#در_چنین_روزی چون روز ۱۶ نوامبر ۱۹۸۵ «فرانک فورنیر» عکاس فرانسوی، عکس «تقلای جانکاه اومایرا سانچز» را در منطقه «آرمرو»/Armero ثبت کرد.
این عکس در سال ۱۹۸۵ برنده جایزه نخست بخش تک عکس جایزه مسابقه عکس مطبوعاتی جهان/ ورلد پرس فوتو شده است.
شاید این عکسی باشد که شما را مبهوت کند. یک عکس ماندگار از آخرین ساعات زندگی دختر ۱۲ ساله ای با نام “اومایرا سانچز”/ Omayra Sanchez که توسط عکاس فرانسوی، فرانک فورنیر/ Frank Fournier در ۱۶ نوامبر ۱۹۸۵ ثبت شده است.
فورنیر این عکس را به عنوان سند شجاعت «اومایرا سانچز» در رویارویی با مرگ گرفت.
این عکس با عنوان ” تقلای جانکاه اومایرا سانچز” برنده نخست جایزه عکس ورلد پرس فوتو در سال ۱۹۸۵ شد.
اومایرا چند ساعت بعد از گرفتن این عکس جان خود را از دست داد.
این عکس هنگام انتشار با انتقادهای زیادی روبرو شد. عدهای فرانک فورنیر عکاس را همچون کرکسی خواندند که قربانیان را با دوربین خود شکار می کند. اما او با دفاع از عملکرد خود گفت: باور دارد که وظیفه اش گزارش”شجاعت”، “رنج” و “بزرگی و متانت” یک دختر دوازده ساله بوده است.
در کشور کلمبیا یک کوه آتشفشانی مرتفع به نام Nevado del Ruíz قرار دارد. نوادو دل روئیس آتشفشانی گسترده و پوشیده از یخچال در مرکز کلمبیا است. این کوه حدود صدسال خاموش بود تا اینکه در ۱۳ نوامبر ۱۹۸۵، آتشفشان نوادو دل روئیس، با ۵۰۰۰ متر ارتفاع در پارک ملی لس نوادوس، فوران کرد.
همین امر سبب شدتا یخ و برفهای اطراف قله آن ذوب شود و سیل خروشانی از گِل های جاری و نابودگر جاری شود که دامنه کوه آتشفشان را درنوردیده و وارد رودخانه های پایین کوه شود. این سیلِ گِلرود، شهر آرمرو Armero را در خود فرو برد و نزدیک به ۲۵۰۰۰ نفر از مردمانش را به کام مرگ کشاند. اومایرا سانچز دختر ۱۲ ساله یکی از خانواده هایی بود که در پایین دست کوه زندگی می کردند. مادر او در آن شب به مسافرت رفته بود و اومایرا به همراه پدر، عمه و برادرش در خانه بودند که آتشفشان فوران کرد و سیل ناشی از گِلرود، خانه ی آنان را نیز نابود کرد.
او در باتلاقی از گِل روان و خرابه های خانه خودشان گرفتار شد.
دست های خمیری چروکیده و چشم های سرخ ورم کرده اش نتیجه ۶۰ ساعت ماندن او در آن باتلاق است.
در ساعتهای آغازین فاجعه، «اومایرا» کاملاً زیر آوار بود. اما امدادگران متوجه دست او که از آوار بیرون مانده بود شدند و پس از اینکه بالاتنه او را آزاد کردند، متوجه شدند پاهایش بین آهن و خرابه ها و گل و لایِ سنگین گیرکرده است و دستهای بیجان عمه اش دور پاهای او گره زده شده است. امدادگران برای غرق نشدن وی تایری دور او بستند تا هنگام عملیات نجات شناور بماند. نجات او بدون شکستن پاهای او غیرممکن بود. گِل، همهجا را پوشانده بود و خالی کردن آبهای اطراف هم نیازمند تجهیزاتی بود که صعبالعبور بودن منطقه مانع از رسیدن تجهیزات امدادی بود. اومایرا رنجور و بیمار شده بود و خون او نیز آلوده شده بود. پزشکان محلی تشخیص دادند که بدون تجهیزات پزشکی مناسب، قطع پای او منجر به عفونت خواهدشد. بنابراین تصمیم گرفتند اجازه دهند که او در آن قبر آبی جان دهد. آرامش رفتار او نشانی از ساعت های آخر زندگی او نداشت.
امدادگران به او آب میدادند و با او حرف میزدند تا ترسش از بین برود. او نیز برای امدادگران آواز می خواند؛ اما در میان همین آواز خواندن و خوشحالی، ناگهان گریه می کرد و دعا می خواند. امدادگران هم که کاری از دستشان برنمی آمد، همراه او گریه می کردند و دعا می خواندند. اومایرا کمکم به هذیان گفتن افتاد، می گفت:«بسیار نگران است که دیر به مدرسه اش برسد و از امتحان ریاضی جا بماند!»
لحظاتی بعد که هشیاری اش را کمی به دست آورد، درخواست کرد تا پس از مرگ او، مواظب خانواده اش باشند. او این حرفها را گفت و برای همیشه چشمهایش را بست.
اومایرا سانچز مشهورترین قربانی “فاجعه آرمرو” است.
ترجمه و تنظیم: اعظم حشمتی
————————————————————————————————————————–
برای مشاهده دیگر عکس های مشهور و جریان ساز در تاریخ عکاسی می توانید هشتگ #در_چنین_روزی را در سایت پایگاه عکس چیلیک و صفحه این رسانه در شبکه اجتماعی تلگرام، اینستاگرام و توئیتر دنبال کنید/.