1. خانه
  2. اخبار
  3. سایر خبرها
  4. مریم زندی و اشتراک بهاری اش در نوروز ۱۴۰۳

مریم زندی و اشتراک بهاری اش در نوروز ۱۴۰۳

مریم زندی عکاس ایرانی در اشتراک بهاری اش به مناسبت نوروز سال ۱۴۰۳ با انتشار عکسی سلفی/ خویش انداز از خود با مخاطبین خود گفت وگو کرد.

به گزارش دفتر رسانه پایگاه عکس چیلیک این عکاس ایرانی و صاحب کسوت در عرصه عکاسی پرتره در پست بهاری اش به بهانه نوروز ۱۴۰۳ عبارت «جشن نوروز ۱۴۰۳ خجسته باد» آورده و در ادامه قطعه‌ای از تاریخ سیستان محمدتقی بهار را نقل کرده که:

مریم زندی و اشتراک بهاری اش در نوروز ۱۴۰۳از دور که سواد شهر پیدا شد، دود و آتش بود که از شهر زبانه همی کشید.
به شهر که رسیدم، کشته بود که بر جای جای شهر فتاده بود. زنان و مردان و کودکان. مهاجمان حتی بر حیوانات رحم نکرده آنها را نیز کشته بودند.
ناگاه از برزنی صدای بربط شنیدیم، به کوی وارد شدیم و مردی را در حال بربط نوازی و رقص دیدیم.
گفتیم ای مرد! این چه حال است؟
با چشمانی گریان و حالی پریشان گفت که: سپاهیان مسلمان بر نیمروز تاخته و یزید ابن مهلب دستور کشتار همگان داد و کشتند و سوختند، من به همراه اندکی بیرون از شهر بودیم و پس از رفتن آنان آمدیم.
حیرت زده گفتیم: پس این نواختن و رقص از برای چیست؟
گفت: مگر نمی دانی که امروز نوروز است!
تاریخ سیستان/ محمدتقی بهار

مدیریت و همکاران دفتر رسانه پایگاه عکس چیلیک برای مریم زندی استاد مجرب عکاسی مستند و صاحب سلسله تالیف کتاب چهره ها، آرزوی سالی مبارک و موفق‌تر را در حوزه اخلاق، زندگی، عکاسی، سعی و زیست مسئولانه در حوزه شهروندی جمعیت فرهنگ و هنر ایران زمین دارد.

دنبال کنندگان و مخاطبین این رسانه می توانند با معرفی اشتراک بهاری عکاسان و دید عکاسانه ایشان، بانی معرفی عکس و متن و نام عکاس در طی روزهای نوروز ۱۴۰۳ باشند.

محتوای اطلاعات این صفحه علاوه بر سایت و نمایش در «پایگاه عکس چیلیک»، از طریق نشانی @Chiilick و شبکه اجتماعی این رسانه در کانال اخبار در تلگرام، اینستاگرام و ایکس(توئیتر) بازنشر می شود.

منبع: پایگاه عکس چیلیک
پیشین
نمایش «کارت پستال های تاریخی ایران» در فرانسه
پسین
علیرضا بنی علی و اشتراک بهاری اش در نوروز ۱۴۰۳

به تازگي منتشر شده

۱ دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید

  • از سیستان تا مرو : در جست و جوی شادی
    ✍️هادی میرشاهی (دانشجوی مقطع دکتری تاریخ ایران)

    سالهاست که مطالب رسانه‌های مجازی در میان ایرانیان دست به دست می شود و خواندن متن های مجازی ، جای کتاب‌خوانی را گرفته است. بخش زیادی از این متن‌ها : جعلی ، نامستند و ساختگی هستند و به واسطه پخش گسترده در میان مخاطبان ، زدودن این روایتها و تاریخهای نو، که گهگاه با اهداف خاصی ساخته شده‌اند و به محکمات تاریخی و ادبی بدل گشته‌اند ،کاری بس دشوار و گاه ناممکن است. تجربه نشان داده است که توضیح، تبیین و رمزگشایی از مطالب جعلی فضای مجازی در تکرار و شیوع گسترده آنها کم تاثیر است، اما خطاپوشی و نادیده‌انگاری آگاهان حاضر در گروهها و جمع های تشکیل شده در فضای مجازی نیز به نوعی اعلام تسلیم و انفعال مطلق اهل تاریخ و فرهنگ در برابر رواج هرچه بیشتر مطالب گمراه کننده ای است که جز دامن زدن به خرافات، تثبیت اختلافات و تحکیم اعتقادات نادرست نتیجه دیگری نخواهند داشت.

    چند سالی ست که در ایام نوروز داستانکی به نقل از تواریخ سیستان! با اندک تفاوتهایی با متن ذیل دست به دست می شود :
    « در تواریخ سیستان آمده است: «وقتی که سپاهیان «قتیبه»، سیستان را به خاک و خون کشیدند، مردی چنگ نواز، در کوی و برزن شهر که غرق خون و آتش بود، از کشتارها و جنایات «قتیبه» قصه ها می گفت و اشک خونین از دیدگان آنانی که بازمانده بودند، جاری می ساخت و خود نیز، خون می گریست … و آنگاه بر چنگ می نواخت و می خواند: با این همه غم در خانه دل اندکی شادی باید که گاه نوروز است.»

    ناگفته پیداست که جست و جوی این روایت در کتابی که به تاریخ سیستان مشهور است و سایر منابع تاریخی بی‌حاصل است. جست و جوی اینترنتی متن هم تنها تکرارش را در انواع شبکه های مجازی نشان می‌دهد. اما کلید معما در مقاله «نوروز» دکتر شریعتی در کتاب هبوط در کویر است. از قرار معلوم دکتر شریعتی در سال ۱۳۴۶ با دانشجویان تاریخ راهی سفری به عراق بوده است که از سفر باز مانده است ، شریعتی از سفر جامانده در راه متنی برای خواندن در اجتماع آن دانشجویان می نویسد، که همین مقاله نوروز است. دکتر شریعتی از محفوظات خود چنین نوشته است :
    «تاریخ از مردی در سیستان خبر می‌دهد که در آن هنگام که عرب سراسر این سرزمین را در زیر شمشیر خلیفه جاهلی آرام کرده بود، از قتل عام شهرها و ویرانی خانه‌ها و آوارگی سپاهیان می‌گفت و مردم را می‌گریاند و سپس، چنگ خویش را بر می‌گرفت و می‌گفت: ابا تیمار اندکی شادی باید».

    اگر کلام مرد چنگ نواز روایت دکتر شریعتی را جست و جو کنیم، خواهیم دید که به عنوان نمونه‌ای از فارسی دری قدیم در کتابهای متعددی به صورت: «ابا این تیمار باید اندکی شادی» آمده است، از جمله در مجلد اول کتاب سبک شناسی ملک الشعرای بهار و کتاب از گذشته ادبی ایران دکتر زرین کوب و یادداشت های علامه محمد قزوینی . بهار روایت را از کتاب عیون الاخبار ابن قتیبه دینوری به این شکل ترجمه کرده است : «در شهر مرو مردی بود که برای ما قصه های مُبکی نقل می کرد و ما را می گریانید سپس از آستین طنبوری برآورده، میخواند : ابا این تیمار اندکی شادی باید.»

    می توان حدس زد که دکتر شریعتی روایت را در کتاب سبک‌شناسی بهار خوانده است و ناکامی بازماندن از سفر عراق سبب شده است که صحنه ماجرا را از مرو به سیستانی ببرد که بهار کتاب تاریخش را تصحیح کرده است و قصه های سوگ ناک مرد طنبور نواز را نیز اعمال عرب‌های مسلمان در هنگامه فتح ایران انگاشته است. در گام بعدی روایت سازان مجازی امروز، که گاه نوروز است را افزوده‌اند و دانسته یا نادانسته ابن قتیبه دینوری را با قتیبه بن مسلم و یزید بن مهلب جایگزین ساخته‌ اند و شرحی هم از جنایات آنها در نیمروز و سیستان بافته‌اند.

    *با تشکر از آقای حبیب دانش شهرکی که مرا از وجود این روایت در کتاب هبوط در کویر دکتر شریعتی آگاه ساخت.

    منابع :
    ابن قتیبه دینوری ،عیون الاخبار ، جلد چهارم -چاپ قاهره-صفحه ۹۱
    محمد تقی بهار ، سبک شناسی ، جلد اول – چاپ چهارم-انتشارات امیر کبیر-تهران :۱۳۵۵-صفحه ۲۱
    عبدالحسین زرینکوب، از گذشته ادبی ایران ، چاپ دوم -تهران : ۱۳۸۳ – صفحه ۹۵
    علی شریعتی ، هبوط در کویر ، متن تایپ شده سایت خانه شریعتی ، صفحه۷۴۴

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست