شبکه اجتماعی یکی از بسترهای برون ریز دغدغه ها و نیازهای عکاسان و اهالی عکاسی در اجتماع امروز جامعه است. البته که حضور فرد در این جامعهی اجتماعی تحت پوشش شبکه گسترده جهانی بیشتر دیدگاهی فردی است ولی لزوما بیان هر نکته فردی در این محیط، رویکردی فردی نیست!
گاه! نکاتی بااهمیت و قابل تامل در آن مطرح می شود ضرورت دارد با خود مرور کنیم تا بتوانیم ارزیابی صحیحی از خود و نتایج عملکردهایمان داشته باشیم.
یادداشتی که در ادامه می آید متنی است از «علی کاوه» علاقمند جوان و عکاسی که جریان عکاسی ایران را به بهانه آغاز سال ۲۰۲۱میلادی در پهنهی جهانی از منظر خود رصد کرده و در قالب چند سطری با عنوان نجیبانهی «رشته یادداشتی کوتاه و نه چندان مهم در بابِ حالِ این روزهای عکاسی ایران» در صفحه شخصیاش در شبکه اجتماعی منتشر کرده است؛ که یکی از وظایف رسانه های عکاسی بازنشر دغدغه های جاری در سطح جریان عکاسی از سوی اهالی این جامعه وسیع و کثیر است و تنها به اتکا به این رسالت است که این متن در خور در «اینجا» بازنشر می شود.
—————————————————————————————————————————————————————————————————
رشته یادداشتی کوتاه و نه چندان مهم در بابِ حالِ این روزهای عکاسیِ ایران.
اول سال ۲۰۲۱ هستیم و تقریبن بعد از گذشت ۱۸۰ سال از حضور عکاسی در ایران این کشور به دلایل زیادی همچنان حرفی برای گفتن در عرصهی بین المللی ندارد. هر چند فعالیتهای فردی برای بعضی اعتبار و شهرت درست کرده (مانند نشاط و غیره) ولی در دنیا چیزی با عنوان عکاسیِ ایران و ایرانی شناخته شده نیست.
در مقابل کشوری مانند بنگلادش با ۵۰ سال عمر دارای مهمترین فستیوال عکاسی در آسیاست.
در این رشته توییت قصد دارم مهمترین دلایل حال این روزهای عکاسیِ ایران رو براتون شرح بدم.
در جامعهای که انجمنهای تار گرفتهی آن مشغول دعوا بر سر سهمیهی خانهی هنرمندان، رسانههای عکاسیاش به جای نقد و گفت وگو در حال برگزاری تور کویر و فروش کاغذ باطله با محتوای تکراری و کپی شده از اینترنت در غالب فصلنامه، دبیران عکسش مشغول چاپ عکس خود در مجلات، تبدیل شدن جشنوارههایش به ریپورتاژ آگهی پسر فلان رییس بانک و عکاسان و معلمانش در حال جعل مدرک و بهبه و چهچه گفتن به یکدیگر در لایو هستند، اولین و بیشک مهمترین دلیل عدم پیشرفت آن جامعه عدم وجود ظرفیت گفت وگو و نقد در میان اعضای آن است.
این بدین معناست که عکاسان ایرانی صرفن به دلیل تجربهی عملی و دانستههای محدود علمی که در بهترین حالت به شناخت «برسون» و «ناکتوی» میرسد، تصور میکنند که دیگر نیازی به آموزش ندارند و در اوج فعالیت حرفهای خودشان هستند و کوچکترین حرف مخالف و انتقادی را دلیل بر تخریب و حسادت میدانند تا جایی که منتقدان خود را پلیس، احمق، خرده ریزه، خوک و سگ خطاب میکنند.
این دسته افراد معمولا جامعهی عکاسی را به ۳ دسته تقسیم میکنند:
۱.عکاسان پیش کسوت (دایرهای در حد چند اسم به مانند جلالی و غیره.)
۲.ما (امثال معیری و غیره)
۳.شما (هرکسی که یک روز دیرتر از آنان عکاسی را شروع کرده امثال نگارنده.)
دیدگاه این جماعت نسبت به عکاسی در سطحیترین نوع خودش است تا جایی که جایزه و گرنت گرفتن از غرب و چاپ چند عکس در روزنامههای غربی (ولو با توضیح گمراه کننده) گویا رسالت آنان در عکاسی است که بعد از رسیدن به آن دیگر هیچ خدایی را بنده نیستند و در نگاه خودشان وظیفهی خطیر خود را در راه عکاسی ایران انجام داده و تصور میکنند وقت بازنشستگی از عکاسی و آموزش اندوختههای پر ارزش خود، که چیزی بیشتر از تعریف چند خاطره و رونمایی از مجموعههای ناقصشان در قالب ورکشاپ نیست، رسیده است.
این جامعه در خود ظرفیت یادگیری بیشتر را نمیبیند و سعی میکند اطرافیان خود را نیز به همین شکل خنثی کند.
اگر جایی از دسته سوم عکاسی عملکردی فرای آنان داشته یا گفتمان یا انتقادی بیشتر از ظرفیتشان را مطرح کند با چسباندن خود به دستهی اول به عنوان ما (بزرگان) و جدا کردن خط خود با دستهی سوم با عنوان شما (خرده ریزهها) سعی میکند با تخریب و تهمت عملکردشان را کم ارزش و بی ارزش جلوه دهد و به جای استقبال از گفت وگو و به وجود آوردن فضای آن، آن را به سان تخریب و حسادت از خود نشان دهد.
با غیر فعال و ساکت کردن منتقدان و اطرافیان و سکوت دیگر عکاسان، جامعه عکاسی در نهایت به جای عطش به آموزش، تشنهی جایزه و گرنت میشود و این است که عکاسیِ ایران در ازای کنکاش روشهای جدید تحقیق، ارائه و کار گروهی فقط به شکار جایزه و گرنت با عکس اعدام و کرونا فکر میکند و بعد از حضور ۱۸۰ سال عکاسی در ایران نه تنها پیشرفتی در عکاسی حاصل نمیشود بلکه جلوی هر نوع پیشرفت هم گرفته خواهد شد.
——————————————————————————————————————————————–
یادآور می شود انتشار متن یادداشت با وجود برخی خطاها و اغلاط تنها به رسم امانتداری و آگاهی از شرح حال محتوای متن و نگارنده عینا منتشر شده است.