1. خانه
  2. اخبار
  3. عکاسی از اشعار بیدل مشکل است

عکاسی از اشعار بیدل مشکل است

با ریکاردو زیپولی ، عکاس و ایران شناس ایتالیایی
عکاسی از اشعار بیدل مشکل است
جام جم آنلاین: یک روز پس از مراسم افتتاحیه نمایش عکس (چشم درون) با هزار و یک مکافات قرار شد برخی اصحاب رسانه با ریکاردو زیپولی ، عکاس و ایران شناس ایتالیایی دیدار کنند. او را در یکی از ۴گوشه موزه هنرهای معاصر تهران یافتم که ساده و بی تکلف روی مبلی نشسته بود.

گفتگوی نگارنده با این عکاس ایتالیایی ، بسیار فشرده و در کمال ضیق وقت انجام شد و با وجود این که زیپولی علاقه داشت به تمام پرسش ها پاسخ دهد، خبرنگاران دیگر رسانه ها مجال این کار را به او نمی دادند طوری از بیدل دهلوی حرف می زد که گویی سال هاست او را می شناسد. برخلاف ما ایرانی ها که به وقت خودمان و دیگران وقع چندانی نمی نهیم ، وقتی همین قدر گفتگو هم به درازا کشید، چند بار از جا برخاست و با فروتنی از خبرنگاری که قرار بود پس از ما سوالاتش را بپرسد، عذرخواهی کرد.چهره دقیق و حساسش هنوز در خاطرم مانده است که وقتی سوال آخر را از او پرسیدم ، مثل ادا کردن یک دکلمه ، دست هایش را به دو طرف باز کرد. با نگاهی مستقیم و نافذ به سمت پنجره موزه ، انگار (بیدل) در آن بعدازظهر زیر آفتاب زعفرانی زمستان پشت پنجره ایستاده بود.

وقتی با الهام از اشعار بیدل دهلوی به عکاسی پرداختید، متوجه تعامل ادبیات با دیگر هنرها شدید؟ به هر حال ، شما به نوعی خواسته یا ناخواسته به ادبیات کهن ایران نقب زدید. در آن وقت حس کردید پیوند محکمی میان این دو حاکم است؟

مسلما. شک نکنید؛ هرچند این دو قضیه با یکدیگر متفاوت است ، یعنی تصور من این است که قضیه بیدل با ادبیات کلاسیک در مجموع تفاوت دارد؛ اما به هر حال ، حتما پیوند یا ارتباطی میان اشعار کلاسیک فارسی و هنرهای دیگر هست . شاعرانی مثل عنصری ، فرخی و منوچهری همواره در اشعار خود به توصیف طبیعت پرداخته اند؛ اما همین طبیعت شما هم در ابتدای زمانی که کار عکاسی را شروع کردم ، برای من شناخته نشده بود و تصویر ذهنی از این مناظر در ذهن نداشتم ؛ اما وقتی به ایران آمدم ، با تک تک مناظر ایران آشنا شدم و سپس ارتباط برقرار کردم و بتدریج با شناخت عمیقی که حاصل شد، توانستم شاعران ایرانی خاصه (بیدل دهلوی) را بهتر بشناسم.

به این ترتیب وقتی از مناظر ایران عکاسی کردم و به ایتالیا برگشتم ، اشعار آنها در ذهن من چرخ می زد. هرچند در این میان تصور می کنم حساب بیدل حتی از دیگر شاعران ادبیات کهن جداست.

شاید به این دلیل که بیدل شاعری است که با طرز عکاسی انعکاس ارتباط دارد و این را می توان از به کار بردن کلمه آینه در اشعار او مشاهده کرد. از نظر من ، بیدل ارتباطی با مناظر طبیعی ندارد. برخلاف شاعرانی چون فرخی و عنصری که همواره برش هایی از طبیعت را در اشعار خود تصویر کرده اند.

بیدل به مسیر ذهن علاقه مند است . از این نقطه نظر، عکس های انعکاسی که در ونیز گرفته ام ، می تواند حاصل پیوندی با اشعار بیدل باشد.

در اشعار کلاسیک ایران ، نماد و سمبل های فراوانی وجود دارد. همین طور در اشعار (بیدل) که خود شما هم اشاره کردید که وی به عنوان مثال کلمه آینه را زیاد به کار می گرفته است ، شما چطور توانستید این نمادسازی ادبی را به عکاسی منتقل کنید؟

این قضیه سمبل و نماد که شما از آن حرف می زنید، برای من خیلی اهمیت دارد. من اعتقاد دارم ، یکی از وظایف عکاس این است که فکر کند با ارائه یک عکس قصد دارد چه چیزی را به مردم نشان دهد. به تعبیری عکاس باید واقعا چشم درون داشته باشد. با این اوصاف هر عکاس و اساسا هر فردی که هنر خاصی را دنبال می کند، به همان اندازه به دنبال یک نماد است . درعین حال گونه ای از عکاسی است که عکاس با سفر کردن به کشورهای مختلف می کوشد جان آن کشور را درک کند؛ اما باز هم می گویم که نماد، آن جور که شما اشاره کردید، در تمام هنرها درخور اعتناست.

فکر می کنید شما در آثار بیدل دهلوی به شناخت و درکی که به آن اشاره کردید، آن هم در حیطه عکاسی رسیده اید؟

واقعا درک آثار او مشکل است . در این بحثی نیست که خیلی بندرت می توان در میان اشعار او به درک رسید. حتی در این زمینه ، یک حکایت هم هست که می گویند مردی در آسیای مرکزی به ۷۰گونه یک بیت از اشعار بیدل را تفسیر کرد. شب به هنگام استراحت ، بیدل به خواب او آمد و گفت ، تمام تفسیرهای تو درباره این بیت نادرست بود. پس ببینید واقعا چطور می توان به درک بیدل رسید! به هر حال حتی اگر توانسته ام در این حیطه به شناختی هم دسترسی یابم ، آن را به حساب برداشت شخصی می گذارم . البته شاید اگر بیدل به خواب من هم بیاید، بتواند به من هم همین حرف را بگوید.

سفیر کشور شما در شب مراسم افتتاحیه اعلام کرد که نمایشگاه عکس های شما در ایران ، موجب تبادل فرهنگی میان دو کشور می شود. خود شما چقدر به این مساله اعتقاد دارید و فکر می کنید هنر چه اندازه می تواند راهگشای این مقوله باشد؟

من واقعا امیدوارم عکس ها تنها نمونه خوبی برای این تعامل و تبادل باشند و به قول خود شما، یک راهگشا حتی . به هر حال فاصله ای میان عکس های ونیز و بیدل وجود دارد. اصولا هدفم این بود که با به نمایش گذاشتن این عکس ها، دو جنبه از دو تمدن متفاوت را به نمایش بگذارم . تصورم بر این است که در ونیز و اشعار بیدل ، رگه هایی از زیبایی وجود دارد که هماهنگ کننده تمدن ایران و ایتالیاست. برخلاف نظر برخی که اعتقاد دارند، این دو تمدن متضاد یکدیگر هستند، من اعتقاد دارم این دو تمدن بسیار به هم نزدیک و غنی هستند و حرف های زیادی هم برای گفتن دارند و حتی می توانند با هم زندگی کنند.

آقای زیپولی دیدگاه دیگران درباره عکاسی ما چطور است؟ منظورم این است که در وضعیت فعلی که به لحاظ سیاسی ، برخی به سیاه نمایی ایران می پردازند، این دیدگاه ها درباره ایران چطور اعمال می شود و نظرشان چیست؟

همان طور که می دانید سینمای شما در جهان خیلی معروف است . در این شکی نیست ؛ اما متاسفانه عکاسی ایران ناشناخته مانده است . البته من کاری در این خصوص انجام داده ام . چند ماه پیش در ونیز نمایشگاهی با حضور عباس کیارستمی و ۵۶عکاس ایرانی افتتاح شد. این نمایشگاه شامل ۱۲۰عکس از عکاسان معتبر ایرانی بود که مورد توجه ایتالیایی ها قرار گرفت ؛ اما فراموش نکنیم این حرکت باید از سوی هر دو کشور تداوم داشته باشد تا به یک شناخت دقیق منجر شود.

وقتی نام ایران به گوشتان می خورد، اولین تصویر ذهنی که در شما در خصوص این کشور ایجاد می شود، چیست؟

طبیعت ، درخت ، بیدل ، ابر، شعر، سینما، موسیقی و عکاسی. به نظرم همه چیز ایران زیباست.

پیشین
راه‌یافتگان به مسابقه عکاسی از تئاتر حضرت والا
پسین
نمایشگاه عکس علی زنجانی در گالری دی

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست