یادداشت کفایت آریایی فر به مناسبت سالروز تولد مرحومه میترا دانشور
اعداد و ارقام آمدنها و رفتن ها کمترین بهانهاند برای یاد کردن از آنانکه رفته اند؛ ولی از این دنیا، و نه از خاطر جمعی ما!
هجدهم اردی بهشت ماه سالروز تولد بانوی عکاسی است که دیگر جسم او در میان جمع ما نیست! ولی، یادش توسط دوستان و عکاسان و همکلاسیهای دانشگاهی وفادارش همچنان گرامی است.
یادداشت در ادامه آمده را عکاس و مولف کتاب عکاسان و عکاسخانه های گیلان «کفایت آریایی فر» بنا به درخواست دفتر رسانه پایگاه عکس چیلیک برای سالروز تولد مرحومه «میترا دانشور» تنظیم و ارسال کرده است.
به پاس این وفاداری و لطف از ایشان فراوان سپاسگزاریم.
—————————————————————-
دختری با روپوش آبی آسمانی
میترا دانشور ۱۸ اردیبهشت ۴۲ در شهسوار به دنیا آمد. مادر او بانو عفت سپنجی از فرهنگیان محترم شهسوار بود. میترا دوران دانش آموزی تا دیپلم را در شهسوار، شهری که همیشه عاشقانه دوستش داشت سپری کرد. او عاشق جنگل و دریا و عطر بهار نارنج بود هنوز هم وقتی ابرو باد و باران به هم میآمیزند و هوا دگرگون میشود یاد میترا در دلم زنده میشود.
او دوستی بود که تا هیچگاه! از یادمان نمیرود.
پس از آن ابتدا در رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه آزاد تهران واحد مرکز پذیرفته شد یک سال بعد نیز یعنی سال ۶۵ تحصیل در رشتهی عکاسی دانشگاه تهران را آغاز کرد. میترا هر دو رشته را همزمان با هم میخواند.
میترا دانشور اهل مطالعه بود و برای مدتی با مجله عکس به عنوان مترجم متون انگلیسی همکاری داشت و به خاطر مطالعه زیاد، دایرهی لغاتش در امر ترجمه و بیان مفاهیم گستره بود که این ویژگی در روح ترجمه هایی مشهود بود و به وضوح دیده می شد. تسلط بر ادبیات و دستور زبان فارسی ترجمههای او را بسیار روان و درست و فنی ساخته بود و تقریباً همزمان با همین دوره به تدریس در رشتهی عکاسی در واحد تهران مرکز دانشگاه آزاد اسلامی پرداخت.
میترا به موسیقی به ویژه موسیقی سرزمینش بسیار علاقمند بود و شناخت خوبی پیرامون جنس موسیقی سرزمینش داشت. گاه! دستی هم به ساز میبرد و تنبور را دلنشین مینواخت و روح حساس او هنگام تنبورنوازی به خوبی هویدا بود.
از تفریحات او کنسرت و تئاتر و سینما و البته کوهنوردی بود که اغلب با هم بودیم. او به پدیدههای اجتماعی روزمره اشراف داشت و با حساسیت، مسائل روز مردم را دنبال میکرد و واکنش های روشنگرانه و مسئولانه داشت. شاید! به همین دلیل برای فوق لیسانس رشته مردم شناسی را انتخاب کرد؛ او این رشته را نیز در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به پایان رساند.
ردّ پای اندیشه ورزی و طبع نازک و حساس میترا در عکسهایش هویدا بود. او برای بزرگی روح خویش ارزش قائل بود و به هیچ قیمتی حاضر به انجام کاری نمیشد که بر خلاف میل و ارزشهایش باشد.
شاید! بارزترین ویژگیهای میترا، هوشمندی و طبع لطیف و حساس او بود، عاشق طبیعت و موسیقی و مردم، گواه این مطلب، سوژههای عکاسی و عکسهای به یادگار مانده از او هستند.
او عکسی از کودکان حاشیهنشین تهران گرفته بود و به تعداد افراد توی عکس از آن چاپ کرده و حتما قول داده بود برایشان ببرد که شوربختانه! بیماری سرطان و دوره توانفرسا و طولانی درمان، مجالش نداد.
تیر ماه ۱۳۸۹ شدت یکبارهی بیماری، این دوست فرهیخته را از ما گرفت.
به عکاسی همچون شعر نگاه می کرد و گرایش نگاه او در عکاسی بیشتر متمایل به عکاسی طبیعت و شاخه مستند اجتماعی بود. در عکس هایش حال و هوای شاعرانه، میترایی، آرام و خلوتگزین پیدا بود.
نخستین روز درس در دانشکده هنرهای زیبا را فراموش نمیکنم؛ پس از پیدا کردن کلاس عکاسی پایه یک، نخستین چهرهای که از میان همکلاسیها مرا به خود جذب کرد دختری بود که ته کلاس با روپوشی به رنگ آبی آسمانی نشسته بود با چشمانی که دقیقا نمیدانم! چه رنگ بود. گاه! با غمی غبار میگرفت، با دیدن باران میدرخشید، گاهی! سبز بود و گاه! میشی … اما مهر او از همان مهرماه به دلم نشست.
یادش گرامی
کفایت آریایی فر/ اردیبهشت ۱۴۰۱