1. خانه
  2. اخبار
  3. تقدیر نسرین ترابی از مدیریت موزه عکسخانه شهر

تقدیر نسرین ترابی از مدیریت موزه عکسخانه شهر

در گرمای یک ظهر تابستانی، در تیرماه ۱۳۹۰ گذرم به موزه ی عکسخانه شهرافتاد و شاهد پدیده ای شدم که در نوع خود بی نظیر بود.
مهمانی باشکوه عکس های قدیمی از مجموعه های خصوصی در سایه ای خنک، بر دیوارهای موزه. عکس هایی در نوع خود تازه و ناب.
موزه عکسخانه شهر یکصد و پنجاهمین وپنجمین نمایشگاه عکس خود را با عنوان “ یادبود اهداکنندگان عکس به موزه ” برگزار می کند.
 تبادل میان موزه و صاحبان کالاهای فرهنگی قدیمی، حرکتی پر معنا است.
می توان:
– شاهد اعتماد صاحبان آثار فرهنگی قدیمی بود
– بستر این اعتماد را، مسئولین محترم موزه فراهم آورده اند
– دقت و آگاهی موزه در نمایش آثاری از بند آلبوم های خاک گرفته و بی نشان در آمده
– خانواده های محترمی که در این امر فرهنگی و والا شرکت کرده اند فرهنگ دوستی و اصالت را با هم نشان می دهند.

و بار دیگر این اشتراک و نمایش بیاد ما می آورد که سندهای بسیاری، در بیان رساتر و درست تر از تاریخ سده ی اخیر، در مکانهایی دور از چشم هستند که می توانند ما را غنی تر سازند.
موضوعات از تنوع بسیار خوبی برخوردارند.
پیشتر ها فکر می کردم در آلبوم های عکس خصوصی نهایت عکس کودکان باشد که شق و رق مقابل دوربین ایستاده اند و نهایتا عکس عروسی، اما این نمایشگاه سرشار از لحظه ای اجتماعی است.
عشایر بختیاری در راه تهران دوران مشروطه، عکس مردانی که برای پیروزی سوی تهران روانند. (نمونه ای گمانم دیده نشده از دوران مشروطه).
عکس خبری و تکرار نشده ای بود که در گیر و دار رنگ باختگی، اصالتی را فریاد می کرد. بانویی عکسی از تعمیر بانک استقراضی روس(۱) داده بود نمونه اش را تا بحال ندیده بودم . داربست و کارگرانی که مشغول کارند…
هدف عکاس از گرفتن این عکس مستند سازی کار بود یا خبری که مصور می شد؟
امروز پیام های گوناگونی برای مادارد و فردا حتما بیشتر سخن خواهد گفت. عکس بند بازی یک سال قبل از مرگ ناصرالدین شاه(۲)، سر در عمارت دولتی، نگاه مردم از همه ی نقاط با آن لباس هایی که امروز دیگر کسی نمی پوشد، به طرف دوربین است، زنده اما سالخورده، آشنا اما غریب، در سالروز تولدمردی که سال بعد توسط میرزا رضا کرمانی(۳) کشته شد.
عکس از دختری با عروسکی در دست به همراه کودکی دیگر برای حفظ کودکی در آن دوران تا ما امروز ببینیم آن دوران بچه ها چگونه بچگی می کردند.

عکاس ها هم متنوع بودند و حتی بعضی ناشناس.
مطمئنم که هر یک از عکس ها داستانی در خود دارند هم از لحظه ی ثبت و هم تاریخی که تا رسیدن به این نقطه ی دیوار گذرانده اند.
کاش می شد هر آنچه در خاطره و یاد صاحبان این عکس ها بود نوشته می شد. مجموعه ای که متعلق به یک نفر نیست، اما همدلانه روی دیوار های موزه ی عکسخانه شهر قرار گرفته تا داستانهایی کمتر شنیده شده را زمزمه کنند.
نمایشگاهی متفاوت و جذاب
عکسهایی از عکاسان بنام دوره قاجار نادار(۴)، عبدالله خان قاجار(۵)، سوریوگین(۶) استپان استپانیانس(۷)، روسی خان(۸) و… که عکاسان ی که می توان پی جویشان بود مثل O.SCHOCFF.
محدوده ی تاریخی از قاجار است تا جایی از پهلوی. مردانی با کلاه. پسزمینه ای نقاشی تا پس زمینه ی دری که گمانم در کربلاست (عکس شعاع الدوله(۹)) عکسی از ناصرالدین شاه ثبت شده توسط نادار فرانسوی در فرانسه و مردی که زیر نورپردازی داهیانه ی سوریوگین ثابت شده و نمونه اش را خیلی جاها دیده ایم. این تنوع، داستانی چند روایی تصویری را مدیون مژگان طریقی هستیم. مدیر عکسخانه شهر. او که سالهاست آرام و بی ادعا کارهایی اصولی و اساسی در زمینه ی عکس های تاریخی انجام می دهد. ذهنی که بلوغ فرهنگی را با دانش آموخته در دانشگاه هماهنگ کرده و پا بپای موزه های بزرگ دنیا پیش می رود.

تعداد نمایشگاه هایی که برگزار کرده بخصوص در زمینه عکس های تاریخی، مقالات و کتاب هایی که به همت و با یاری او به چاپ رسیده اند و یا معرفی شده اند و کتابهایی چون سیمای تهران، گنجینه موزه عکسخانه شهر، کودکان دیروز، آقا رضا عکاس باشی، محمدحسن میرزا، کارت پستال های مشروطه، کارت پستال های تهران قدیم و… گوشه ای از فعالیت های اوست.

گوشه ای از فعالیت های اوست. با لبخند صمیمی اش به استقبال ما می آید و هر کاری بتواند در همراهی و انجام می دهد. سرعت انجام کار در وعده هایی که می دهد و تلاش او و گروهش در به ثمر نشاندن فعالیت هایی موزه نشان از مدیری توانمند و فهیم دارد که در نو ع خودش بی نظیر است.
هنوز یادم هست وقتی برای پیش همایش عکس تاریخی با هم جلسه ای دیر هنگام داشتیم اما او قول داد و مردانه روی حرفش ایستاد و زودتر از بقیه نمایشگاهش را چیده بود.
امسال هم با اینکه همه روز عکس تاریخی را از یاد برده بودند یا حوصله اش را نداشتند، به سرعت همه چیز را فراهم کرد و روز عکس تاریخی با همت او و دست تنها انجام پذیرفت. نمایشگاه و سخنرانی اساتید تاریخ عکاسی. او همچنین نشان داده که در امانتداری خوب عمل کرده و همین اعتماد را پدید آورده است. نمایشگاه ۱۵۵ تبلور خاص آن است. گرد هم آیی عکس ها، جمع آمدن افراد مختلف از خانواده هایی با تاریخ مشخص و طولانی که نشان داده اند در حفظ میراث بشری خوب عمل کرده اند و نمایش آنها دست مریزاد دارد.
این حرکتی است که در آغاز راه خود قرار دارد و می تواند به همت همه ی انسانهای آگاه پیش برود. ایجاد تاریخی بازگو و شفاف، آمده از عمق صندوق های از یاد رفته و آلبومهای کهنه و حفظ آنها به بهترین شکل برای ارائه به آینده.
امیدوارم این حرکت باز هم تکرار شود گسترش یابد. تا به عنوان مردمی فهیم، تاریخمان را از پستوی فراموشی به نور آگاهی بیاوریم چرا که ملت بی تاریخ می میرد.

نسرین ترابی                
عکاس مولف و پژوهشگر تاریخ عکاسی
  nasrin_torabi_pho@yahoo.com 

 ——————————————————————————————————————————————————————————-
(۱) در یکم شوال۱۳۰۷(۱خرداد ۱۲۶۹ یا مه۱۸۹۰) یعنی حدود دو سال بعد از دادن امتیاز به رویتر، امتیاز تأسیس بانک استقراضی رهنی را برای مدت ۷۵سال را به دو نفر از اتباع روسیه به نام‌های پولیاکف و رافالویچ دادند

(۲) . چهارمین شاه قاجار

(۳) میرزارضا کرمانی (۱۲۲۶ خورشیدی کرمان – ۲۲ مرداد ۱۲۷۵ خورشیدی تهران) از شاگردان سید جمال‌الدین اسدآبادی و قاتل ناصرالدین شاه بود

(۴) jean-auguste-dominique ingres : نقاش فرانسوی (۱۸۶۷-۱۷۸۰)؛نادار، نویسنده، کاریکاتوریست، علاقه مند به پرواز بالن، فعال سیاسی ساده، عکاس و دوست نقاشان و نویسندگان و روشنفکران در زمان ناپلئون سوم بود. او در مقام عکاس، به خاطر پرتره‌هایی که از معاصران بزرگ زمان خویش تهیه کرد، در یادها مانده‌است

(۵) تولدحدود سال‌ ۱۲۶۶ هجری‌ قمری‌ و ۱۳۲۶ هجری‌ قمری‌ فوت نمود. عکاسی‌ را در دارلفنون آموخت در عکاسخانه‌ مبارکه‌ دارالفنون‌ به‌ کار مشغول‌ شد و چون‌ بسیار در این‌ زمینه‌ استعداد از خود نشان‌ داد، برای‌ تکمیل‌ این‌ رشته‌ از طرف‌ دربار به‌ اروپا اعزام‌ شد. او یک‌ سال‌ و نیم‌ در پاریس‌ به‌ آموختن‌ فن‌ عکاسی‌ پرداخت. سپس‌ از آنجا به‌ اتریش‌ رفت‌ و در وین‌ نزدیک‌ به‌ چهار سال‌ در مدرسه‌ دارالفنون‌ «سالزبورگ» زیرنظر پروفسور «جوردا» تمام‌ فنون‌ مربوط‌ به‌ عکاسی‌ در چاپ‌ را فراگرفت.‌
پس‌ از بازگشت‌ به‌ ایران‌ که‌ با رنج‌ و تنگدستی‌ همراه‌ بود، در حدود سال‌ ۱۳۰۰ هجری‌ قمری‌ به‌ خدمت‌ دربار ناصرالدین‌ شاه‌ درآمد.‌

(۶) آنتوان سوریوگین به سال ۱۸۴۰ میلادى برابر با سال ۱۲۵۶ ه. ق در سفارت روسیه در تهران از یک پدر و مادر گرجى تبار زاده شد. او به سال ۱۹۳۳ میلادى برابر با سال ۱۳۱۲ شمسى درگذشت و در گورستان ارامنه در دروازه دولاب تهران به خاک سپرده شد. آنتوان خان توانائى خود را در تصویربردارى از دو حادثه‏ى مهم تاریخى دوران فعالیت هنریش در آنچه امروز عکاسى خبرى خوانده مى‏شود نشان داد. در تصاویر میرزا رضاى کرمانى پس از قتل ناصرالدین شاه و مراسم تشییع جنازه شاه و رخدادهاى نهضت مشروطیت سوریوگین در نقش یک خبرنگار عکاس ظاهر مى‏شود

(۷)
استپان استپانیان ۱۲۵۸ هجری قمری ۱۳۳۳ هجری قمری به سال ۱۳۱۷ ه. ق. (=۱۸۹۹ م.) استپانیان در کوچه پستخانه واقع در ناحیه ۷ تبریز ، اتاقی اجاره کرده، عکاسخانه خود را دائر کرد و در مدت زمان بسیار کوتاهی، در کار خود موفقیت شایانی به دست آورد و یه سبب داشتن خوئی نرم و مردم داری و به علت اینکه با هر کس با عبارت «بالام جان» برخورد می نمود، عکاسخانه و شخص او به نام «بالام جان» معروف اهل تبریز شد. او همه وسائل عکاسی خود را از تفلیس وارد می کرده است.
استپان بعد از چند سال، با دوشیزه «وارینکا» که از ارمنی های تبریز بود، زناشوئی کرده دارای چهار فرزند می شود و به علت موفقیت در کار عکاسی، در اندک زمان زندگانی مرفهی یافته، حتی سک خانه باغچه ای در کوچه «قره دام داش» تبریز که اکنون به کوچه پشت سینما آسیا معروف است، خریداری کرده، عکاسخانه خود را به آنجا منتقل می کند.
وی در جنبش مشروطه، به علت علاقه فراوانی که به آزادی و آزادیخواهان داشته به دسته مجاهدان تبریز و مشروطه خواهان می پیوندد. در سال ۱۳۳۰ ه. ق. (=۱۹۱۱م.) که ارتش روس برای تعقیب آزادیخواهان وارد تبریز شده، شروع به گرفتن و بند کردن آنان می کند، استپان استپانیان با جامه مبدل به شکل یک «قاطرچی» از شهر بیرون رفته به «ارزروم» در کشور عثمانی پناهنده می شود و در آنجا نیز عکاسخانه ای دائر کرده و مشغول کار می گردد.
در سال ۱۳۳۳ ه. ق. (=۱۹۱۴ م.) استپانیان خانواده خود را از تبریز به ارزروم می برد، لیک با آغاز جنگ جهانی اول و طرح قتل عام ارمنیان از سوی دولت وقت عثمانی ، وی که جزو نخستین دستگیرشدگان بود، محرمانه اعدام می گردد. از خانواده او تنها پسر کوچکش از مرگ رهائی یافته که اکنون در تبریز است و صاحب مغازه «عینک سازی ایران» در پاساژ تبریز می باشد.
از نمونه هائی که از عکس های او در دست داریم، پیداست که استپانیان عکاس ماهری بوده و کارش از جنبه هنری عاری نبوده است.
او به سال ۱۳۲۹ ه. ق. عکس اجزاء و مستخدمان اداره نظمیه مرکزی تبریز را در میدان سربازخانه قدیم برداشته است که با وجود موجود نبودن وسائل کافی و دقیق در آن زمان ، نمونه بسیار خوبی از عکس پانوراماست. مهرواره عکاسخانه او و عکس همسر و خودش با دو عکس دیگر در اینجا به چاپ رسیده است.

(۸) ایوانف معروف به روسی خان در سال ۱۳۲۵ ه.ق عکاسخانه ای در خیابان علاءالدله – فردوسی کنونی – در تهران دایر کرد.
روسی خان در گرفتن پرتره و تک چهره شهرت داشت.

(۹) ملک منصور میرزا شعاع السلطنه(۱۲۵۳-۱۲۹۹) دومین فرزند ذکور مظفرالدین شاه در ۱۸ ربیع‌الثانی ۱۲۹۷ ه.ق در تبریز تولد یافت. تحصیلات خود را از پنج سالگی در تبریز آغاز کرد و بنا به نوشته روزنامه شرافت: علوم عربیه، ریاضی، طبیعی، شیمی، فیزیک، فن تاریخ، زبان فرانسه و انگلیسی، صنعت عکاسی، فنون حربیه، قواعد عسکریه اعم از پیاده نظام و توپخانه را فرا گرفت.

منبع: پایگاه عکس چیلیک
پیشین
راه‌یافتگان به مسابقه عکاسی از تئاتر حضرت والا
پسین
نمایشگاه عکس علی زنجانی در گالری دی

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست