خبرگزاری فارس: ابراهیم حقیقی، «تورج حمیدیان» را از بزرگترین عکاسان تاریخ ایران دانست و گفت: باید برای خودمان متأسف باشیم که کسانی را از دست میدهیم که هیچ جایگزینی ندارند.
به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی فارس، مراسم نکوداشت «تورج حمیدیان» هنرمند عکاس و معمار با حضور جمعی از دوستان و یارانش در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
* حقیقی: حمیدیان از بزرگترین عکاسان تاریخ ایران بود
نخستین سخنران این مراسم «ابراهیم حقیقی» طراح گرافیک کشورمان بود که پشت تریبون قرار گرفت و ابتدا بیانیه انجمن عکاسان ایران را خواند که در آن آمده بود: « همدردی خود را به از دست دادن یک عکاس هنرمند و فرهیخته معاصر به جامعه عکاسی و خانواده ایشان اعلام میداریم. ما متأسفیم که انجمن نوپای ما با از دست دادن زودهنگام تورج حمیدیان فرصت نیافت تا از دانش و تجربههای پربار او بهرهمند شود.»
حقیقی در ادامه به سابقه آشنایی خود با حمیدیان اشاره کرد و گفت: من از سال ۵۰ با او آشنا شدم و محل آشنایی ما هم گالریها و نمایشگاهها بود، این دوستی ادامه یافت تا بعد از دوران دانشکده که همیشه صحبت کردن با او برای من مغتنم بود. من مثل بسیاری آن چه را که فکر میکردم میدانم، او بیشتر میدانست و اشراف داشت.
این طراح گرافیک و عکاس به دقت و علاقه او به کارش اشاره داشت و ادامه داد: او بیشتر نمایشگاههای عکس را بازدید میکرد و زمانی که قرار بود نقدی بر آثار «احمد عالی» داشته باشد بیآنکه نیازی باشد دوباره مجموعه آثارش را ببیند،نقدی نوشت چرا که او آثار احمد عالی را از نخستین تا آخرین همه را دیده بود.
وی اضافه کرد: حمیدیان منقد عکاسی بسیار خبرهای بود و هر زمان که قصد برگزاری نمایشگاهی را میکردم از او درباره چند و چون کار سؤال میکردم این که چگونه قاب کنم، پاسپارتو چگونه باشد بهتر است،ابعاد کاغذ چه اندازه باشد و روی چه کاغذی چاپ بهتر است.
ابراهیم حقیقی گفت: حمیدیان حافظه تاریخی بسیار قوی داشت و همیشه اطلاعات و دانش خود را درباره عکاسی و معماری به روز و نو میکرد. او نقدهایی هم به رفتارهای عکاسی معاصر و سهلانگاریهایی که رایج شده بود داشت و با پیگیری نقدهای او درمجله حرفه هنرمند میتوان به تفکر او در این زمینه پی برد.
این طراح گرافیک با بیان این که حمیدیان به اندازه قدر و منزلتش شناخته شده نبود گفت: بسیاری از مدعیان عکاسی امروز که با استفاده از رسانهها به شهرت رسیدهاند،حتی عکسهای او را ندیدهاند در حالی که اگر عکاس حرفهای بودند باید آثار او را دیده بودند و او را میشناختند.
وی در ادامه به دقت او در چاپ عکسهایش اشارهای کرد و گفت: او متخصص چاپ عکس بود و همیشه عکسهایش را خودش با دقت و وسواس بسیار چاپ میکرد.
حقیقی، تورج حمیدیان را از بزرگترین عکاسان تاریخ ایران دانست و گفت: باید برای خودمان متأسف باشیم که کسانی را از دست میدهیم که هیچ جایگزینی ندارند و من در این زمانه با یاد نام و خاطره او و کسانی که همپایه او هستند خودم را زنده و شاداب نگه میدارم.
* گلستان: چاپ عکس برای حمیدیان همچون مراسمی آیینی بود
در ادامه این مراسم فیلمی از «شمیم مستقیمی» درباره عکسها و آثار تورج حمیدیان به نمایش درآمد و پس از آن «لیلی گلستان» مدیر گالری گلستان که تاکنون دو بار نمایشگاهی از عکسهای حمیدیان را برپا کرده است درباره او گفت: تورج حمیدیان را از «کریم امامی» دارم. من سال ۶۷ گالری گلستان را دایر کردم و او سال ۶۹ با من تماس گرفت و حمیدیان را به عنوان یک عکاس بسیار خوب برای برپایی نمایشگاهی از آثارش به من پیشنهاد کرد که پذیرفتم. او با تواضع عکسهایش را به من نشان داد و من خجالت کشیدم چرا که قرار نبود من عکسهای او را تأیید کنم با این حال آثارش بسیار زیبا بود و نمایشگاهی از عکسهای او با عنوان برفها گذاشتیم.
گلستان هم به دقت حمیدیان در چاپ عکسهایش اشاره کرد و گفت: در چاپ عکسهایش آنقدر وسواس و دقت داشت که گویی مراسم و آیینی را برای چاپ عکسها دارد. دقت او به اندازهای بود که حتی نوری که روی دانههای برف تابیده بود به وضوح در عکسها پیدا بود.
مدیر گالری گلستان با بیان این که حمیدیان هنرمندی بسیار متواضع و فروتن بود گفت: او از شهرت و معروفیتی که شایسته نام او بود برخوردار نبود و به اندازه دانش و توانمندیاش شناخته نشد و این به دلیل تواضع و دور بودن او از هیاهو بود.
گلستان به علاقه حمیدیان در آموزش دانشی که دانش اشاره داشت و گفت: او با علاقه و اشتیاق آن چه را که میدانست آموزش میداد به خصوص رابطه با جوانان بسیار برای او اهمیت داشت و همیشه فروتنانه میگفت من از جوانان بسیار آموختم.
گلستان، حمیدیان را متخصص «نور و سایه» عنوان کرد و گفت: من مفتخرم که حمیدیان دو بار در گالری گلستان آثارش را به نمایش گذاشت.
مدیر گالری گلستان در خاتمه گفت: او به همه نمایشگاههایی که داشتیم دعوت میشد و سعی میکرد از همه نمایشگاهها بازدید کند. اکنون همان طور که هشت سال از مرگ برادرم کاوه گلستان میگذرد و من هنوز مرگ او را باور نکردهام. به همان اندازه تصور میکنم که اگر در گالری بنشینم و سرم را بلند کنم حمیدیان را در گالری دوباره خواهم دید.
* مجابی: «تقابل قاب و قالب» در عکسهای حمیدیان، کمنظیر است
جواد مجابی نویسنده و نقاش سخنران بعدی مراسم بود که درباره آشناییاش با حمدیان صحبت کرد.
مجابی گفت: بخشی از جوانی ما در دهه ۴۰ با هم گذشت. زمانی که او دانشجوی معماری بود به همراه دوستان دیگری به صورت دورهای نمایشگاه میرفتیم و در جلساتی با مباحث ادبی شرکت میکردیم.
مجابی،حمیدیان را اهل درنگ عنوان کرد و گفت: در زمانه شتابانگیز رفته رفته درنگ او به تأمل گرایید. اگر چه در ۳۰ سال اخیر کمتر او را دیدم اما در نمایشگاهی که برگزار کرده بود با دیدن عکسهایش متوجه شدم درنگ او به تأمل رسیده و نسبت به دهههای قبل عمیقتر و فلسفیتر شده است.
او با اشاره به آثار اخیر این عکاس گفت: او میخواست آن چه را که درباره هستی میاندیشد در طبیعت پیدا کند و در نمایشگاه اخیر او متوجه شدم که تجربه قشنگی داشته است. تقابل قاب و قالب. پاسپارتو هم نگهدارنده است و هم محاصره کننده و بازدارنده که میتواند رابطه میان متن و حاشیه باشد. در آثار او گاه قاب و قالب از جنس همدیگرند مثل سنگ و سیمان. گاه قاب طبیعت است و آن چه درون آن است شیء مصنوعی است که این جا قاب زنده و قالب مرده است.
مجابی با بیان این که تقابل دائمی قاب و قالب را در عکاسی کمتر دیده بودم گفت: این تجربه در هنری مثل نگارگری انجام شده بود اما در عکاسی کمتر چنین چیزی دیده بودم و این شروع تجربه جدیدی در عکاسی ماست.
او در ادامه ابراز امیدواری کرد که آثار معماری او نیز مورد بررسی قرار بگیرد و افزود: او چندان فرصت نیافت که ایدههای درخشان خود را به هنر ایران عرضه کند ما دائماً در حال مویه کردن برای از دست دادن دوستان باارزشی هستیم که جامعه به هر دلیل از حضور آنها آگاه نیست.
* زیرک: حمیدیان هیچ گاه به خواستههای کارفرمایان نوکیسه تن نداد
بابک زیرک از دوستان او در زمینه معماری سخنران بعدی بود که در سخنانی درباره حمیدیان گفت: او در معماری هم بسیار دقیق بود و قبل از انقلاب همیشه به من میگفت بیا درباره معماری نوکیسهها کار کنیم که البته دیدیم بعد از انقلاب این نوع معماری ادامه یافت. همیشه میگفت که معماری ما بسیار نجیب بود ولی به معماری متظاهری تبدیل شده است که ریشه در نوکیسهای دارد. «حیات شهری تهران» کتابی بود که شروع کرده بودیم با هم به اتمام برسانیم اما هیچ وقت به ثمر نرسید.
زیرک به آثار معماری او در سراسر ایران اشاره کرد و گفت: او در اکباتان که بزرگترین شهرک خاورمیانه محسوب میشد،در مجموعه ساختمانهای لویزان و سراسر ایران از سد ارس تا کردستان آثاری را در زمینه معماری داشت و هیچ گاه به خواستههای کارفرمایان نوکیسه تن درنداد.
او در پایان تأکید کرد: نظیر تورج حمیدیان هرگز تکرار نخواهد شد.
* شهلاپور: حمیدیان دانستههایش را سخاوتمندانه به دیگران ارائه میکرد
سعید شهلاپور هنرمند مجسمهساز نیز در سخنانی درباره او گفت: آشنایی من با او از دوران دانشکده بود ولی از ده سال قبل که در همسایگی ما در کلاردشت زندگی میکرد بیشتر او را شناختم و حس کردم. حضور او در زندگی من آن قدر قوی بود که هنوز نتوانستم رفتنش را باور کنم.
شهلاپور با بیان این که حسادت نکردن از خصوصیات بارز حمیدیان بود گفت: با حسادتها و کمبینیهای بسیاری مواجه شدهام اما حمیدیان به هیچ کس حسادت نداشت و کار همه هنرمندان را تأیید میکرد و معتقد بود آن قدر در مملکت ما کار کم انجام شده است که هر کاری که انجام شود مثبت است و همیشه نکات مثبت هر کاری را میدید.
این هنرمند مجسمهساز به دانش بسیار او اشاره کرد و گفت: او دانش بسیاری داشت که هیچ گاه به دانستههای خود تظاهر نمیکرد ولی در ارائه اطلاعات و در اختیار گذاشتن آن چه میدانست سخاوتمندانه رفتار میکرد.
شهلاپور در پایان ابراز امیدواری کرد که آثار این هنرمند ثبت و ضبط شود تا ابعاد
شخصیتی و حرفهای او برای همگان روشن شود.
در خاتمه این مراسم فیلم دیگری درباره تورج حمیدیان به نمایش گذاشته شد.
انتهای پیام/ک