1. خانه
  2. اخبار
  3. جشن شانزده سالگی خانه عکاسان ایران، تجلیلی معنادار در جستجوی فرمی مسأله دار!

جشن شانزده سالگی خانه عکاسان ایران، تجلیلی معنادار در جستجوی فرمی مسأله دار!

جشن شانزدهمین سالگرد تأسیس خانه عکاسان ایران با حضور جمعی از عکاسان پیشکسوت و جوان در محل خانه عکاسان ایران واقع در حوزه هنری برگزار شد.
 

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران"ایسکانیوز"این مراسم که با اجرای یکی از عکاسان پیشکسوت به عنوان مجری با تأخیری نیم ساعته آغاز شد ، با اجرای موسیقی سنتی توسط گروهی جوان با ریتمی نچندان مناسب به تجلیل از یک استاد پیشکسوت و یک شخص دیگر! و ۳ برگزیده مسابقه سال خود ، و با ارائه گزارش آقای محمد مهدی رحیمیان دبیر این مراسم و البته رونمایی از کتاب سال خانه عکاسان و منتخب آثار این دوره ، در ساعت ۲۱ با گرفتن عکس یادگاری سال ، آغاز شانزدهمین سال فعالیت خود را جشن گرفت.
در این مراسم از استاد علی رئیس شقاقی از اساتید بنام و پیشکسوت عکاسی ایران و از آقای هادی زنوزی مجری شبکه خبر و از کارمندان پتروشیمی بخاطر برگزاری اردوی عکاسی تجلیل بعمل آمد . همچنین هیئت داوران مرکب از آقایان محمد غفوری ، افشین شاهرودی ، مسعود زنده روح کرمانی ، محمد خادمیان و فرهاد فخریان از میان ۱۷۲۱ اثر رسیده ۵ اثر را در زمینه خلاقیت تصویری ( با امکان استفاده از نرم افزارهای کامپیوتری ) و ۷۵ اثر را به عنوان عکاسی مستقیم انتخاب نمودند و از میان این ۸۰ اثر که با عنوان در "جستجوی فرم " از ۱۸ مهرماه تا ۵ آبانماه در گالری شماره ۱ و ۲ خانه عکاسان به نمایش در آمده ۳ اثر را به ترتیب رتبه اول آقای جواد عسکر اوغلی ، رتبه دوم آقای مهدی فلاخویی و رتبه سوم سرکار خانم زهرا ناظری را مشخص ، معرفی و حائز دریافت جایزه امسال نمودند.
جشن امسال در حالی برگزار گردید که جای خالی بسیاری از عکاسان مشهود بود و سالن نیز با صندلی های خالی بی شماری ، جشن کم رمقی را تجربه کرد. از حاشیه های جالب مراسم ، تجلیل از جناب آقای هادی زنوزی بود که علی الظاهر بدلیل اضافه شدن این برنامه در آخرین روزهای برگزاری جشن ، امکان معرفی این برنامه پیش بینی نشده بود . چرا که در نشست خبری روز ۱۳ مهر ماه جناب آقای اولیازاده هیج اشاره ای به این مسأله نشد و آنچه در بخش تجلیل ذکر شد تجلیل از استاد علی رئیس شقاقی به پاس یک عمر تلاش و زحمت این هنرمند در عرصه عکاسی است که البته این امر به روال دو سال گذشته در دستور کار قرار گرفته و تا کنون از اساتید پیشکسوت چون اصغر بیچاره ، شفاعیه و فخرالدینی که هر سه این اساتید ، گرد پیری به چهره نشانده اند می باشد. حال در کنار این پیشکسوتان که هر آن ممکن است دست قضا و قدر ما را از نعمت حضورشان بی بهره کند ، تجلیل از مجری جوانی که بی شک هنوز در آغاز راه است کمی عجیب به نظر می رسد، حتی اگر بخواهیم همراهی ایشان با عکاسان ، زمانی که در پتروشیمی حضور داشتند را به عنوان دلیلی بر شمریم نیز به استناد گفته ی آقای اولیازاده در همان نشست خبری که ذکر نمودند : « اعتقاد بنده این است ، انسان ها تا موقعی که هستند باید قدرشان را دانست » اکتفا کنیم نیز دلیلی نمی یابیم . اگر منظور از « هستند » قید حیات باشد که انشاءالله همه ی اساتید و آقای زنوزی صد سال دیگر زنده باشند و ما از ایشان تقدیر کنیم . ولی آیا با این شرایط باید سالی چند هزار جوان را تقدیر کنیم ؟ آنهم شاید بخاطر انجام وظایف محوله شان ، اگر هم منظور از « هستند » حضور در موقعیت شغلی که همکاری با جامعه عکاسی از طریق برگزاری تورعکاسی آنهم سفر به تأسیسات سازمان متبوع به جهت پوشش تصویری و تبلیغی است ، که باید بگوئیم ، نامبرده حدود سه ماهی است که دیگر در آن جایگاه نیستند! و مدیری جوان و خوش فکر با رویی گشاده پذیرای همه ی عکاسان و خبرنگاران در پتروشیمی است و اتفاقاً همین چند روز پیش جمعی از همکاران رسانه ای و عکاس از تأسیسات پتروشیمی بندر ماهشهر بازدید و با شأن و منزلت درخوری به تهران مراجعت نمودند. شاید طبق نظر آقای اولیازاده می بایست از این مدیر که هم اینک "هستند" تجلیل می شد. حضور آقای زنوزی نیز در مراسم باعث دلگرمی بیشتر جامعه عکاسی و رونق بیشتر مراسم جشن گردید که البته سخنان کوتاه ایشان هنگام تجلیل که پس از نمایش فیلمی از تأسیسات پتروشیمی و اردوی عکاسان بیان گردید تلخکامی زیادی برای هنرمندان پر از احساس بوجود آورد ، ایشان با خونسردی تمام بیان داشتند که هم اینک از بالای بستر پدر گرامیشان که ساعتی پیش مورد عمل جراحی سنگینی قرار گرفته اند آمده و خود را به جشن رسانده است. و اگر شوق حضور خودشان نبود شاید هیچ مرحمی احساس لطیف هنرمندان حاضر در مراسم را تسکین نمی داد ، که البته دعای خیر و استمداد شفای همه عکاسان نثار همه بیماران بخصوص پدر گرامی آقای زنوزی باد.
نکته ی عجیب دیگر جشن شانزدهم خانه ی عکاسان ایران انتخاب موضوع سال بود. همانطور که هم رئیس خانه و هم دبیر محترم جشن در نشست خبری به صراحت و با افتخار از انتخاب تک موضوع برای هر سال از آغاز فعالیت ایشان و نوعی نقد عملکرد سالهای قبل دانستند موضوع امسال را نیز در جستجوی فرم انتخاب نموده اند! با نگاهی به عملکرد چند سال گذشته خانه عکاسان که چند نمونه از آن در همان نشست نیز ذکر گردید شاید شاخص ترین آن ، سوق دادن عکاسان و برپایی نمایشگاههای مفصل « ما می توانیم » باشد که ضمن تزریق نشاط به جامعه و بالا بردن روحیه سلحشوری و غیرت ایرانی به نوعی ، صرفاً تبلیغ عملکرد خاص دولت نهم و حتی دهم است . شاید انصاف این بود که انجام این پروژه ها تنها بخشی از توان خانه عکاسان ایران را بخود مشغول می ساخت و نه تمام آنرا. چو اینکه براستی عکاسان چشمهای تیز بین جامعه اند که می بایست تمامیت این ملک کهن و مرز پرگهر را ریزبینانه از دریچه قاب خود گذرانده و به تصویر بکشند و نه صرفاً موضوعی خاص را دنبال کنند . با اندکی تأمل و نگاهی واقع بینانه در می یابیم که در چه شرایط حساسی قرار گرفته ایم . امروز تصویر نادرستی که از مسایل داخلی به بیرون ارایه می شود و طرح مسایل چون عفاف و حجاب ، قرآن ستیزی ، جنگ نرم ، هویت ، آزادی ، برخورداری از حقوق مسلم و مسایل مهمی چون ترورهای افراد یا حتی تصادفات رانندگی و …هزاران موضوع مهم و روز دیگر ، این سؤال پیش می آید که آیا طرح چنین موضوعی " در جستجوی فرم " از اولویت چندم می تواند برخوردار باشد؟
با نگاهی مثبت اندیشانه و حتی خوشایندتر صنفی با موضوع همراه می شویم و حاصل یکسال عکاسی منتخب هنرمندان عکاس و در دو بخش خارج از مسابقه که شامل آثار اساتید و پیشکسوتان و بخش مسابقه که عام تر است را نگاهی می اندازیم.
وه چه زیباست ، تلالو انوار بی بدیل نور در رقص قطرات آب و پیچش هزار گره سیمآب ها و ایستاده دکل های غروبی سرد، و نگاهت خیره می ماند به زیبا زیبنده ی زرفام ، آنجا که قطره ای خود را به آغوش بیکران مایه حیات می سپارد تا از آن گلگون فضای سرخ متن ، چونان می ناب ، به مستی می رسی.
نگاهت را که می گردانی باز هم زیبایی است ، که این بار در دام چرخش سر در گم روزمرگی انسانها در امتزاج با سایه ها و حتی خط نشان کف خیابانها خود را نشان می دهد. و باز هم زیبایی و باز هم …مگر می شود نگاه تیزبین هنرمند را در امتزاج با ظرافت دید پر احساسش که از پس دریای انرژی مثبت وجود به تکامل نزدیک شده اش اثری خلق کند که حظ بصری برای همه ی مخاطبانش بوجود نیاورد ؟ البته آثاری هم می بینی که ارتباط زیادی با تو برقرار نمی کنند طبیعتاً یا تو نمی فهمی یا اثر نتوانسته ارتباط برقرار کند . از این مطالب که البته خاص تمامی نمایشگاههایی از این دست است که بگذریم علیرغم تمام محدودیت ها اعم از مادی و معنوی ! که دبیر محترم جشن به تفضیل در نشست از آن یاد کرد که یکی از آنها عدم فضای کافی نمایشگاهی و در نتیجه حذف بسیاری از کارهای زیبا شده است . چند عکس جالب عجیب جلب توجه می کند . هر چه با خودت کلنجار می روی که کار فرم همین است دیگر، مجاب نمی شوی ، از بغل دستی ات که اتفاقاً از اساتید است می پرسی او نیز هم چونان خودت مبهوت مانده ، به خودت که شک می کنی بلافاصله به فکر بهره بردن از سوادت که همیشه فکر می کنی نم کشیده می افتی . به یاد اولین درس مبانی هنرهای تجسمی ، همان جایی که خاصیت خطوط را می خواندی ، آنجا که از خطوط افقی به آرامش و به خطوط عمودی به استواری می رسیدی ، آنجا که با خطوط شکسته به عصبیت و خشونت مرد و با دیدن خطوط منحنی و محدب به یاد کمان ابرو و لطافت اندام زنانه که پر از خطوط منحنی است می افتی ، که همانجا می ایستی ، اصلاً چرا جلوتر بروی تا همین درس اول را که مرور می کنی ، مطمئن می شوی که اشتباه نکرده ای در جستجوی فرم شاید وظیفه اش همین است که از شلنگ آبی که از لابه لای برف ها بیرون مانده تداعی کننده فلان اندام باشد آنهم از نوع منحنی اش ! یا فلان تره یال که در رقصی میان میدان تو را به کجا که نمی برد . باز هم خود را ملامت می کنی که ای آقا ، باز هم مشکلات اخلاقی ات عود کرد!! و سعی می کنی که بگذری ، هم اینکه برمی گردی آنهم به قصد بخشیدن عطا به لقای نمایشگاه ، یکدفعه میخکوب می شوی. آنقدر میخکوب که با کف دست به پیشانی ات می کوبی . اینبار دیگر فرم و خطوط و مبانی هنرهای تجسمی و کشک و پشم این حرف ها نیست . این یکی خود جنس است ، اصل اصل که اتفاقاً سعی شده تا کمی از اصالتش هم از بین برود . اما مگر می شود ؟ آنقدر طرف خوش اندام بوده که … ای آقا باز زدی تو خاکی ها اینقدر نورپردازی خوبی شده و انتخاب دیتیل صحیح که یک آن به تو آنی ! دست می دهد . ولی اندک شرافت مانده در خلوت ذهنت آهی از نهادت بلند می کند . براستی بخشی از بدن برهنه ی یک زن که حتی مرغ فروشان سرچشمه از نشان دادن ران مرغ های کشتار روزشان بدین شکل پرهیز دارند ، در میان ۸۰ عکس انتخابی سال عکاسان تمدن هفت هزارساله چه می کند؟ زیبایی و هنر سرشار و بی بدیل اثر و یا قحطی موضوع و خوردن کفگیر به ته دیگ عامل اصلی پذیرش این اثر و نمایشگاهی شدنش شده است؟ همین است که می ایستی ، این بار خیلی جدی نا امید می شوی و مطمئن می شوی که قافیه را تو باخته ای ، توای که نام شراب از کتاب می شستی ، زمانه کاتب دکان می فروشت کرد! تو ای که امروز به پر شدن سالن جشن و آئین افتتاح این نمایشگاه رونق بخشیدی ، آن از تجلیل مبهم توی سالن! و این هم از نمایشگاه ؛ احساس نیاز به هوای خنک پیدا می کنی و ناخودآگاه به حیاط می روی ، بیشتر همکاران عکاست را می بینی که نجیبانه با همان چشمان عقابی و نافذ اما چه معصومانه و زلال و بدور از هر ناپاکی به نگاه یکدیگر زل زده و دیداری تازه می کنند ، شاید بهترین بهانه برای جمع شدن ها یمان همین مراسم شده است.
البته جماعت بیشماری را هم می بینی که کمی عجیب به نظر می رسند؟ سن شان هم عمدتاً کمتر از تو و همه ی دوستانت است ، بعضی ها هم ظاهراً اینجا را با جای دیگر اشتباه گرفته و با لباس میهمانی آمده اند ، عدهای هم دوربین های آنچنانی که تو، عمری حسرتش به دلت مانده را روی سکوی کنار دستتان گذاشته اند و با حرکات و صدای بلند مشغول اختلاط و کشیدن سیگار و البته خنده های گل درشت و مصنوعی اند. اتفاقی که برای همه اهل هنر در همه مجامع تصویری عادی شده است. چاره ای جز تحمل نداری ، فقط کمی تأمل که البته مثل همیشه منجر به یک کشف می شود. چه کشف ساده ای ولی به همان اندازه غیر قابل درک برای بعضی ها !! کشف تو چیزی نیست جز دلیل عدم حضور بسیاری از عکاسان بنام و صندلی های خالی سالن ! و سکوت .
و سکوت که بهترین است ، دلت نمی آید که مستی بچه ها را که از می وجود یکدیگر بدست آورده اند را بپرانی ؛ چشم بر خیلی از کشفیات می بندی و البته مثل خیلی دفعات دیگر تنها آرزویت را عوض می کنی حالا بزرگترین آرزویست اینست : رسیدن به درکی که هم نفسی دلنواز مجامع صنفی را ، به ثمن بخس واگذار نکنند و به مصلحت نفروشند و …نفروشیم .

پیشین
راه‌یافتگان به مسابقه عکاسی از تئاتر حضرت والا
پسین
نمایشگاه عکس علی زنجانی در گالری دی

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست