عکاس: مهدی سروری ، و بدرقه دست هایی که به هم عادت کرده بودند.

عکاس: امین رحمانی ، گاه! از مسیر راه و کار و عکاسی گف وگو مکی کردیم و گاه …

عکاس: امین رحمانی ، سلفی همه جا هست ، حتی در تور عکاسی چیلیک !

عکاس: ابراهیم باقرلو ، و تقدیر و تشکر از عکاس جوان و سخت کوش تاکستان « امین رحمانی »

عکاس: مریم خداوردی ، و صرف نهار زودهنگامی که ناشی از کار عکاسی بود و هیچ.

عکاس: محمدرضا خرازی ، خستگی راه را با تغذیه ای کم کردیم و بعد…

عکاس: ابراهیم باقرلو ، قرار حرکت که داشتیم راس ساعت هماهنگ می شدیم

عکاس: مهدی سروری ، تبحر دوستان در طرح اموزش لحظه ای عکاسی و ثبت عکس هایی از نگاه اهالی از اهالی

عکاس: گل گونه نجفی ، بازی رسم کودکی است و عکاس اگر بازی نکند چگونه با کودک می تواند همراه شود؟

عکاس: مهدی سروری ، و آنچه ماند تاثیر نقش نور و سایه بود بر خشت هایی خام…

عکاس: سیدمهدی طباطبایی ، و رفتیم سراغ او که میهمان عکس های هر ساله تلاش ماست… شریفه

عکاس: مریم خداوردی ، صنعتی شدن می رود که تکامل یابد و کار را از دست انسان درآورد

عکاس: محمدرضا رحیمی ، و گاه میهمان می شدیم میزبانی که مهربانی تمام وسعت سفره اش بود.

عکاس: ابراهیم باقرلو ، اشتراک گذاری اطلاعات و دانش و تجربه در همه جا رسم ما است

عکاس: مهری راست قدم ، گاهی می نشستیم و از حرف هایی که از دل برمی آمد می شنیدیم و می گفتیم

عکاس: معصومه حضرتی ، تنفس بازی کودکان بر تاثیر صنعت و عطر نفت بود . محیطی سرشار از سرزمینی که نفت در سینه دارد و بر سفره … نه!

عکاس: محمدرضا رحیمی ، برای جابجایی های داخلی از خدمات ترانسفر محلی و بومی بهره می گرفتیم (-:

عکاس: مهدی سروری ، سایه ها چشم براه ، کودکان دست به دست ، من و تو محو تماشای الست…

عکاس: فاطمه سادات حجازی ، و مهربانی بود که همکلام سلام در آغاز عکاسی بود

عکاس: زهرا سادات طباطبایی قدس ، لابه لای کار محبوس بودیم و در کار عکس هم مستتر

عکاس: فاطمه سادات حجازی ، در برابر فرشتگانی زمینی زانو می زدیم و از عکس می گفتیم و می گرفتیم

عکاس: محمدرضا خرازی ، و تکنیک در هر محیطی – باز یا بسته – فریادرس عکاس است.

عکاس: سیدمهدی طباطبایی ، نگاه زیبایی را به تماشا می خواندیم و از نگاه مان برایش سرگرمی می ساختیم

عکاس: فهیمه اکبری ، چشم در دوربین و دوربین محو نگاه ایشان و عکاس مشغول سرو سامان دادن به لحظه های ناب عبور

عکاس: محمدرضا خرازی، مرور تجربه با کاربلدها هم بخشی از کار و مشق عکاسی است

عکاس: محمدرضا خرازی ، مگر می شود عظمت روح کودک را درک کرد و در برابرش زانو به خاک نگذاشت؟

عکاس: ابراهیم باقرلو ، و او خشت می گذاشت و ما عکس پشت عکس می گذاشتیم

عکاس: محمدرضا خرازی ، آنچه می دیدیم را با دیگری به اشتراک می گذاشتیم تا راه برای هرچه بهتر شدن همواره باشد

محمدرضا خرازی ، گاه او می نشست و نگاه می کرد و ماعکس می گرفتیم

عکاس: گل گونه نجفی ، حجم خاک و غبار منطقه می تواند دستی از عکاس را از دوربین بردارد و مشغول شرایط کند

عکاس: فاطمه سادات حجازی ، تا چشم کار می کرد کار بود و خشت بود و کارگر بود و غبار و نور آفتابی سخت

عکاس: فهیمه اکبری ، ایشان به کار خویش مشغول و ما به کار خویش گرفتار بودیم.

عکاس: معصومه حضرتی ، کمر همت بسته شده بود. گاه عکاسی و گاه همکاری و گاه یکدلی را زمزمه می کردیم.

عکاس: زهرا سادات طباطبایی قدس ، او به ما خیره ، چشم ما غرق در نگاه قامت او …

عکاس: محمدرضا خرازی ، گاهی پرسشی و کلامی و نیازی و گامی به پیش در عکاسی در حین کار…

عکاس: میترا محمدی ، گاهی می نشستیم و با موضوع های خوش قلب ، عکس می دیدیم.

عکاس: مریم خداوردی ، بازی می کرد و با بازی او خیلی عمیق بازی می کردیم

عکاس: مهری راست قدم ، و گاه زیباترین عکس را در کنار بهترین ها می گرفتیم.

عکاس: محمدرضا خرازی ، و لذت تماشای لبخندهایی که که در شیطنت کودکی ریشه داشت و در عکس می نشست

عکاس: معصومه حضرتی ، و خاک بود و خشت . آفتاب بود و کار !

عکاس: فهیمه اکبری ، و چشمان او به ما و ما در نگاه کودکی اش …

عکاس: فاطمه کریمخان ، با دست هایی از جنس کودکی تمام نور و سایه را مشتاقانه می سرود

عکاس: محمدرضا خرازی ، در زمین سایه ها بودیم و با نور گفت و گو می کردیم و عکس گرفتن برای شان بازی و برای ما مشق نور و سایه بود.

عکاس: ابراهیم باقرلو ، گاهی یک به یک در برابر هم بودیم و منتظر ی لبخند ، یک نگاه ، یک چیلیک …

عکاس: امین رحمانی ، مصادف شدن یک اتفاق را درک می کردیم!

عکاس: محمدرضا خرازی ، گفت وگو هایی در حین مواجهه با موضوع برای یک ثبت موفق!

عکاس: مهری راست قدم ، و به راه افتادیم تا ببینیم آنچه را که در پی اش بودیم

عکاس: معصومه حضرتی ، نشانی عکس ناب را از اهالی زحمتکش پرسیدیم…

عکاس: مهدی سروری ، ابزار را به دست گرفتیم و آغاز راه ، روشنی نور شد…