1. خانه
  2. اخبار
  3. سردشت هجوم طوفان را تکذیب می کند

سردشت هجوم طوفان را تکذیب می کند

هشتم تیر ۱۳۶۶ ، شهری تکیه داده به کوه هایی که شانه به شانه ابرها ، آسمان را به زمین وصل می کند، در جایی آرام، هوایی پاک در فضا موج می زند، در دنیای رنگ ها به ناگاه غرش هواپیماها آرامش را از شهر می گیرد، همه چیز بی رنگ می شود و گرد سفیدی در فضا پخش می شود و بوی خردل جایگزین بوی نان داغ و ریحان در کوچه های سردشت می شود و دیگر کسی بویی استنشاق نمی کند. شهری که تا سال ۶۶ یکی از جاذبه های گردشگری بود به آنی بی رنگ می شود.
اینک هنوز سردشت بی رنگ است، شهری سیاه و سفید با لاشه بمب های مستقر در جای جای خیابان هیروشیما، مردم این سرزمین همه درگیر نفسهایی که تنگ می شوند و به شماره می افتند هستند اما همچنان پر تپش و پر امید در کوچه های شهر می آیند و می روند و زندگی جاریست.

بر خلاف تصور خیلی ها، مردم سردشت با وجود اثرات جنگ و جنایتی که هدیه ای از طرف انگلیس بود و جنگی که بر مردم سرزمینی آرام و بی آلایش تحمیل شد که هنوز زنان و مردان بی شماری از سردشت را به سوی زندگی سوق می دهد و برخی دیگر را به نیستی می کشاند، زنده است.
پسرهایی که از درد های پدرهایشان عکس می گیرند، پدر ، بی دفاعی و مظلومیت به تاراج رفته خود را پیش نگاه پسر گذاشته و افقی را که به هیچ ختم می شود، برای پسر به تصویر می کشد.

پدر تنها و تنها کاری که می کند آرمان ملتش را به یاد پسر می آورد. چشمانی که از درد سفید شده است ، خیره شده به عمق تاریخ، تا آنجا که انسان ها همنوعان خود را به مسلخ می برند و آنها را قربانی جهل و حماقت خود می کنند.
سردشت شهری که لاشه های بمب چون خاک در اینجا مستقر است، مردم اینجا درد را چون داغی بر پیشانی خود لمس کرده اند ، معصومانه در کادر عکسی می نشینند که قرار است از آنها و دردهایشان سخن به میان آورد تا تنها تکه ای از این بیکرانگی درد را از دریچه دوربین به تصویر کشد.

سردشتیان همانند درختانی هستند که شیمیایی در عمق فکر و جان آنها ریشه کرده است اما آنها هنوز استوار مانده اند و در بستری از رنگ زندگی می کنند .
اینجا سردشت نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شمیایی جهان است قادر عاقلی جوانی ۲۵ ساله با حس همدردی، دو سال مداوم میان این مردم رفته است ، سرسفره هایشان نشسته، با آنها گریسته و در شادی هایشان شریک شده است و آنها و رازهایشان را از دید دوربین به تماشای علاقه مندان گذاشته است.

عاقلی که خود عکاس خبری خبرگزاری فارس است تا امروز در بیش از ۲۰ نمایشگاه گروهی داخلی و خارجی شرکت کرده و جزو عکاسان کارگاه آموزشی «ورلدیرس فوتو» در ایران است و از میان ۱۲۱ عکاس شرکت کننده نفر اول جشنواره بین المللی سلام بر نصرا… ، در سال ۱۳۸۵ و نفر اول جشنواره عکس نماز عید فطر سال ۸۵ و … است. او در این نمایشگاه سعی کرده است یا نمایش قسمت کوچکی از روزگار این هموطنان ما، به آرزویش که حضور رنگ در این رنگین ترین مردمان ایران است، نزدیک شود.
سردشت برای او تنها یک موضوع نیست ، سردشت هدف غایت عکاس در قالب یک هموطن است. در این نمایشگاه که در خانه عکاسان واقع در حوزه هنری برگزار می گردد، عاقلی سعی کرده است با کمک گرفتن از محیطی آرام سکوت حاکم بر مردم سردشت را تداعی کند با ورود به این نمایشگاه با تختی مواجه می شویم که ۱۱ماسک اکسیژن که به وسیله بادکنک های آبی ، سبز ، قرمز و صورتی از سقف آویزان است و شاخه گل سرخی که روی تخت قرار دارد، گویا عاقلی با این کار سعی داشته به مخاطبان خود، چند لحظه با بیماران شیمیایی بودن را هدیه کند . گل نمادی از بیمار و پارچه سفید نماد پاکی، بادکنک ها نیز نمایانگر چراغ های خطر ،وضعیت عادی دستگاه اکسیژن است و بادکنک آبی، اکسیژن، یعنی زندگی. که جانباز بیشترین لحظات را با این رنگ ها سپری می کند.

عاقلی با نگاهی خلاقانه و از پنجره نگاه خود امکانات و تجهیزات مردم سردشت را پس از ۲۲ سال بعد از جنگ به تصویر کشیده است .دستگاه های اکسیژنی که در زمان جنگ از آنها استفاده می کردند، دیوارهای ترک خورده ای که هنوز نشان دهنده جنگ زدگی مردم سردشت است، تمام شهر حتی باغ ها پراست از لاشه بمب های جنگی ، در برخی از این تصویر ها حتی عاقلی ما را با اعلام بیماری شیمیایی آشنا می کند ، چشمانی سفید نابینا ، گوشه گیری ، سختی تنفس ، استفاده از ماسک ، تاول های پوستی و خلاء فکری که از محیط های خالی خانه نشات می گیرد .
تلویزیون های روشنی که بیماران حتی به آنها نگاه نمی کنند و با عمق نگاه به آسمان می نگرند شاید مفهومی از انتظاری غریب باشد.

در راهروی دوم این نمایشگاه ، شاهد همراهی چند روزه عاقلی با بیماری هستیم . عاقلی زندگی چند روز متوالی یک بیمار را به تصویر کشیده است . انزوا ، تنفس های شدید ، اوج بیماری ، انتقال به بیمارستان ، بستری شدن در بیمارستان ساسان در سال ۸۶ مداوا توسط دکتر فدایی و در انتها مرگ. سپس نسل سوم را به تصویر کشیده که بر مزار شهید نشسته و با گلاب آن را می شوید، شاید عاقلی می گوید آنها هنوز زنده اند. روی تابلوی آخر این ردیف مزاری است که روی آن نوشته شده است. محل شهادت: سردشت بمباران شیمیایی، مزدوران بعث عراق.
شاید بتوان از این قسمت برداشت کرد که عاقلی می خواهد بگوید انتهای این مسیر مرگ است، اما تا پایان نمایشگاه راه زیاد است.

اینجاست که عاقلی با عکس دسته جمعی که از نسل دوم و سوم سردشتی ها گرفته بیماری آنها را نیز به تصویر کشیده است افرادی که شاید اصلا در آن زمان نبودند اما جور عراق را با تمام وجود حس کرده اند.
امیر امیری ، مدیر نمایشگاه های خانه عکاسان که با وجود زمان محدودی که به سبب برگزاری دو نمایشگاه همزمان در خانه عکاسان داشت با آرامش مارا همراهی می کرد گفت: در این نمایشگاه ۴۳ قطعه عکس در ابعاد ۷۰در ۱۰۰ و ۷۰در ۵۰ و ۵۰در۳۵ وجود دارد که همگی به صورت سیاه و سفید هستند به جز آخرین عکس که به صورت رنگی گرفته شده است و شاید هدف عکاس از برگزاری این نمایشگاه همین تابلوی آخر باشد.

عاقلی در این قاب پیرزنی با ماسک اکسیژن را به تصویر کشیده است که گل های شب بو پرورش می دهد و این عکس رنگی در میان ۴۳ عکس سیاه سفید می گوید سردشت زنده است و مردم سردشت با وجود اینکه نمی توانند استنشاق کنند برای مردمی که به آنجا می آیند گل پرورش می دهند، هنوز سردشت زیبایی را دوست دارد و در سردشت زندگی جاریست.
گرامی، فارغ التحصیل رشته معماری نیز یکی از جوانانی بود که از این نمایشگاه با دقت خاصی بازدید می کرد با این سئوال که به چه فکر می کنید سکوت او را شکستیم، او پاسخ داد: حس ناراحتی همراه با عصبانیت به خاطر مظلومیت و غربت مردم سردشت.

او که تصور می کرد همه این تصاویر متعلق به سال ۶۶ است گفت سال ۶۶چقدر سردشت غمزده بوده است وقتی به او گفتیم تصاویر متعلق به سال گذشته است اشک در چشمانش حلقه زد و دیگر هیچ نگفت و از درب نمایشگاه خارج شد. بیشتر بازدیدکنندگان همین حس را داشتند و می گفتند عراق به چه اجازه ای زندگی راحت را از مردم سردشت و سایر شهر ها گرفته است آیا جواب این کار خود را خواهد دید.
بیمارانی که در تصویر مشاهده می شدند مردانی با علائم مشخص، شبیه عوارض گاز خردل ، تاول های بزرگ پوستی برفی ، سوختگی های شدید پوستی ، تنگی نفس ،نابینایی و … بودند.

جنگی نابرابر که همان دقایق نخست کودکانی که تحمل مبارزه با سلاح شیمیایی را نداشتند را از پای در آورد و نسلی که باقی ماندند مجبور به تحمل عوارض آن شدند و با هر نفس مرگ را به انتظار نشستند، برخی تصور می کنند مردم سردشت به سبب این موضوع که مرگ نفس به نفس آنها جلو می آید شهری غریب است که رویاهایش را در روز های خوش قبل از تیر ۶۶ به جای گذاشته است .
تیر ماه ۶۶ برای سردشتی ها ماهی پر از اندوه ، بغض و مرگ است ، اما عاقلی سعی کرد نشان دهد، تاریخ در خانه های کوچک سردشت از هفتم تیر ماه آغاز شده ، تاریخی که برخی از مردم آن را بغض ، اشک ، خاطرات داغ شده می دانند اما در برخی از خانه ها این روند جاری نیست.

چیزی که قابل انکار نیست، سکوت تنها یادگار هشت تیر است که روی دیوارهای سردشت نقش بسته است.
نمایشگاه شیمیایی های سردشت برگزار شد تا شاید جانبازانی که تمام طول سال غریبند را به ما یادآور شود و برای ما به تصویر کشد.
کشور ایران ظرف هشت سال دفاع مقدس ۳۵۰ بار مورد حملات شیمیایی از سوی عراق قرار گرفت که حاصل این حملات ۵۵ هزار جانباز شیمیایی بود زمانی که سربازان ایرانی در جبهه های جنگ با گاز های شیمیایی زمین گیر می شدند مدافعان حقوق بشر سکوت کرده بودند و آن را یک اتفاق ساده می پنداشتند.

بنا به درخواست ایران پنج تیم کارشناسی سازمان ملل برای بررسی ادعای کاربرد سلاح های شیمیایی به ایران اعزام شدند، اما هیچ گاه عراق را به سبب کاربرد سلاح های شیمیایی محکوم نکردند و این نقص پروتکل ۱۹۲۵ ژنوورضایت جامعه جهانی به صدام حسین فرصت داد ،حملات شیمیایی خود را گسترش دهد اما این هدایا تنها نصیب مردم ایران نشدند زیرا به عوامل جوی در نظر گرفته نشده بود و عده ای از مردم عراق نیز شیمیایی شدند کابوس ، سلاح های شیمیایی هنوز تهدیدی برای بشریت به حساب می آید ، هر چند ایرانیان تجربه سختی از این سلاح ویرانگر در حافظه خود دارند و یادگاری گازخردل، عامل اعصاب و … ارتش بعث عراق در دوران جنگ تحمیلی هنوز جان جانبازان ایرانی را می گیرند و حملات شیمیایی که با هدف قرار دادن نظامیان و غیر نظامیان تعداد قابل توجهی ا ز اهالی شهر های خرمشهر ، سردشت و .. را به گاز خردل و گاز های عصبی آلوده کرد یادگاری هایی که آثارش در نسل های دوم و سوم متولد شده، آثار آن قابل توجه است و اکنون پس از ۲۲ سال مرگ تدریجی جانبازانی که دستگاه تنفسشان سرشار از هدیه های اروپایی شده هر از چند گاهی یادمان می آورد این گاز ها هدایایی از قاره ای سبز است که ارتش صدام به سربازان و مردم عادی هدیه می دادند.

بهاره امینی

پیشین
راه‌یافتگان به مسابقه عکاسی از تئاتر حضرت والا
پسین
نمایشگاه عکس علی زنجانی در گالری دی

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست