزنامهها، مجلات، صاحبان نشر و مدیران فرهنگی که باید رعایت حقوق مولف و کپیرایت دغدغه و مسئولیتشان باشد، بلد نیستند به زبان بیاورند. باشد که توئیت وزیر امور خارجه برایشان درس باشد.
همچنین در ادامه کلام آرش عاشوری نیا به عنوان عکاس آن چهره از استاد فقید محمدرضا شجریان می نویسد: اما ای کاش قبول مسئولیت کارها، انتخابها و رفتار، روش تمامی مسئولین جمهوری اسلامی بود، در زمان مسئولیتشان و مشخصا نسبت به حوزه کاریشان.
گفتوگوی بسیار مناسب و پاسخگویی این دو تن در قبال هم چنان مودب و باصلابت انجام گرفت که طرفین در عین بیان آنچه در دل داشتند، محکم عمل کرده و در عین ادب که برازنده دو شخصیت شاخص در عرصه دیپلماسی و فرهنگ وهنر ایران است، رفتار کردند.
اما اصل عکس، مگر چه بود که پس از آن برش/کراپ نابجا، واکنش عکاس را در پی داشت.
نمای کامل عکس را با نام عکاس «آرش عاشوری نیا» به نمایش میگذاریم تا همگان قضاوت کنند که اثر یک عکاس در چرخهی شبکه اجتماعی و تا به مرحله نمایش دچار چه جراحتهای غیر قابل جبرانی میشود و بیان صریح و مودبانه تذکر به خاطی و انعطاف لازم در پذیرش و جبران خطا تا چه حد توان جبران این خطارا در عرصه ارتباطات روزمره و تعاملات معمول دارد.
ادبیات این دو نفر، تذکر، پاسخ، ادلّه، دفاع، خطاب و پذیرش ایشان در قبال هم به نقطهای بسیار مطلوب ختم شد و دو طرف در عین رضایت آنچه را باید به هم انتقال می دادند و میگفتند، بیان کردند.
سرانجام کلام اما با آرش عاشوری نیا بود که با جمله ای حامل «ای کاش…» آنچه را که بایستی واقعیت مبرهن و ملموس جامعه باشد، در قالب یک آرزوی ساده بیان کرد.
باشد تا اینگونه نسبت به خطای هم و انعطاف در پذیرش خطا و بخشش دیگری با اخلاق و مهر و انسانیت برخورد کنیم که سالها پیش جناب شیخ اجل سعدی شیرین گفتار ما را فرمودند: «ادب مرد، به ز دولت اوست».