1. خانه
  2. اخبار
  3. ملاحظاتی بر نمایشگاه عکس حوزه هنری، سازی که خوب کوک نشده بود

ملاحظاتی بر نمایشگاه عکس حوزه هنری، سازی که خوب کوک نشده بود

سیدرضی الدین مطلق
در این متن کوشیده ام که مجموعه تصویرهای منتشر شده به بهانه سی امین سال آغاز دفاع مقدس توسط حوزه هنری در جشنواره هنری دفاع مقدس (عصر سوره) و نمایشگاه عکس برگزار شده توسط خانه عکاسان ایران در مراکز استان ها را با دقت به تحلیل گذارم و نقدی مختصر بر محتوا و چگونگی روایت تاریخی آثار در کنار ساختار فرمی و شکلی آنان ارائه نمایم. کوشیده ام خارج از تمامی حب و بغض های موجود در جامعه فرهنگی فقط از جانب یک بیننده حرفه ای این محصولات فرهنگی را تحلیل نمایم و آنان را بیشتر به مثابه یک محصول تاریخی به بررسی بکشاند.
درآمد؛
در جهانی که به رغم ظاهر آزادمنشانه اش، عرصه ترکتازی فرهنگی کشورهای سلطه طلب و اضمحلال هویتی کشورهای دیگر است، بازیابی هویت ملی بیش از پیش ضروری به نظر می رسد. نسل جدید ما دچار گسست تاریخی شده و نمی تواند جایگاه و موقعیت خود را در نسبت با تاریخ کهن و حتی معاصر خود بازیابد و تعلق فرهنگی، زبانی و جغرافیایی خود را به ایران به وضوح بفهمد و تشخیص دهد. با توجه به مسئله تقویت هویت ایرانی اسلامی و حب آگاهانه نسبت به وطن، عرضه آثار فرهنگی، هنری می تواند به شناخت آگاهانه ایرانیان از پیشینه تاریخی و دارایی های فرهنگی شان کمک کند. این آگاهی نه تنها باعث نجات آن ها از سردرگمی در شناخت هویتشان می شود، بلکه آن ها را سرشار از غرور و افتخار نسبت به حفظ هویت اسلامی و ایرانی شان می کند و از طرفی با ملموس ساختن فرهنگ متکثر و متنوع بومی و توضیح عالمانه آن باعث به روز شدن آن ها در زندگی امروز و حذف نگاه صرفا موزه ای به گذشته می شود.
مقدمه این بحث اگر چه تمامی حرف های نگارنده نسبت به هویت از دست رفته و پیشینه تاریخی ما نیست اما بخشی از آن که مسئله اصلی بحثمان در این مجموعه است را بیان می کند.
¤ ¤ ¤
حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بنا به تعهد و رسالتی که در طول جریان بالندگی خود برعهده گرفته است و در چشم انداز بیست ساله خود آن را موکدا آورده، مایل است در بیست سال آینده به «جایگاه مطلوب آفرینش آثار فاخر هنری و فرهنگی مبتنی بر معرفت دینی در بین مؤسسات فرهنگی داخلی و خارجی» و «مرجع تأثیرگذار جریان های مؤثر هنری و فرهنگی مبتنی بر ارزش های اسلامی» مبدل گردد. این چشم اندازها مانند دیگر افق های فرهنگی جامعه بسیارکلی، مبهم و دوراز مصداق در جامعه هستند، که به دلیل عدم ارایه راه کار برای تطبیق ایده ها و روش ها هیچ گاه نمی توان هیچ سازمانی را نسبت به چشم اندازش ارزش گذاری کرد. با این حال چشم اندازهای مذکور با کاستی هایش در برنامه کلان حوزه هنری با سیاست هایی معرفی شده اند که در این راه با استفاده از این سیاست ها می خواهد خود را به نقطه هدف نزدیک کند، برخی از این سیاست ها از این قرارند؛
۱- تولید آثار نمونه به لحاظ کیفی
۲- جذب مخاطبین
۳- تنوع مضامین وآ ثار
۴- توجه به تحقیق و توسعه
۵- استفاده از متخصصین متعهد
۶- توجه به مکانیزم عرضه و تقاضا با تاکید بر ارزش های فرهنگی و هنری.
علاوه بر همه این مسائل که گفته شد، هنر مقاومت بحثی است که حوزه هنری بیشتر در آن تخصص دارد و برای احیا و بسط آن در جامعه اوقات زیادی صرف کرده و هزینه های زیادی نیز متحمل شده است. هنر مقاومت و یا مقاومت هنری که به زعم نگارنده دوچیز متفاوت است و نمی شود هر دو را یکی گرفت، وضعیتی شاید روبه افول در برخی رشته های هنری در حوزه طی سالهای اخیر داشته است.
عکاسی به عنوان همه گیرترین، سریعترین و بی واسطه ترین هنر و رسانه ی برقرار کننده رابطه با مخاطب و ذات شگفت انگیز آن به ابزاری مبدل شده است که در مقاومت ۳۰ ساله ما در برابر کژی ها و ناراستی ها و انتقال صحیح آن به تاریخ، بسیار به کمک ما آمده است.
اسناد تصویری این دوره ۳۰ ساله و به ویژه هشت ساله دفاع مقدس، به عنوان توانمندترین اسناد جنایات جنگی رژیم عراق، مظلومیت و کمیت ما در برابر تمام جهان شناخته شده اند. به کارگیری درست و با طمأنینه آثار به جا مانده از تلاش چندین و چند عکاس آماتور و حرفه ای از این دوره سخت، توانسته درهرکوی و برزنی حقانیت ما را در دفاع و تلاش مضاعف رزمندگان در جنگ را به دیدگان همه برساند و برای تاریخ این مملکت گنجینه ای پربها محسوب شود. استفاده از این اسناد تصویری بیشتر در جایگاه صحیح آن، یک ارزش (نه روش) برای ارائه تاریخ پرفراز و نشیب این میهن است. وقتی آثار تولید شده و به دست آمده در حوزه جنگ، دستمایه و روشی برای برگزاری و سرسری گذشتن از ایامی شود که فقط می خواهند در تقویم این کشور بمانند، (که سخیف ترین مرتبه از مراتب تاریخ سازی است) از همین روست که برای رساندن محصولی به یک همایش یا نمایشگاه و یا هر چیز دیگری شعارمان می شود ما مامور به وظیفه ایم نه مامور به نتیجه.
جشنواره هنری دفاع مقدس (عصر سوره) که تلاشی قابل ارزش در برقراری ارتباط بین مردم و حوزه بود و توانست بخشی از نقصان ارتباط عامه مردم را با هنر مقاومت و فضای فرهنگی حوزه جبران کند، در طول اجرا دچار اشکالاتی شد که همان اشکالات به نیت خالص برگزارکننده لطماتی وارد کرد. برگزاری نمایشگاه عکس و انتشار یک مجموعه کارت پستال ضعیف و ناموزون با موضوع جنگ و حوزه های مربوط به آن، نقطه ضعفی در کارنامه تصویری حوزه هنری و خدشه ای بر تاریخ دفاع مقدس این مملکت شد، که این رفتار با سیاست ها و چشم اندازهای حوزه هنری که قبلا مفصل شرح داده شده، منافات داشت.
آلبوم عکس مذکور شامل بیست و هشت قطعه عکس از عکاسان نامدار جنگ تحمیلی است که بسیار نامطلوب در تیراژ بالای بیست هزار نسخه انتخاب، چاپ و توزیع گردیده است. این مجموعه علاوه بر اشکالات بسیار زیاد فنی، هنری و محتوایی، حاوی پیامی ضدجنگ است که در پی این نوشته مفصل به آن خواهیم پرداخت. برای ادامه روشن تر موضوع بحث را با مثال های عینی تری پیش می بریم.
همان طور که گفته شد این مجموعه که حاوی ۲۸ قطعه از عکس های نسبتا مشهور سالهای دفاع مقدس است، هفت قطعه ای آن بی نام و نشان و چهارقطعه آن نیز نام و نشانشان اشتباه است. یعنی کمتر از نیمی از آثار این مجموعه بدون هیچ اطلاعات، صحیح، مبنی بر این که عکس ها به کدام مقطع از جنگ مربوط می شوند به انتشار رسیده اند؟ همان طور که گفته شده حدود نیمی از آثار نام عکاسش که حق معنوی آنهاست و حوزه هنری یکی از وظایفش صیانت از حقوق هنرمندان است، مخدوش شده است.
تناقضی دیگر در رفتار حوزه با آثار جنگ تحمیلی در مصاحبه ای که یکی از ویژه نامه های همین جشنواره با آقای مجتبی آقایی انجام داده است، دیده می شود. ایشان معتقدند که عکس های جنگ دچار مخاطره است و در حال نابودی است، باید برای آنان فکر اساسی کرد. وی در متن آورده که دو کتاب «شاهدان زمان» و «خرمشهر» را در بنیاد شهید به انتشار رسانده و برای ثبت عکاسان ایثارگر و حماسه خرمشهر در تاریخ، فتح الفتوح کرده است و دهها اشکال ریز و درشت در تاریخ سازی کتاب های ایشان وجود دارد و اگر لازم باشد آنها را به بحث خواهم گذاشت.
بگذریم و به اصل مطلب رجوع کنیم که برخی از مجریان دولتی ید طولایی در فرصت سوزی ها دارند.
در کنار چاپ و گرافیک نازل آلبوم عکس منتشر شده در حوزه هنری، مسئله مهم آن انتخاب عکس ها و مدیریت محتوایی مجموعه عکس مذکور است، روایت بی در و پیکر عکس ها آن قدر آشفته است که مخاطب با برداشت آزاد خود نیز از این مجموعه هیچ چیز جز آشفتگی گفتار در آن نمی یابد. روا نیست که مخاطب را پس از جذب، که اهل فرهنگ از مشقت و هزینه آن باخبرند، بدون ایجاد هیچ گونه سلسله نگاه و مفهوم رها کرد وبه امان خدا سپرد.
کاش مشکل به همین چند نکته بسنده می شد، اگرچه به زعم بعضی ساده اندیشان حوزه فرهنگ، همین مطالبی که تاکنون گفته شد، مسائل بزرگی نیستند و می توان به چشم برهم زدنی از آن ها گذشت. آری من هم شاید با آن ها موافق شوم، اما این را نیک می دانم که عاقبت همین ساده اندیشی است که ما را به این وضعیت اسفبار در حوزه فرهنگ رسانده است.
مسئله مهم من با این مجموعه، عکسی است که سربازان ایرانی برفراز یک خاکریز بر جنازه های سربازان عراقی شادی می کنند و نوای پیروزی سرداده اند. جنازه هایی که بسیار سخیف در پائین خاکریز جان داده و بی تحرک در کنار یکدیگر انباشت شده اند. غایت جنگ به گفته امام راحلمان چیزی به جز تزکیه نفس نبود و به گفته آن مرد بزرگ، جنگ برای ما جهاد با منیات و خودخواهی ها است. مگر رزمندگان ما به شکار رفته بودند که این گونه بر جنازه صیدخود شادی می کنند؟ اگر تأثیر دیدار این عکس توسط جوانی که از جنگ هیچ ندیده را نمی دانید پس بهتر است به مابقی گفتار دقیق تر توجه کنید تا موضوع تاریخ سازی برایتان روشن تر شود.
جنگ حاوی وقایع و رویدادهایی بوده که از چشم رزمندگان و عکاسان پوشیده نبوده است و شاید کار مستندساز همین باشد که عین رویدادها را ثبت و بعد از انتخاب صحیح آن بیننده را به قضاوت بگذارد. واقعیت منطبق بر حقیقت با فطرت آدمیان هم ساز است و اگر این اتفاق توسط ارائه دهنده مخدوش شود، بیننده در آن تناقض یافته و به هیچ یک از گفته های دیگر وقعی نمی گذارد.
شما تصور کنید که در این مجموعه ارائه شده رزمنده ای قرآن و رزمنده ای دیگر نماز می خواند، رزمنده ای نوجوان مسلح شده و آماده مبارزه است، تصویری خرابه مسجد جامع خرمشهر را نشان می دهد و تصویری دیگر رزمندگان بر بالای جنازه چند عراقی هلهله و شادی می کنند. واضح تر می گویم غرض جنگ ما قتل عام و کشتن جماعتی ناآگاه و مزدور نبوده است. جنگ ما منطبق با منش اخلاقی و اعتقادی ماست، الگو گرفته از غزوات پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن (ع) و سیدالشهدا(ع) است. ما نام پیروزی هایمان را فتح می گذاشتیم تا تقدیر و خواست خداوند را بیشتر در آن دخیل بدانیم. دین ما به ما آموخته است که از کشته شدن هیچ بنده ای خوشنود نشویم.
تصویر مذکور در ذهن یک بیننده باهوش داخلی و خارجی تصویری از ما می سازد که کاملاً با فضاسازی امروزی امپریالیسم رسانه ای منطبق است. مسئله دقیقاً این جا ظریف می شود و اتفاقاً در همین جاست که باید دانایی ما در تاریخ سازی به کمک ما بیاید تا مصداق «هر نکته مکانی دارد» بشود.
هزاران اتفاق تلخ و شیرین در طول جنگ تحمیلی افتاده است که باید باچشم تیزبین عکاسان و مستندسازان ما بدون هیچ خودسانسوری ثبت می شده است. این تصاویر برای محققان پس از جنگ بسیار مفید و باارزش هستند، اما ثبت آن ها دلیلی برای انتشار بی پروا و بی منطق آنان نداشته و ندارد.
نمایشگاهی که در آغاز مطلب گفته شد در مواردی نیز از همین مسائل رنج می برد، انتخاب سردستی، با عجله و عامیانه به اصل این نمایشگاه که به طور همزمان در مراکز استان ها به نمایش درآمده، لطمه بسیار زده است. آثاری که در این نمایشگاه انتخاب شده می خواسته اند که مجموعه هایی عکاسانه باشند که متأسفانه به دلایلی که گفته شد به این مهم دست نیافتند. عرضه چنین مجموعه عکس های ضعیفی در مراکز استانی و برای عکاسان و هنرآموزان شهرستانی که یکی از نگرانی های اخیر حوزه هنری به حساب می آید، در نزول سطح سلیقه و بازدهی معکوس در آموزش از راه دور آنان دارد. مدعای این حرف هم ناراحتی بچه های شهرهای غیر از تهران است که می توان آن ها را در وبلاگ هایشان دید.
برای تشریح بیشتر ماجرا شما را ارجاع می دهم به وبلاگ مجتبی خاتمی یک عکاس مشهدی که از برگزاری این نمایشگاه در شهر مشهد چگونه اظهار تاسف می کند. (wwwmanoakscom/blogviewasp?ID=00213) امید است با اشاراتی که نگارنده با توجه به تنگی و نقصان کلام خود داشته بتواند مجموعه ای چون حوزه هنری را که در برخی رشته ها چون ادبیات کارنامه درخشانی داشته و دارد را راهنمایی کرده و در رشته های دیگری چون عکاسی و… با به کارگیری متخصصان اهل فن منظر وسیعی در حوزه مقاومت بازنماید.

پیشین
راه‌یافتگان به مسابقه عکاسی از تئاتر حضرت والا
پسین
نمایشگاه عکس علی زنجانی در گالری دی

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست