در خبرهای خواندیم که یک عکاس در حین عکاسی در خیابان به واسطهی یک شوخی نسنجیده شهروندی دچار صدمه و خسارت شد.
به گزارش دفتر رسانه پایگاه عکس چیلیک یک عکاس و کارشناس هنری شناخته شده چون سعید فلاح فر در صفحه شخصی اش در شبکه اجتماعی با اعلام خبر مصدومیت جسمی و خسارت به دوربین عکاسیاش نوشت:
«امروز در حین عکاسی در خیابان به خاطر یکی از همین شوخی های بامزه(!!!) مردم با عکاس ها دچار مختصری سانحه منجر به شکستگی کوچک، دو ناحیه جراحت و البته شکسته شدن دوربین عکاسی ام شدم که از شکستگی استخوان درددارتر است.
هم خواستم یکی از مشکلات معمول عکاسی را یادآوری کنم و هم یکی از بایدهای اخلاقی شهروندی را.
باور بفرمایید این عکس های خیابانی من نه ریالی منفعت مالی و حرفه ای برایم دارد و نه تفریح و لذت محسوب می شود. تنها ادای تعهدی است به حفظ و ثبت فرهنگ که آن هم متعلق به همه است.
همین
باقی بقایتان»
رویدادی رایج چون دوربین عکاسی به دوش داشتن و امری معمول چون عکاسی کردن یک عکاس و قدم زدن در سطح گذرگاه ها و پیاده راه های گوشه و کنار شهر، متاسفانه! مستقل از نگاههای عاری از منطق امنیتی و پرسش های رایج چرا؟ و برای چی؟ و کجا؟ و درخواست های کلیشهای مجوز از سوی هر شخص و نفری! مصون از رعایت کمترین سطح حمایت های شهروندی هم نیست.
شاید! نیازمند بررسیهای ریزتر و دقیقتری از سوی افراد متخصص، جامعه شناسان و اهالی فرهنگ و هنر و از جمله مسئولین نهادهای امنیتی، نظامی و انتظامی را طلب می کند که چرا برای یک حضور امن و آرام و انجام یک کار ساده و متمرکز و فرهنگی چون عکاسی تا این حد از دایره امنیت به دور مانده ایم که یک عکاس مستندنگار در حین عکاسی خیابانی با سن و سابقه ای موجه و مقبول دچار حادثه ای می شود که منجر به مصدومیت جسمی و خسارت مالی به تجهیزات همراه ایشان می شود.
به نظر می رسد که همه مشاغل در سطح خیابان به رسمیت شناخته می شوند الا عکاسی.
همه برای عجله و تردد در خیابان اولویت دارند الا عکاس ها.
خاطره هر عکاس مستندنگار خیابانی پر از عکس های نگرفتهای است که قربانی یک دخالت بیجا، مزاحمت عمدی، یک شوخی بیموقع و … شدهاند. چه عکس هایی که فقط با کوچکترین همراهی شهروندان یا مثلاً با یک توقف کوتاه اتوموبیلی توسط راننده، امکان خلق داشتند و هرگز ثبت نشدند.
شاید! ابتدایی ترین پرسش را بایستی از عکاسان در قبال انجمن های عکاسی پرسید که: «چرا عکاسی کردن و حضور یک عکاس در عمومیترین محیط های امن و معمولیترین محیطهای عمومی تا این اندازه بیامنیت و دور از مصونیت شده است؟»
پیگیری های اتاق خبر دفتر رسانه پایگاه عکس چیلیک از سعید فلاح فر با وجود خسارات جسمی و مادی، تا حدی از بخیر گذشتن این حادثه برای وی دارد؛ ولی همیشه هم اینطور نیست و اخبار برخورد با تجهیزات عکاسان که به سرقت رفته و یا خبر برخوردهای غیرانسانی و غیراصولی و خارج از حقوق شهروندی با عکاسان و مصدومیت آنها هر از چند گاهی از سویی توسط عکاسی منتشر می شود و گویی! این آسیا به نوبت است.
اگرچه فلاح فر با تاکید بر لزوم درک عمومی از این حرفه، بخشی از این شوخی ها را به نوعی ابراز علاقه و کنجکاوی مردم و حداکثر قسمی ناآگاهی [عامدانه] تعبیر می کند؛ شاید! بایستی به برخی از این شوخی های نسنجیده، نگاهی جدی داشت و پیام این سبکسری ها را در سطحی دیگر جستوجو کرد که چرا هیچ قانونی در حمایت از شخصیت شهروندی عکاسان در حین انجام وظیفه و کار و زندگ روزمره وجود ندارد؟
و اگر این خلاء قانونی وجود دارد منتفعین ناشی از این خلاء چه کسانی هستند؟ که با شوخی های نسنجیدهشان تا این اندازه از امنیت خاطر برخوردارند که میتوانند فضای جامعه را برای عکاسان خیابانی هرچه ناامنتر جلوه دهند.
به نظر میرسد این دست شوخیها، توسط تفکری که شوخیگری را امری رایج می داند، بیشتر حامی ضاربین و سارقین و برهم زنندگان امنیت است، تا عکاسان.
۱ دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
آرزوی سلامتی روز افزون برای استاد عزیز ، رشد فرهنگی جامعه