منبع: قدس آنلاین –
عکاس فاجعه حلبچه در مورد فیلم حکایت عاشقی عنوان کرد:
حکایت عاشقی ربطی به احمدناطقی ندارد
قدس آنلاین:” احمد ناطقی” اولین عکاس فاجعه شیمیایی حلبچه، هرگونه ارتباط داستان فیلم را باآنچه که درواقعیت وجودداشته وبه نوعی مرتبط به خودش می شده را دور ازواقعیت وبی ارتباط باخودش دانسته است.
به گزارش قدس آنلاین،”احمد ناطقی” عکاس پیشکسوت ایرانی، اولین عکاسی بود که در نخستین ساعات بمباران شیمیایی حلبچه وارد این منطقه شد. عکسهای منحصر به فرد و تکاندهنده او از این فاجعه بشری، نقش بسیار مهمی در جهانی شدن این رویداد ضد انسانی داشت ودربسیاری ازمحافل سیاسی مدعی حقوق بشر به عنوان اسناد مصوری از این فاجعه مطرح شد. عکسهایی که چندی پیش درقالب کتاب مصوری باعنوان “صدای سکوت” منتشر شد.
“ناطقی”که پیش ازاینهامدیریت خانه عکاسان ایران را درکارنامه خویش باموفقیت به ثبت رسانده است، کار عکاسی حرفه ای را از دهه ۵۰ شروع کرده است.
اوعکسهای بسیاری از دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس دارد، اما یکی از ویژهترین و مهمترین عکسهای او مربوط به همین موضوع عکاسی از فاجعه شیمیایی حلبچه میشود. عکسهایی که امروزه شاید بتوان گفت یکی ازدست مایه های مهم ساخت فیلم “حکایت عاشقی” وبه نوعی چگونگی حضور یک عکاس در”حلبچه” میشود. فیلمی که با بازیگری “بهرام رادان” به عنوان نقش اول وعکاس موردنظردرماجرای فیلم، بدل “احمدناطقی” رادر اذهان تداعی میکند.
دراین میان احمد ناطقی، هرگونه ارتباط داستان فیلم را باآنچه که درواقعیت وجودداشته وبه نوعی مرتبط به خودش می شده را دور ازواقعیت وبی ارتباط باخودش دانسته است.
برهمین اساس گفتگویی با وی انجام دادیم تا از چند وچون ماجرا مطلع شویم:
ظاهراً فیلمی در جشنواره فیلم فجر با عنوان حکایت عاشقی از زندگی شما به روی پرده رفته است
خیر آن فیلم هیچ ارتباطی با من نداره
اما ظاهراعوامل تولید این فیلم را به نوعی مرتبط با داستان زندگی وحضور شما در ماجرای حلبچه برشمرده اند.
متأسفانه در حوزه فرهنگ،عدم رعایت برخی از اصول امری عادی شده است
یعنی شما هیچ ربطی به این فیلم ندارید؟
چرا داستان ازاینقرار است که آقای جعفری جوزانی رد من را زده بودند و در جلسهای گفتند که ما میخواهیم بر اساس عکسهای شما از حلبچه فیلمی را بسازیم و میخواهیم که شما به ما کمک کنید من هم اول تصور میکردم خود ایشان کارگردان این فیلم هستند ولی درعینحال فکر کردم فاجعه حلبچه یک موضوع انسانی است و من هم نباید عکسهایم را پنهان کنم
یعنی قرار شد شما فقط عکسهایتان را در اختیار بگذارید؟
خیر آقای جوزانی از من خواستند که با توجه به حضورم در حلبچه و اطلاعاتم در مورد موضوع، من درصحنه و شرایطی که با آن مواجه بوده ام،عوامل تولید را کمک کنم
آیا شما سناریو را هم مطالعه کرده بودید؟
بله و چون من یک فیلم بلند سینمائی برای ساخت در موضوع حلبچه نوشتهام فکر میکردم فیلم من ممکن است تحتالشعاع این فیلم قرار بگیرد اما خوشبختانه در این سناریو بهجز اینکه یک نفر عکاس در حلبچه عکاسی کرده، مابقی هیچ ربطی به زندگی من نداشت حتی وقتی آقای جوزانی گفتند اسم شخصیت فیلم را هم احمد بگذاریم، من مخالفت کردم و گفتم این موضوع ربطی به زندگی من ندارد. قرار بود من صرفاً بهعنوان یک مشاور تحقیقاتی در موضوع حلبچه ایشان را کمک کنم
خوب شما مشاوره هم دادید؟
بهجز یکی دو بار که همان خاطرت چاپشدهام در کتاب صدای سکوت را برای عوامل تولید تشریح کردم و درزمینه طراحی صحنه و لوازم و تجهیزات،آن زمان با طراح صحنه گفتگو کردم هیچ مشاوره دیگری نداشتم و دوستان به شکل کاملاً ابزاری به این موضوع نگاه کردند
منظورتان از ابزاری نگاه کردن چیست؟
منظور اینه که میخواستند موضوع مستندی رو که دستمایه فیلم میکنند از اعتبار و پشتوانه محکمی برخوردار باشه بنابراین در همه مصاحبهها به من که سند زنده آن فاجعه بودم استناد کردند. ماجرای احمد ناطقی و حلبچه امروزه یک داستان تلخ واقعی ومستنده و برای هر کار مستند چه چیز بهتر از استناد به یک سند زنده.
خوب واکنش شما نسبت به این موضوع چی بود؟
خب من اهل جاروجنجال نیستم و از اون جایی که آقای جوزانی یک هنرمند فرهیخته، بانزاکت و اهل صداقته،طبیعتا مایل نیستم وارد اینگونه ماجراها بشم
با توجه به اینکه شما به لحاظ سابقه فعالیت هنری در عرصه عکاسی،شخصیت شناختهشده هستید و بنابراذعان خودتان تناسبی هم با شخصیت فیلم حکایت عاشقی ندارید آیا به خاطر این موضوع اعتراضی هم ازکانال مراجع مربوطه ورسمی داشته اید؟
خیر،چون من تصور میکنم از این گونه نسبت ها در موضوعات مختلف میتواند اتفاق بیفتد ثانیاً کسانی که با شخصیت و زندگی من آشنایی دارند به اشتباه عوامل مربوطه اذعان خواهندداشت ،البته من یادداشت دوستانهای به آقای جوزانی نوشتهام که بخشی از آن به این صورت است :
“جناب جوزانی عزیز نه این فیلمنامه زندگینامه من است، نه بهرام رادان برای ایفای نقش با من تعاملی داشت و نه من در بیشتر سکانسها کنار کارگردان بودم؛ و خدا را شکر میکنم که در حاشیه این فیلم کم مخاطب و پر منتقد، نامی از من برده نشد تا فعل و عملم خدشهدار شود؛ یقیناً حضرتعالی مستحضرید که بازخورد این اظهار نظرات چه واکنشهایی را نسبت به من برمیتابد؛ و به همین دلیل این موضوع میتواند اعتراض رسانهای من را نیز به دنبال داشته باشد” وبر مبنای آن انتظار دارم عوامل تولید، تناسب شخصیت فیلم با من را تکذیب کنند و در تیتراژ فیلم این عدم تناسب را با جملهای که مورد موافقت بنده باشد اصلاح کنند“
شما خودتان فیلم را دیدهاید؟
خوشبختانه یا متأسفانه هنوز ندیدهام؛ دستاندرکاران تولید حتی برای رونمائی فیلم از من دعوت نکردند جالب اینجاست که دوستان بهجز یکی دو حضور نمایشی در سکانسها، اصلاً من را برای سکانس حلبچه که مرتبط ترین بخش به شخصیت من بود دعوت نکردند و در مصاحبهها گفتهاند ناطقی در بیشتر سکانسها کنار ما بود
ونکته پایانی ؟
نکته خاصی نیست فقط به اهالی فرهنگ و هنر توصیه میکنم فرصتهای مناسب برای صداقت و دوستی را به خاطر رسیدن به اهداف شخصی خدشهدار نکنند.
“گفتگو:سیدحمیدهاشمی”