1. خانه
  2. اخبار
  3. نامه سرگشاده مریم زندی به دفتر نشریه تجربه

نامه سرگشاده مریم زندی به دفتر نشریه تجربه

هر عکس یک عکاس دارد

مسئولین محترم مجله تجربه
متاسفم، بسیار متاسفم که مجبورم چنین نامه ای بنویسم.
این شروع نامه سرگشاده من بود به مطبوعات در مهرماه ۱۳۷۷ در مورد نقض حقوق مولفین بخصوص عکاسان، که در اغلب نشریات و خبرنامه اتحادیه ناشران چاپ شد و متن کامل آن هم در مجله بخارای مهر و آبان ۱۳۷۷ به چاپ رسید.
متاسفم، بسیار متاسفم که مجبورم بعد از ۱۲ سال دوباره چنین نامه ای بنویسم و بخش هایی از آن نامه را تکرار کنم. منکر آن نیستم که تلاش هایم در این زمینه تاثیرگذار بوده ولی متاسفانه همچنان شاهد سقوط اخلاق حرفه ای و ندیده گرفتن حق و قانون در همه زمینه ها بخصوص حقوق مولفین و بخصوص عکاسان از طرف ناشرین و ارباب! جراید هستیم.
مجله محترم تجربه در شماره ۷۹ شهریورماه سال ۱۳۹۰ چند عکس از پرتره های شناخته شده مرا، بدون اجازه و حتی بدون ذکر نام عکاس، چاپ کرد که در جواب اعتراض من به مسئولین، عذرخواهی کردند و منهم با احترام به مسئولین مجله موضوع را نادیده گرفتم.
در شماره بعد، شماره ۸۰ که در صفحه اول آن باز عذرخواهی کرده و تقصیر را به گردن دنیای مجازی انداخته بودند، دیدم متاسفانه این روش ادامه دارد و عکس هایی از آقای هادی شفاییه و دیگران باز بدون ذکر نام عکاس چاپ شده و درشماره بعدی – شماره ۸۱ آبان ۱۳۹۰ – دیدم در صفحه اول همچنان عذرخواهی از دیگران بخاطر نقض حقوقشان در زمینه های مختلف ادمه دارد! و باز هم در همین شماره عکس م-آزاد که عکس شناخته شده و بحث برانگیزی بوده و همه دانشجویان سال اول عکاسی هم می دانند عکاس این عکس کیست! در صفحه ۳۸ جنگ تجربه بدون اجازه و بدون ذکر نام عکاس چاپ شده است.
به نظر می آید که این روش و منش این نشریه و چنین نشریاتی است، نادیده گرفتن و ارزش ننهادن به تلاش و حقوق و نظر دیگران. پس خود را باز هم موظف به نوشتن دیدم.
روی سخنم با مسئولین محترم مجله تجربه و سایر مسئولین محترمی است که تحت نام فرهنک و ادب حقوق دیگران را ندیده می گیرند، به حقوق مولف آشنا نیستند یا نمی خواهند که باشند.
مسئولین محترم!
شما که اسم خودتان را فوری و درشت بالای مطلبتان می نویسید، چطور فراموش می کنید که عکس یک صفحه ای روبروی مطلبتان هم صاحب دارد؟ عکسی که به مطلب شما اهمیت و جذابیت می دهد و الا نمی گذاشتید و آن صفحه را هم با نوشته های خودتان پر می کردید! خوب می دانید که بدون عکس، مجله تان جزوه ای خسته کننده خواهد بود با تیراژی بسیار کمتر (با فرض اینکه مطالبش خوب باشد).
مسئولین محترم!
اگر عکسی را نمی شناسید مجاز به چاپ عکس نیستید همچنانکه مطلب بی نام چاپ نمی کنید. بهای بی اطلاعی و بی توجهی و تنبلی شما را که عکاس نباید بپردازد. او هم در این جامعه زندگی می کند، آیا او هم اینگونه باید کسب معاش کند؟ با ندیده گرفتن حقوق دیگران و با استفاده غیر قانونی از اموال دیگران؟ فکر می کنید اگر مبلغش ۳۰۰۰ میلیارد بود مهم بود ولی یک عکس که ارزشی ندارد؟ یا اینکه این کار دیگر عادی شده، اینهم روی بقیه، دراین شرایط باید راجع به چیزهای مهمتر حرف زد؟ و یا اصلا نمی دانید که عکس هم یک اثر است و صاحب دارد؟
سوال آخر را احتمالا می دانید.
چون طبق شناسنامه مجله، دبیر عکس دارید که از عکاسان خوب و با تجربه است و کنار عکس هایش در مجله اسمش نوشته می شود. آیا دبیر عکس شما امکان و اختیار و دانش حفظ حقوق همکارانش را ندارد؟ یا اوست که حقوق همکارانش را ندیده می گیرد؟
من تنها از عکس خودم و برای خودم صحبت نمی کنم که دیگر بعد از ۳۵ سال عکاسی در این مملکت، در شرایطی هستم که چاپ چند عکس از من در جایی، با نام یا بی نام، نه به من می افزاید و نه کم می کند. اما من موظفم از حقوق عکاسان بسیاری صحبت کنم که در شرایط سخت کاری، بدون حق بیمه و امنیت شغلی و کپی رایت و با خطر از دست دادن وسیله کار و زندگیشان، با مایه گذاشتن از جان، وقت و سرمایه خود، کار می کنند و حقیقتا بدون هیچ امید و چشم داشتی، تاریخ و جغرافیای این مرز و بوم در حال تخریب، این خاک مقدس غمگین را مستند و ماندگار می کنند و اسناد آنرا برای فرزندان ما می گذارند. عکاسانی که روز به روز دایره کار و فعالیت و درآمد برای آنها تنگ تر می شود.
حالا دیگر عکاسان حرفه ای از بسیاری آثار باستانی و تاریخی هم نمی توانند عکس بگیرند، مگر با ضوابط و اجازه خاص یا عکاسانی خاص.
نگران روزی هستم که عکاسی از پرنده و درخت هم مجوز بخواهد! زنان عکاس که با فشارهای مضاعفی روبرو هستند. همچنان، سفر که نباید بروند چون هتل ها در هیچ شکلی اجازه ندارند به آنها اتاق بدهند و تبعیضات بسیاری دیگر که آخرین آنرا در سفر گذشته (آذرماه ۱۳۹۰) خودم به خمینی شهر برای عکاسی از مراسم عاشورا، شاهد بودم و موارد بسیاری که نامه هفتاد من کاغذ می شود!
به دلایل مختلف تبلیغاتی و دادن اطلاعات غلط و جهت دار به مردم، حالا دیگر هرکسی در هر جایی به خودش اجازه می دهد بپرسد چرا عکس می گیرید؟ یا نباید بگیرید.
دو سه هفته پیش یکی از عکاسان شناخته شده را در روستایی در ایلام دو پیرمرد دستگیر می کنند! یعنی واقعا دست های او را می گیرند و نمی گذارند عکس بگیرد و می گویند آمریکایی هستی! حالا بگذریم که از ظاهر شرقی و ایلیاتی و لهجه این عکاس هر کر و کوری می تواند بفهمد لااقل آمریکایی نیست! بعد از ساعتها که وقت او را می گیرند و زمان تلف می شود دو نفر آدم با سواد و فهمیده پیدا می شوند و بادیدن کارت عکاس و ظواهر او، بعد از ساعتها چانه زدن با پیرمردها! به آنها می قبولانند که ایشان لر یاسوج است نه آمریکایی جاسوس!
از این مزاحمت ها به شکل های مختلف برای همه عکاسان در روستاها و شهرها اتفاق می افتد، دایره کار عکاسی روز به روز تنگ تر می شود.
نمیدانم چرا اشخاصی یا مسئولین از راننده تاکسی نمی پرسند چرا رانندگی می کنی؟ از بقال نمی پرسند چرا بقالی می کنی؟ از لبو فروش نمی پرسند چرا لبو فروشی ؟… ولی همه به خود اجازه می دهند از عکاس بپرسند چرا عکس می گیری؟ دوربین عکاسی مثل اسلحه وحشتناک و جلب نظر کننده ای شده که همه را نگران می کند.
آیا این ترس از عکاسی بخاطر ثبت کدام واقعیت است که نباید دیده شود؟ ترس از کشف چه حقیقتی است که نباید فهمیده شود؟
حال، شما مسئولین فرهیخته و فرهنگی و ایران دوست نشر! به جای حمایت از آنها در چنین شرایطی، شما هم می خواهید حق آنها را ندیده بگیرید و بی ارزش جلوه دهید؟
آیا ناشرین و ارباب جراید و ادب و هنر در زمینه فرهنگ تصویری آنقدر بی اطلاع و بی بضاعت و دور از دنیای متمدن هستند که عکس را نمی شناسند و متوجه تاثیرات آن نیستند؟ عکس های تاریخ ساز ایران و جهان را ندیده اند؟ نمی دانند که عکس خودش بوجود نمی آید؟ هر عکس یک عکاس دارد؟ عکس قیمت دارد؟ عکس هم یک اثر است و صاحب آن دارای حقوق معنوی و مادی آن اثر است؟ و باز هم متاسفم که این رفتار از جانب مطبوعات و یا ناشرینی سرمی زند که پای صحبت خودشان یا مجله شان که می نشینی زیر خروارها کلمه و مطلب، مثل حق و حقوق، آزادی، حق تالیف و حقوق زنان و بسیاری کلمات دهان پرکن دیگر مدفون می شوی ولی درعمل کوچکترین اهمیتی به حق و حقوق تو، وقتی پای منافع خودشان در میان باشد، نمی دهند.
از صمیم قلب متاسفم از اینکه روز به روز بیشتر متوجه می شوم که این کلمات و مطالبی که با آب و تاب در این مجلات وزین می نویسند فقط دکان هایی است که سرنبش های معینی و در زمانهای معینی باز می شود و به موقع بسته می شود و جایش را به دکان باب روز دیگری می دهد.
از آنجایی که امیدی ندارم که کسی به داد کسی برسد، چون اگر دادرس و قانونی بود به اینجا نمی رسیدیم و از شکایات پرونده هایی بی نتیجه و طولانی نیز خبر دارم و بسیاری حرفهای دیگر … به هرحال باید خود عکاسان مسئله را جدی بگیرند و هیچ جا از حقوق خود کوتاه نیایند. البته این نشریات هم می توانند به روش خود ادامه دهند که در این مورد هم من سالها پیش و همیشه گفته ام که اگر مسلمانید این کار غصب است و زیر دِین هستید و اگر مسلمان نیستید سرقت است مثل بالا رفتن از دیوار کسی، حتی اگر پاسبان نتواند شما را بگیرد! در نامه سرگشاده سال ۱۳۷۷ برای این ناشرین محترم، تجویز کرده بودم روزی صدبار بنویسند، هر عکس یک عکاس دارد تا شاید این مسئله ملکه ذهنشان شود.
حال باز همان توصیه را دارم. شاید این سرمشق در تاریخ روزنامه نگاری و عکاسی ما مفید باشد و بماند.
این بار روزی هزار مرتبه بنویسید: هر عکس یک عکاس دارد. هر عکس یک عکاس دارد. هر عکس یک عکاس دارد…

مریم زندی
دی ماه ۱۳۹۰

رو نوشت:
مجله تجربه، مجله تصویر، دبیر خانه انجمن عکاسان ایران، دبیر خانه انجمن عکاسان مطبوعات، دبیر خانه انجمن عکاسان میراث فرهنگی، سایت عکاسی، عکس آنلاین، سایت عکاسی چیلیک
—————————————————————————————————————————————————————————————–
" پایگاه عکس چیلیک " با انتشار این متن ها امید دارد تا آنانکه در عرصه عکاسی کشور سیاست گذار هستند – کمی – بیشتر از گذشته به دغدغه های موجود اشراف یابند و با نمایی روشن تر حرکت های تشکیلاتی و سازمانی خود را نسبت به احقاق حقوق عکاسان در سطوح گوناگون رقم بزنند.
با توجه به رویکردهای رسانه ای موجود در فضای عکاسی، دفتر " پایگاه عکس چیلیک " با پذیرش و انتشار متن هایی رسیده از سوی عکاسان پیشکسوت، حرفه ای، دانشجویان و… تنها به منظور واگذاری امکانی یکسان و فراگیر برای تمامی عکاسان و اعضا در راستای وظایف حرفه ای و اخلاقی عمل می نماید تا گام های تکمیلی اطلاع رسانی را در ارتباطات دنیای امروز برای مخاطب هموار کند.
همچنین توصیه می شود تا برداشت ها و واکنش های ذهنی تان را به شکلی مطابق با آنچه در اینجا منتشر شده، بازگو نمایید تا مورد قضاوت همگان قرار گیرد تا رسانه ها بی هیچ دخل و تصرفی، مجال پرداختن به وظایف دقیق ضوابط را مطابق با آیین نامه ها و قوانین داشته باشند.

پیشین
راه‌یافتگان به مسابقه عکاسی از تئاتر حضرت والا
پسین
نمایشگاه عکس علی زنجانی در گالری دی

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست