1. خانه
  2. اخبار
  3. از میان رسانه ها
  4. یک شب مجبور شدم در پادگان نگهبانی بدهم/ قرآن‌هایی که توسط داعش پاره شده بود/ سرانجام قبر صدام

یک شب مجبور شدم در پادگان نگهبانی بدهم/ قرآن‌هایی که توسط داعش پاره شده بود/ سرانجام قبر صدام

منبع: خبرگزاری فارس –

گفت‌وگوی فارس با عکاس اعزامی به عراق

 

محمدحسین ولایتی گفت: وقتی برای عکسبرداری به شهر عزیزبلد رفتم، با صحنه‌های دردناکی مواجه شدم؛ عروسک و اسباب‌بازی کودکان روی زمین پخش بود؛ داعشی‌ها حتی کتاب قرآن را پاره‌پاره کرده و آتش زده بودند.13950124000756_PhotoA

به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی خبرگزاری فارس، به مناسبت هفته هنر انقلاب اسلامی نمایشگاه عکس «ستاره‌های جاویدان» با نمایش عکس‌هایی از نبرد نیروهای مقاومت و مقابله با گروه‌های تکفیری در عراق و سوریه برپا شده که در این نمایشگاه ۵۹ عکس‌ از عکاسانی چون محمدحسین ولایتی و علی خارا از عکاسان خبرگزاری فارس و همچنین عبدالحسین بدرلو، شهاب‌الدین واجدی و محمدرضا جوفار دیده می‌شود.

محمدحسین ولایتی عکاس خبرگزاری فارس که طی دو مرحله در مناطق جنگی عراق حضور داشته در گفت‌وگو با خبرنگار هنرهای تجسمی اظهار داشت: سفر اول من در اواخر اسفند ۹۳ تا فروردین ۹۴ به شهر «عزیزبلد» بود که این شهر را تازه آزاد کرده بودند؛ در این اعزام با گروه سرایا الخراسانی و شهید حسناوی همراه شدم. از نقاط مختلف شهر عزیزبلد عکس گرفتم؛ در این شهر بقعه مبارک امامزاده سیدمحمد است که هنوز مردم در اطراف این بقعه زندگی می‌‌کردند؛ شهید تقوی‌فر از فرماندهان گروه سرایا الخراسانی هم در همین منطقه به شهادت رسیده بود.

 

تصویر شهید تقوی‌فر بر روی خودرو دیده می‌شود.

 

وی ادامه داد: مردم آن منطقه مظلوم بودند؛ چون شهر تازه آزاد شده بود، تازه مردم به شهر برمی‌گشتند و فقط اطراف امامزاده سید محمد بیشتر برگشته بودند. خیلی‌ها هم هنوز به خانه‌هایشان نیامده بودند. داعشی‌ها خیلی از خانه‌های مردم را منهدم کرده بود؛ وقتی که برای عکسبرداری رفتم، با صحنه‌های دردناکی مواجه شدم، عروسک و  اسباب‌بازی کودکان روی زمین پخش بود؛ داعشی‌ها حتی کتاب قرآن را پاره پاره کرده و آتش زده بودند.

 

شهید حسناوی رزمنده‌ای را برای اعزام آماده می‌کند.

 

این عکاس جوان یادآور شد: یکی از مدارس شهر عزیزبلد، تبدیل به پایگاه نظامی شده بود؛ ما هم در آنجا مستقر بودیم؛ بعد از گذشت یک هفته، نیروها برای آزادسازی شهر «بشیر» آماده می‌شدند؛ شهید حسناوی یکی از نیروهای متخصص تیپ سرایا الخراسانی به شمار می‌رفت؛ مادرش ایرانی و پدرش عراقی بود؛ قرار بود با همراهی وی در عملیات آزادسازی بشیر شرکت کنیم، روز عملیات ساعت ۸ صبح می‌خواستیم عازم شویم، که یکی از نیروهای منافق با شهید حسناوی تماس گرفت و گفت که به شهر بیایند و او را کمک کنند؛ شهید حسناوی به همراه ۸ نیروی دیگر به شهر می‌رود و خودروی او را به رگبار می‌بندند و همه سرنشینان به شهادت می‌رسند.

 

شهید حسناوی در حال آموزش نیروها

 

 

وی بیان داشت: بعد از این عملیات تروریستی، تعداد نیروها کم شده بود؛ مقر هم توسط نیروهای داعش محاصره شد؛ آن هم پایگاه نظامی که در آن کلی اسلحه و مهمات وجود داشت؛ به ناچار من یک شب در آن پایگاه نظامی نگهبانی دادم تا اینکه نیرو به پایگاه فرستادند.

ولایتی درباره حمایت‌های مردم عراق از رزمندگان گفت: در آنجا نیروهای عراقی خیلی به ایرانی‌ها احترام می‌گذاشتند؛ در آشپزخانه‌هایی غذا درست می‌کردند و می‌فرستادند و معمولا غذایمان برنج و لوبیا بود؛ گاهی هم کمک‌های مردمی به ما می‌رسید که در آن خوراکی‌ها نامه‌هایی برای رزمندگان می‌گذاشتند. این اتفاق تداعی دوران دفاع مقدس بود.

 

غذاهایی که مردم برای رزمنده‌ها می‌فرستادند؛ نان و خرما و شکلات

 

وی بیان داشت: در مأموریت بعدی، به شهر تکریت رفتم که تازه آزاد شده بود. از فضای شهر، خرابه‌هایی به جا مانده بود؛ قبر صدام هم در این شهر است که داعشی‌ها قبر صدام و مقبره خانوادگی را منهدم کرده بودند. در شهر تکریت با گور دسته‌جمعی مردم عراق که توسط داعشی‌ها کشته شده بودند هم عکس گرفتم؛ خانه‌های بزرگ نیروهای بعثی در این شهر تخریب شده بود؛ ضمن اینکه آنها بناهای تاریخی این شهر را از هم بین برده بودند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انتهای پیام/

پیشین
زن و زندگی در قاب عکاسی
پسین
عبور از رمل‌های فکه از دریچه دوربین عکاس شهید+عکس

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست