1. خانه
  2. اخبار
  3. سایر خبرها
  4. بی پاسخی مسئولین در قبال سوال «مهدی منعم» عکاس

بی پاسخی مسئولین در قبال سوال «مهدی منعم» عکاس

پای درد و دل بسیاری از عکاسان که بنشینی، کوله‌باری از حرف و کلام و نکته‌اند، ولی عکاسان جنگ درد و دل‌های متفاوتی دارند.
اغلب ایشان یک درد مشترک دارند و با وجود اینکه در قبال دیگر گروه های عکاسی، از تشریفات و میزبانی‌ها در مراسم‌ها کمی برخوردارتر هم بوده‌اند، با این حال در خیل چندصدتن از عکاسان جنگ عده‌ی معدودی از این گرو‌ه، از برخی کمترین عواید و عنایات، بهرمند و متنعم شدند.

مهدی منعممهدی منعم عکس از محمد نوروزی را از جمله عکاسان جنگ می‌شناسند که سالهاست در عرصه صلح کار می‌کند. سالهاست سعی و تلاش این عکاس در حوزه مجروحین و جانبازان ناشی از مین‌های باقی مانده از زمان هشت سال دفاع مقدس بر کسی پوشیده نیست!

کتاب‌های انفرادی این عکاس هنرمند: معجزه امید در سال ۱۳۷۸، قربانیان جنگ(جلد نخست) در سال ۱۳۸۸ و  قربانیان جنگ(جلد دوم) در سال ۱۳۹۴ و بسیاری دیگر از ثبت‌های مستند ایشان در برخی کتاب‌های اصیل تاریخ انقلاب اسلامی و معاصر ایران همچون: جنگ تحمیلی The Imposed War /دفاع در برابر تجاوز /شهدا /جلد۹ /۱۳۸۹، خرمشهر حماسه مقاومت /۱۳۸۶، جنگ تحمیلی The Imposed War /دفاع در برابر تجاوز /جلد ۳ /۱۳۶۵، حماسه مقاومت/ ۱۳۶۸، جنگ تحمیلی The Imposed War/دفاع در برابر تجاوز/زن در دفاع مقدس/ جلد ۷/ ۱۳۸۵، جنگ تحمیلی The Imposed War/دفاع در برابر تجاوز/جلد۲/ ۱۳۶۳، جنگ تحمیلی The Imposed War /دفاع در برابر تجاوز /جلد۴ /۱۳۶۵ که عکس و آثار این عکاس فعال را در دل هر برگ و جان هر صفحه از تاریخ این مرز پرگهر جای داده‌اند، گواه روشنی از سعی بااخلاص این عکاس کوشا است که در آخرین ارایه عکس خود در محیط شبکه اجتماعی به اتفاقی تلخ و تکراری از یک مطالبه به حق و تکرار شده، اما بی جواب اشاره کرده است.

مهدی منعم در آخرین پست‌های شبکه اجتماعی خود با نمایش عکسی از یک رزمنده در پای یک دستگاه مینی‌بوس و پست بعدی‌اش که دو مدرک از روزگار حضور در عرصه دفاع از خاک میهن و آرمان‌های کشور بوده آورده است:

بلوار کشاورز/ کوچه سعید/ سال ۱۳۶۶
مسافران این مینی بوس به پیک نیک نمی‌روند بلکه برای دفاع از خاک کشور و بیرون راندن ارتش متجاوز عراق راهیِ مناطق جنگی هستند.
شاید! از این جمع کسانی شهید شده باشند، عده‌ای مجروح و زخمی برگشته باشند و بعضی نیز ممکن است به سلامت از معرکه جنگ عبور کرده باشند، اما در همین کوچه و در سال هفتاد، یک جانباز اهل تبریز برای دریافت پنجاه هزارتومان وام اقدام به خود سوزی کرد و پس از حدود دو هفته بستری شدن در بیمارستان ساسان از دنیا رفت.
برخی از کهنه سربازان جنگ سرنوشت عجیبی دارند.
در این میان ما عکاسان جنگ نیز مورد بی‌مهری زیادی قرار گرفتیم. من سالهاست که برای نگاتیوهای تهیه شده در جنگ که در آرشیو خبرگزاری ایرنا خاک می خورد تلاش می کنم و حتی این اواخر مکتوبی برای وزیر ارشاد ارسال کردم و برای پیگیری آن مکتوب بارها با خبرگزاری ایرنا تماس گرفتم اما جواب همانی است که همیشه می‌شنویم «آقای فلانی در جلسه هستند.!»
چه می‌دانم! شاید! روزی من هم برای گرفتن فایل‌های جنگ که مولفش هستم و حق طبیعی من هستش که یک فایل از نگایوهایم داشته باشم، دیوانگی کنم و در مقابل خبرگزاری خودزنی کنم. گرچه با این کار هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
سکوت مسئولین در قبال حق مهدی منعم عکاس جنگ
مهدی منعم حقدوست در پست دیگرش که دو مدرک از برگه تحویل وسایل مجروح و از مدرکی دال بر دوران بستری بودنش در بیمارستان ساسان را به نمایش گذاشته آورده است:
بارها از میدان مین عبور کردیم، از شدت انفجار بمب ها وسایل و راه‌مان را گم کردیم، اما از بی‌باکی و مردانگی رزمندگان جبهه و جنگ نیرو گرفتیم و عقب ننشستیم و به مسیرمان ادامه دادیم. از انفجار گلوله‌های توپ و خمپاره از این کانال به کانال دیگر و از سنگری به سنگر دیگر کوچ کردیم اما ماندیم تا با عکس های خود به آیندگان نشان دهیم که صلح و آرامشی که در آن نفس می‌کشید مرهون خون‌فشانی جوانانی است که مثل همه جوانان امیدها و رویاهایی داشتند ولی آنها را برای هدفی والاتر فدا کردند.
سکوت مسئولین در قبال حق مهدی منعم عکاس جنگ
دیروز من و امثال من برای یافتن جان‌پناهی از تپه‌های سنگلاخ غرب کشور تا دشت های سوزان جنوب دویدیم، اما هرگز! نمی دانستیم که در زمان صلح برای احقاق حق‌مان مثل یک توپ فوتبال در راهروهای ادارات دولتی شوت‌مان می‌کنند و به ریش‌مان می‌خندند.
آری! اینها و موارد دیگر مصائب عکاسی است که در تمامی سال‌های پس از جنگ به جای گوش دادن به سمفونی صلح، خس خس نفس‌های خسته بازماندگان جنگ تحمیلی را گوش داده و با آنها گریست و با آنها شادی کرد. امروز پاهای من بسان پاهای قطع شده جانبازانی است که دیگر توان قدم برداشتن از پاهای ادارات را ندارد. پاهایی که سال۶۲ در عملیات والفجر دو بیش از ده کیلومتر را طی کرد تا عکاسی از منطقه بازپس گرفته شده در تپه آزادی پیرانشهر را برای خبرگزاری ارسال کند، غافل از اینکه روزی برای یک فایل از آن عکس ها باید به اندازه حقوقی که در تمامی سالهای کار در ان خبرگزاری دریافت کرده پرداخت نماید.
سوال من این است: امروز به کدامین سرزمین تعلق دارم؟

این در حالی است که پای این پست‌های درد و دل‌گونه‌ی مهدی منعم از شرح درد سالها بی‌مهری مسئولین مربوطه، بهزاد پروین قدس که خود از تبار عکاسان دفاع مقدس است نوشته: «قصه ما غصه است والسلام» و در پیامی دیگر آلفرد یعقوب زاده دیگر عکاس سالهای جنگ ایران و عراق آورده است: «متاسفم مهدی عزیز خیلی ناراحت کننده است، فکر من با شما عکاسان و خبرنگاران است که چگونه جان خود را فدای ثبت تاریخ کشور کردند».

منبع: پایگاه عکس چیلیک
پیشین
سیارک «تفرشی» نام عکاس و ستاره شناس ایرانی را برگزید
پسین
نمایشگاه گروهی عکس «یک آن» در باشگاه انقلاب

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست