1. خانه
  2. اخبار
  3. به بهانه انتشار نشریه‌ی « حرفه هنرمند » شماره ۳۴

به بهانه انتشار نشریه‌ی « حرفه هنرمند » شماره ۳۴

سعید صادقی، عکاس جنگ از دوربینش متنفر است.(۱)
این روزها او بیشتر می خواند، می گوید و یا می نویسد. در یکی از روزهای هفته دفاع مقدس که برای او و امثال او روزهای شلوغی است، در حال نوشتن می بینمش و متوجه ام می کند که مطلبی را به درخواست نشریه حرفه هنرمند درباره عکاسی جنگ آماده می کند. بی آنکه چیزی بگویم، لحظه شماری ام برای خواندن نوشته اش آغاز می شود.
 هنگامی که شماره ۳۴ نشریه به دستم رسید، عکس روی جلد آن برقِ اولین سئوال را در چشمانم روشن کرد. با اولین فرصتی که پیش آمد، در ازدحام مسافران مترو گوشه ای ایستاده و با تورق مجله، یکی از بلندترین متن های آن را نگاه می کنم، " هیچ کس منتظر عکس های عکاسان نبود "(2).
سیل کلمات مرا با خود می برد.
نوشته ی آقای صادقی را خوب خواندم و از اینکه سردبیر، آن را در قسمت عکس نوشت قرار داده است، متعجب شدم، زیرا که نوشته ی او عکس نوشت نیست و از حیث معنا با نوشته های دیگران که بیشتر حس خود را نسبت به یک یا چند عکس جنگ گفته اند، تفاوت ماهوی دارد. او درباره ی ماهیت عکاسی جنگ و عکاسان آن سخن گفته و نوشته ی او بیشتر یک یادداشت نظری است.

با مرور مطالب دیگر نشریه به صفحه ۷۴ می رسم، " عکس های آوار و ویرانی » عنوان نوشته ی روبرت صافاریان، که مجال ادامه را از من می گیرد. او با انتخاب عکسی از زنده یاد استاد بهمن جلالی از کمتر دیدن عکس های صحنه ی نبرد و درگیری مستقیم… شروع می کند و عدم دسترسی خود به این عکس ها را به دیگران نیز تعمیم می دهد. صافاریان در ادامه، اشاره می کند هیچ عکس شاخصی را از صحنه های نبرد مستقیم به یاد ندارد و دلایلی را برای کم بودن آن عکس ها چنین بیان می کند:

– شاید تصور ما از جنگ و خط مقدم صحنه ی نبرد تصوری ذهنی است.

– شاید صحنه های جنگ تن به تن در جنگ مدرن اصلاً وجود نداشته یا بسیار اندک اند.

– شاید حس واقعی ویرانی و مرگ درصحنه ی نبرد اساساً به شیوه ای حتی نزدیک به واقعیت قابل ثبت و بازسازی نیست.

– و سرانجام اینکه شاید عکس اصلاً برای این بازسازی مدیوم مناسبی نباشد.

دلایل و شایدهای ایشان به مانعی خودساخته می ماندکه کمتر دیدن عکسِ صحنه های درگیری مستقیم را توجیه می کند. ایشان ادبیات و سینما را در توصیف احساسات و درونیات آدم ها با عکس مقایسه کرده وآن دو را برتر شمرده است! و در جای دیگری از متن می گوید: این عکس است که تصور عینی تری از ادبیات ایجاد می کند.
وجود این مقایسه های متناقض، آشفتگی بیشتر متن را دامن می زند. وی معتقد است: عکس های جنگ بنابر دلایل مذکور چون نمی توانند از صحنه های نبرد مستقیم باشند، به نمایش تبعات و حواشی جنگ پرداخته اند. پهلو زدن برخی از عکس های جنگ به سورئالیسم و کابوس وار بودن آن ها نکته در خور توجه متن او است.
بخش دیگری از این متن توصیف عکسی است به انتخاب نویسنده، که نه تنها خالی از اشتباه نیست، بلکه نشان می دهد عناصر تصویر در آن به دقت مطالعه نشده است.
در این توصیف نکته قابل تاملی وجود دارد، آنجا که نویسنده به " کاشته شدن ماشین از جلو در خاک " اشاره کرده و با ایجاد این پرسش، ذهن مخاطب را ناخواسته به قبول دلیل آن سوق می دهد.
وی می پرسد: برای اینکه با پناه گرفتن پشت آنها خود را از آتش دشمن محافظت و پیشروی کنند؟
با کمی دقت متوجه می شویم که خودروهای یاد شده از عقب در خاک کاشته شده اند و علت این عمل، ایجاد یکی از ترفندهای نظامی در جلوگیری از هلی برد و پیاده شدن نیروهای رزمی در منطقه بوده که توسط ارتش عراق صورت گرفته است.
در بخش آخر متن نیز به جزییات عکسی که خواننده از دیدن آن محروم است پرداخته شده که ضرورتی ایجاب نمی کند؟
هدف از نگارش این نکات، ارجاع نویسنده به شناخت و پرداخت عمیق تر ی نسبت به موضوع است.
بایستی پذیرفت که انتظار پرداختن به عمق این سطح از نشریه ای وزین و تخصصی که عهده دار پژوهشی در نظام تاویل عکاسی جنگ شده است، انتظار زیادی نیست!

حسین بهرامی
شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۹

(۱). گفت وگوی سعید صادقی با ویژه نامه روزنامه شرق پنج شنبه ۸ مهرماه ۱۳۸۹
(۲). یادداشت سعید صادقی، نشریه حرفه هنرمند شماره ۳۴ ص ۸۶

رونوشت به:
* دفتر نشریه حرفه هنرمند
* انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس
* سایت عکاسی
* پایگاه عکس چیلیک

پیشین
راه‌یافتگان به مسابقه عکاسی از تئاتر حضرت والا
پسین
نمایشگاه عکس علی زنجانی در گالری دی

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست