1. خانه
  2. اخبار
  3. سعید صادقی: عکاسی زیر پوستمان شکل می گرفت

سعید صادقی: عکاسی زیر پوستمان شکل می گرفت

 

سعید صادقی متولد سال ۱۳۳۲ تبریز است.
عکاسی را از سال ۱۳۵۷ آغاز کرد و با سمت عکاس و خبرنگار در روزنامه جمهوری اسلامی از سال ۱۳۵۸ همزمان با شروع جنگ تحمیلی به فعالیتش ادامه داد.

سپس مدتی را در حوزه سینمای کشور با عکاسی، طراحی صحنه، دستیار فیلمبردار و مدیر فیلمبرداری در فیلمهای سینمایی و مجموعه های تلویزیونی سپری کرد.
فیلمهایی چون محکومین بهشت، عشق طاهر، عاشقانه، دل و دشنه، کودک قهرمان، سرخپوستها و جنگ اطهر از جمله آثار تصویری اوست.
نمایشگاه «نیمه پنهان جنگ» با یک عکاس عراقی پس از جنگ عراق، مستند «بلگراد» و کارگردانی و فیلمبرداری هفت قسمت از مجموعه مستند جنگ با نام «هفت زخم از دفاع مقدس» از دیگر فعالیتهای هنری او به شمار می رود.

صادقی عناوین بسیاری در زمینه عکاسی دارد اما همه جا و همه کس او را به نام جنگ و عکس های جنگ می شناسند. هفته ی گذشته او به مناسبت اولین جشنواره ی عکس روحانیت و «هنر متعالی» در مشهد حضور داشت.
قراری برای صحبت گذاشتیم. وقتی گفتم: می خواهیم راجع به عکاسی دفاع مقدس صحبت کنیم، گفت: «دوست ندارم».

آنچه می خوانید ادامه ی صحبتمان است:
*چه اتفاقی افتاده که دوست ندارید درباره عکاسی دفاع مقدس صحبت کنید؟

چون معتقدم دنیا و جامعه در حال تغییر و تحول است و این نشان می دهد که اجتماع مدام در حال پوست انداختن است.
اینکه ما چگونه از ابزار دفاع مقدس و جنگ استفاده کنیم.
به هر حال این دو واژه متضاد هم هستند. نسل ما می گوید: چون دفاع ما  از جنس انقلاب ما بود، پس مقدس است.
بعد به تدریج آمدند و واژه ی «ایران» را به آن اضافه کردند و سپس  ابعاد ملی را به آن افزودند و اگر شما این را  بخواهید به جامعه ی امروز انتقال دهید از حیطه ی یک گروه و طیف خاص باید بیرون بیاید.
وقتی روی آن تبلیغاتی می شود باید منافع ملی در آن تبلیغات دیده شود وقتی این منافع ملی در آن نباشد جوان امروز برایش مهم نیست. بحث ریشه ای تر از این حرفها است.

*از بعد تاریخی نمی توان به عکاسی در جنگ نگاه کرد؟ و آیا این هنر به نوعی از این تعریف تاریخی فراتر نمی رود؟
بله فراتر می رود، منتها زمانی که از اختصاصی بودن طیف خاص خارج شود.
واقعیت این است که منافع ملی در حقیقت و دل آن وجود دارد ولی این موضوع باعث شده است که یک طیف خاص از آن بهره مند شوند گاهی طوری نشان داده شده است که انگار فقط فرماندهان و سرداران جنگی ما جنگیده اند و فاتح آن بوده اند.
شیوه تبلیغی دفاع مقدس ما گروهی شده است یعنی به طوری که سهم خواهی ملی ما دیده نمی شود، فرض کنید من عکسی بگیرم و بزنم توی سر همه که من این عکس را گرفته ام.
شکافتن این موضوع برای نسل بعدی باعث می شود که از طریق انگیزه های عمومی پذیرش این عکسها راحت تر و قابل باورتر باشد.

*منظور این است که عکاسی در پذیرش عموم مردم موفق عمل نکرده است؟
اتفاقا من نظرم این است که عکاسی دفاع مقدس خوب عمل کرد اما بعد از مدتی از عهده اش خارج شد.
چیدمان مسئولیت و استفاده های گروهی باعث شد که مصرف آن فقط در سالگردهای فرضاً فتح خرمشهر و فتح کجا و کجا باشد و این از باورپذیری عکسها کاسته است.
دشمنان ما خوب می دانند که تاثیرگذاری عکسهای دفاع مقدس به عنوان پدیده ی عکاسی توانست اثر بزرگی بر جای بگذارد منتها الان نظاره گر بی مبالاتی ما هستند.

*دلیل اصلی تاثیرگذاری عکسهای دوره جنگ واقعا چه بود؟
احساس غرور ملی، نشاط ملی، باورها و اعتقادات ملی در آنها بود.
اینکه یک ایرانی با امکانات محدود، برای دفاع به سادگی جانش را فدا می کرد.
حس این موضوع در عکسها بود و در برانگیختن احساسات بیننده موثر بوده، هست و در آینده خیلی بیشتر خواهد بود. تاثیراتش برای تاریخ نگاران بعدی خیلی عمیقتر خواهد بود، نسل دفاع مقدس را آنها خوب خواهند شناخت.
بهره برداری های یک طرفه ی حال حاضر باعث شده است که مردم ذهنیت بدی پیدا کنند و باورپذیری عکسها پایین بیاید.

*به نوعی حرکت به سوی این موضوع با تفکرات سابق صورت نمی گیرد؟
نه صورت نمی گیرد.
شما دریا را نگاه کنید؛ چون شیوه ی استفاده از آب دریا غلط است، چون شیوه استفاده از آن اذیت کننده است همه از آن لذت نمی برند.

*شما خودتان با چه دیدی سراغ جنگ رفتید؟
من روزنامه نگار بودم.
برخی از مسئولان روزنامه های آن زمان یک عرق ملی و انقلابی در ما ایجاد کردند که ما باورش داشتیم.
انقلاب آرزوی قلبی ما بود که اتفاق افتاد به همین دلیل برایش شور و شوقی داشتیم که در هر شرایطی در خدمت ماندن انقلاب باشیم.
به همین دلیل ما در شرایط سخت آن دوره ساخته شدیم که خودجوش عمل کنیم.
بو می کشیدیم که حادثه ها چه زمانی اتفاق می افتند.
همیشه استعدادها زیر فشار شکوفا می شوند.

*از بحث خودمان دور نشویم! چرا عکسها بعدتر را فاقد تاثیرگذاری آن طور که باید و شاید می دانید؟
روزهای اول به دلیل اینکه هجوم دشمن سنگین بود، فضا طوری بود که خیلی ها منتظر شکست ایران بودند برای همین جو بر علیه ما که دفاع می کردیم، خیلی شدید بود.
شیوه ای که در حقیقت در آن فضا شکل گرفت این بود که من براساس احساس و انگیزه های آنها ترکیب عکس را می بستم.
مکانیکی عمل نمی کردیم.
نه فرمایشی بود و نه تکنیکی.
بر اساس همان باورهای رزمنده ها که باورهای خود ما بود، فضا را منعکس می کردیم. همان چیزی که در پشت جبهه تاثیر مثبت می گذاشت که مردم برای آمدن به جبهه احساس وظیفه کنند.
به مرور زمان تجربه های بهتری کسب کردیم که این جنگ همیشگی نیست. من کم کم به سمت آن چیزی که خودم به دست آوردم رفتم و سعی کردم تاریخ را هم ببینم. با خیلی از عکسهای موجود میشود دفاع مقدس را تحریف کرد ولی من شیوه ای کار کردم که این تحریف سالهای بعد شکل نگیرد.
عکسهای حال حاضر از تبلیغات پس از جنگ است برای همین دلیل دلنشین نیستند.
من سعی می کردم شخصیت خودم را از شخصیت بسیجی بگیرم و با آن مخلوط کنم تا بتوانم شخصیت واقعی خودم را در عکسها هم بنشانم.
عکاسی ما زیر پوستمان شکل می گرفت و برای ثبت لحظه ها تمام وجودمان کار می کرد.
شخصیت روبه روی دوربین، فضای قاب و کادربندی ما را تعریف می کرد.

*رشد تکنولوژی در عکاسی در پیشرفت عکاسی مورد بحث ما تاثیری هم گذاشته است؟
نگاه های امروز را من گاهی خیلی برتر و بهتر می بینم منتها نه در آن جهتی که تبلیغات هدایت می کند و این خوب است.
در خیلی از حوادثی که پیش می آید همیشه سعی می کنند دوربین عکاس را از کار بیاندازند، چون از عکاسی وحشت دارند.
همیشه افرادی هستند که بیرون از تبلیغات و بوق و کرنا کار خودشان را انجام می دهند. به نظر من عکاسی امروز ایران از پدیده ی عکاسی دفاع مقدس درس بزرگی گرفته است و فهمیده چه کار باید انجام بدهد، منتها هنوز دیده نمی شود.
لایه بندی اجتماعی در عکاسی مدرن امروز خیلی مهم است. وقتی به عنوان ابزار مورد استفاده قرار می گیرد، باید جامعه شناسی، روانشناسی و زیباشناسی عکس تمام جنبه های فرهنگی سیاسی اقتصادی و به هر حال بینش اجتماعی مردم آن مکان و زمان را منتقل کند.
جوانان ما به این حد رسیده اند.
جوانان امروزی خیلی آگاه تر از نسل ما هستند، ما شور و شوق داشتیم ولی جوان امروزی علاوه بر شور و شوق، شعور و بینش هم دارد.

*امروزه عکاسی به آن معنای مدنظر شما به کدام جهت می رود؟
خودش جهت را تعیین می کند و این را فهمیده است.
طبیعی است که سعی کنند مسیرش را تغییر بدهند. تجربه های شکل گرفته برای عکاسی خیلی خوب و موثر است که عکاسان می دانند باید از ذهنیت خودشان استفاده کنند نه از بینشی که از جایی تحمیل می شود چرا که عمری ندارد.
امروز کسی به عکاسی روزنامه ای فکر نمی کند که به اندازه همان یک روز دیده شود. عکاسی ای که عمر دارد خارج از روزنامه است امروزه با توجه به تجربه های مانده عکاسی مسیرش را پیدا کرده است چون دیگر بی سوادی عکاسی ما در نسل جدید تقریبا در حال از بین رفتن است.

*برای آخرین سوال بهتر است به علت حضورتان در مشهد برگردیم، جشنواره روحانیت و«هنر متعالی» بی تعارف چطور بود؟
به هر حال عکسهای خوب داخل جشنواره هست و نمی شود انکار کرد ولی اصل قضیه در جشنواره، دیجیتالی عمل کردن است.
کلی عکس می گیرند تا یکی درست و خوب در بیاید.
جشنواره ی موجود دنباله ی همان دیجیتالی عمل کردن است. تکرار این سی سال است که ما دنبال و دور خودمان می گردیم.
اخلاق و کاربرد این جشنواره آماری است، عدد زیاد می کند.
کاربرد عمومی ندارد کاربرد اختصاصی دارد.
برای همین ما اعتقاد داریم که بعد از سی سال نباید کاربردهایمان اختصاصی یا گروهی باشد.
اگر واقعاً روحانیت در دل مردم هستند این دوربین ها باید بروند با آنها و در دل روحانیت زندگی کنند تا این واقعیت و عینیت را ثبت کنند تا قضیه از آن حالت پنهانی خود خارج شود.

عکس: محمد نجفی
تهیه و تنظیم گزارش: حسین بیات، خبرنگار روزنامه شهرآرا

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
پیشین
راه‌یافتگان به مسابقه عکاسی از تئاتر حضرت والا
پسین
نمایشگاه عکس علی زنجانی در گالری دی

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست