1. خانه
  2. اخبار
  3. گفت‌وگوی ایسنا با هنرمند عکاس کردستانی فرجوند فردا: از شادی و غم‌های مردم گفتن، اثرهنری را جاودانه می‌کند…

گفت‌وگوی ایسنا با هنرمند عکاس کردستانی فرجوند فردا: از شادی و غم‌های مردم گفتن، اثرهنری را جاودانه می‌کند…

گفت‌وگوی ایسنا با هنرمند عکاس کردستانی
فرجوند فردا: از شادی و غم‌های مردم گفتن، اثرهنری را جاودانه می‌کند…

سرویس: استان‌ها
۱۳۹۰/۰۳/۱۸
۰۶-۰۸-۲۰۱۱
۱۰:۰۲:۱۰
۹۰۰۳-۱۱۰۰۲: کد خبر

خبرگزاری دانشجویان ایران – سنندج
سرویس: استان‌ها

برپایی نمایشگاه عکس "دیدن یا ندیدن" شاید تنها بهانه‌ای بود تا فرصتی به دست بیاید برای گفت‌وگو با هنرمند کردستانی که آوازه هنرش این روزها همه جا پیچیده.

"جمشید فرجوند فردا"، هنرمند عکاس کردستانی، سال گذشته سرآمد عکاسان ۴۲ کشور جهان اسلام در جشنواره بین‌المللی عکس شد. او در طول ۲۴ سال عکاسی، در بیش از ۵۰ جشنواره داخلی و خارجی درخشیده است.

او معتقد است: "برای دمیدن روح در عکس، عکاس باید مسلح به فکر حرفه‌ای، شناخت از دوربین، مدهای فلاش، نور و رزولوشن که پایه و اساس عکاسی است، باشد. اما متاسفانه امروز دیوار عکاسی به حدی کوتاه شده که هرکس با یک دوربین دیجیتال ادعای عکاسی حرفه‌ای می‌کند!"

جشنواره‌ها و جوایزی که جمشید فرجوند فردا در این سال‌ها در آنها شرکت و کسب کرده به اندازه‌ای هستند که آمار و تعداد دقیق آنها را فراموش کرده است.

او می‌گوید: هیچ‌گاه به فکر جایزه جشنواره نبوده‌ام. برای دل خودم کار کرده‌ام. حالا اگر جشنواره‌ها هم روی خوشی نشان دادند و جایزه‌ای هم تعلق گرفت چه بهتر! آن را خرج کارهای ناتمام عکاسی خودم می‌کنم. اگر هم این توفیق دست نداد به نظرم آخر دنیا نیست، باید ادامه داد و هیچگاه مایوس نشد.

 

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) عکاس برتر جشنواره بین‌المللی جهان اسلام، نفر اول عکس مسابقه سازمان ملل متحد، عکاس برتر جشنواره عکس آکادمی لنئن، نفر اول مسابقه بین‌المللی طنز تهران، عکاس برتر جشنواره جهانی عکس نوروز و بیش از صد عنوان برتر در مسابقات داخلی و خارجی حاصل سال‌های کاری اوست که ‌آن را متعلق به جامعه هنری کردستان می‌داند، جامعه‌ای که می‌گوید عضو کوچکی از آن است… .

 

او در مورد ورودش به هنر عکاسی صادقانه می‌گوید: "من ذاتا آدم ترسویی هستم، قبل از ورود به هنر عکاسی تمام هنرها را تجزیه و تحلیل کردم، با این امید که نهایتا بتوانم خودم را در پشت سایه یکی از هنرها پنهان کنم. در کنکور سراسری رشته نقاشی را انتخاب کردم، بعد از ورود به دانشگاه در ارتباطاتی که با تعدادی از افراد صاحب نظر داشتم پی بردم که تنها انتقال رنگ از پالت بر روی بوم، نقاشی نیست؛ بلکه باید تفکر نیز آمیخته تصویر شود. همین حس درونی، من را از نقاشی دور کرد. ارتباط با استاد و دانشگاه، کارگر، راننده و علاقه زیاد به کفتربازی قطعه‌های ناجور و ناهمگون پازل زندگی من بودند که در بوم نقاشی ترکیب نمی‌شد؛ به همین دلیل در دام هنر عکاسی اسیر و در قالب تصاویری بی روح منجمد شدم و در یک کلام عکاسی من را انتخاب کرد و گفت: فرجوند تو عکاسی!"

او می‌افزاید: "در ابتدا باید بگویم که بر این باور هستم که عکاسی هنر نیست، همان طوری که نقاشی هنر نیست اما در جهان عکاسان و نقاشان هنرمند بسیاری داریم، من معتقدم که درک درست و شعور است که اثر هنری را به یک اثر خوب تبدیل می‌کند. کار هنری را از دوران راهنمایی و با خوشنویسی آغاز کردم، بعد از آن نقاشی را تجربه کردم و آخرش در سال ۶۸ با رتبه ۹ کشوری وارد دانشگاه هنر تهران شدم و ورود به دنیای عکاسی از همان سالها شکل گرفت و تا امروز این شور واشتیاق همچنان ادامه دارد."

این هنرمند کردستانی می‌افزاید: "در سالهای ورودم به دانشگاه اساتید و دانشجویان طوری راجع به کارهای عکاسی من صحبت می‌کردند که باور کردم می‌توانم در زمینه‌ای غیر از رشته تحصیلی خودم نیز موفق باشم، جدی تر به کار عکاسی پرداختم و با حضور در اولین جشنواره دانشجویان سراسر کشور حائز رتبه شده و متوجه این قضیه شدم که با عکاسی بیشتر می‌توانم برای جامعه خود مفید باشم."

او می‌افزاید: "با وجود اینکه هنرمندان بسیاری در عرصه عکاسی و سایر هنرها در سطح جهان درخشیده‌اند، متاسفانه در استان کردستان توجه چندانی به هنر و خصوصا عکاسی نشده است و هنرمندان پایتخت نشین همیشه گزینه‌های اصلی انتخاب مدیران بوده‌اند که قاطعانه می‌توانم بگویم توانایی هر کدام از آنها بسیار کمتر از عکاسان کرد است."

 

فرجوند فردا تصریح می‌کند: "هنر عکاسی کردستان در سالهای اخیر و با توجه به علاقه شدید جوانان و کاربرد این رسانه پر قدرت در حال پیشرفت بوده و این مدیون کسانی است که راه را برای دیگران هموار کرده‌اند که به عنوان نمونه در سنندج استاد مسعود مراد سلیمی، در مریوان رضا باغبانی و بهمن شهبازی، در سقز سلیمان محمودی و در بیجار استاد عمران اثرلو، نقش مهم و بسزایی در این پیشرفت داشته‌اند. نمی خواهم به شعارزده‌گی دچار شوم اما از اعماق وجودم اعتقاد دارم که لازمه عکاس بودن و اصلا هنرمند بودن، انسان بودن است. وقتی این قضیه برای هنرمند حل شود جا برای کارهای دیگر مثل سواستفاده از سوژه‌ها تنگ و تنگ‌تر می‌شود، من خودم به شخصه برای سوژه‌هایم احترام خاصی قائل بوده وهستم تا زمینه برای عکاسان دیگری که بعد از من قصد عکاسی از آن سوژه را دارند نیز فراهم باشد."

او در تعریف جایگاه هنرمند می‌گوید: "هنرمند بودن تنها این نیست که تو بتوانی به کارت غلبه داشته باشی، بتوانی از دوربین استفاده کنی یا مهارت ساختن فیلم را داشته باشی، بتوانی قلم را شش دانگ یا سه دانگ بر صفحه بلغزانی، بتوانی رنگ را از پالت روی بوم منتقل کنی، بلکه هنرمند واقعی کسی است که بتواند از خود بگذرد و از خود پلی بسازد که دیگران بتوانند از آن عبور کرده و جامعه‌ ایده‌آلی را بسازند، به دور از هرگونه فساد، تبعیض و خشونت، بتوانی به گونه‌ای روی خوش انسان بودن و با هم بودن را به دیگران بیاموزی، بتوانی حقایق جامعه‌ات را آنطور که هست نشان بدهی نه آنطور که می‌خواهند!"

 

فرجوند فردا تصریح می‌کند: "مهمترین وظیفه هنرمند به خصوص عکاس، کمک به درک ارزش زندگی در معنای عام آن است و طرد این تفکر که تنها زندگی ما و اطرافیانمان باید برای خودمان مهم باشد. پیام عکس دعوت به زیبایی است حتی در تلخ‌ترین عکسها، چرا که آن همیشه با آگاهی بخشیدن به مخاطب همراه بوده و آگاهی نوعی از زیبایی است. عکس زیبایی را چند برابر می‌کند و ذهن خلاق این زیبایی را ثبت می‌کند. سالانه حدود ۶۰ میلیون عکس در جهان به ثبت می‌رسد عکسهایی که هر کدام در پی تفکر عکاس آن گرفته شده‌اند عکس‌هایی که می‌توانند در کنار نمایش لطافت گلی، از خشونت انسان در طبیعت، نمایی دیگر را در معرض دید همگان قرار دهند، آنچه در این میان دارای اهمیت است، ثبت حقایق به صورت مستند یا با استفاده از پردازش‌های گوناگون است."

او براین اعتقاد است که "اثر هنری وقتی شکل می‌گیرد که مخاطب آن را ببیند. اگر اثر هنری مخاطب نداشته باشد خلق آن اثر هیچ فایده‌ای ندارد، اگر مخاطب آن را نبیند و با آن ارتباط برقرار نکند، آن را تجزیه و تحلیل نکند، نقد نشود، خلق یک اثر هنری از زیباترین آثار گرفته تا ضعیف‌ترین آن هیچگونه کاربردی برای شخص هنرمند و جامعه نمی‌تواند داشته باشد، به نظر می‌رسد مخاطب نقش بهتری می‌تواند بر خالق اثر داشته باشد."

او در مورد ورود تکنولوژی جدید در هنر عکاسی می‌گوید: "شاید به نظر برسد که عکاسی دیجیتال کار عکاسان را راحت تر کرده باشد، اما این نکته مهم است که عکس با دوربین گرفته نمی‌شود یعنی ابتدا عکس در ذهن عکاس شکل گرفته و سپس توسط دوربین ثبت می‌شود. به نظرم عکاسی از سینما و نقاشی مهم تر است زیرا لحظه‌ای را که خلق کرده‌ای دیگر خودت هم قادر نیستی آن را مجددا بسازی، اما در سینما بارها صحنه‌ها تکرار شده و می‌شوند. نقاش می‌تواند بوم نقاشی خود را هزاران بار پاک کرده و یا مجددا رنگ گذاری کند. خلاصه گفتن یک مطلب در کمترین زمان، کمتر از یک ثانیه، کار بسیار مشکلی است و این مطلب عکاسی را قدرتمند‌تر و مهمتر جلوه می‌دهد."

فرجوند فردا خطاب به جوانان می‌گوید: "به جوانان و هنرمندان توصیه می‌کنم و از آنها عاجزانه می‌خواهم که کارهایی را در برنامه‌هایشان قرار بدهند که تاریخ مصرف نداشته باشد. یعنی کارهای سفارشی و توصیه‌ای مطمئنا روزی مرگشان فرا می‌رسد، برای جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم و از درد و رنج‌ها و شادی و غم‌های مردم گفتن است که اثرهنری را جاودانه می‌کند… ."

انتهای پیام

پیشین
راه‌یافتگان به مسابقه عکاسی از تئاتر حضرت والا
پسین
نمایشگاه عکس علی زنجانی در گالری دی

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست