1. خانه
  2. اخبار
  3. از میان رسانه ها
  4. گفتگو با کیارنگ علایی: ۷۰ درصد درآمدم برای درمان حیوانات آسیب دیده است

گفتگو با کیارنگ علایی: ۷۰ درصد درآمدم برای درمان حیوانات آسیب دیده است

منبع: روزنامه قدس –

گفتگو با کیارنگ علایی که بیش از ۱۰۰ گربه را نجات داده است.

عباسعلی سپاهی یونسی: 
اول: دیـن مـا دربـاره مهربانی با حیوانات تأکیدات فراوانی دارد. احادیث فراوان در این باره نشان از توجه اسلام به حقوق حیوانات دارد و همیشه فکر می کنم اگر به این بخش از دینمان عمل می کردیم حیوانات در کشورمان چه سرنوشت خوبی داشتند.
دوم: کیارنگ علایی را به عکس هایش، کلاس های عکاسی اش، داستان هایش، کتاب هایش، داوری جشنواره های عکس و … مـی شـنـاسـیـم ؛ امـا او حـالا یکی از نجات دهندگان اصلی گربه های نیازمند کمک در مشهد است. عشق به گربه ها و ضرورت کمک به این حیوانات را در تک تک کلمات او می توان دید که از عمق وجودش می آید و این برایم شگفت انگیز بود.

به خاطر گربه ها خانه ام را عوض کردم
۶ سال قبل، پس از یک جراحی از بیمارستان به خانه منتقل شدم. یادم هست اصلا حال خوبی نداشتم؛ ظهر بود و دراز کشیده بودم. بین خواب و بیداری سر و صدایی از پارکینگ خانه شنیدم. بچه گربه ای وارد پارکینگ شده بود و همسایه ها جمع شده بودند تا آن را بگیرند و به جای دیگری منتقل کنند. احتمالاً بچه گربه ترسیده بود و این سبب شده بود بیشتر سر و صدا راه بیندازد. من بین خواب و بیداری همه این سر و صداها را می شنیدم اما در آن لحظه نمی توانستم پایین بروم. ماجرای من و گربه ها از همان روز شروع شد که اتفاقاً روز تولد من هم بود، برای همین در ذهنم مانده است. آن روز وقتی حالم بهتر شد، متوجه شدم بچه گریه هنوز در پارکینگ است. سعی کردم به بچه گربه کمک کنم چون هم جیغ های او را شنیده و هم بی پناهی اش را دیده بودم. نمی توانستم بی تفاوت از کنارش بگذرم. روزهای بعد که توانستم به دانشگاه بروم هنگام تدریس، بچه گربه از ذهنم دور نمی شد، برای همین بعد از پایان کلاس به سرعت خودم را به خانه می رساندم. طوری شده بود که به محض باز کردن در پارکینگ بچه گربه به سمت من می آمد. همان روزها متوجه شدم چشم بچه گربه به شدت عفونت کرده، چون در آن زمان هیچ اطلاعاتی درباره بیماریه ای گربه ها نداشتم، فکر کردم بچه ها با ساچمه به چشمش زده اند.
او را برای درمان بردم و این، اولین درمان یک گربه توسط من بود. بعد از درمان، دوباره بچه گربه را به پارکینگ خانه برگرداندم. در ماجرای کمک کردن به بچه گربه که اتفاقاً سیاه بود، متوجه تنهایی و بی گناهی این موجودات شدم، چیزی که سبب شد از آن روز آنها بخش مهمی از زندگی من شوند. این البته نگاه من به گربه ها بود و همسایه ها خیلی از بودن گربه در مجتمع استقبال نکردند. بعداً که رسیدگی من به گربه های نیازمند در آن آپارتمان بیشتر شـد ، بـرخـوردهـا هـم بـدتر شد تا آنجا که تصمیم گرفتم خانه ام را عوض کنم تا بتوانم بدون مزاحمت به گربه ها کمک کنم. من رسیدگی مسئولانه در قبال گربه ها را پیش گرفتـه بـودم؛ یـعـنـی بـرای آنهـا در ظـرف غـذا می گذاشتم، عقیم سازی می کردم، واکسن می زدم و انگل تراپی شان می کردم و بعد از رهاسازی نیز به آنها رسیدگی می کردم. حتی پدرم در پارکینگ حیاط غذا رسانی می کرد اما متأسفانه همسایه ها نه تنها با این موضوع ارتباط نگرفتند بلکه چند باری هم تذکر جدی دادند به گربه ها کمک نکنم. ترجیح دادم از آنجا بروم، چون احساس کردم محیط نه برای گربه ها امن است و نه برای خودم. یادم هست وقتی یکی از گربه ها بچه هایش را در پارکینگ ما به دنیا آورده بود، همسایه ها دنبال این بودند بچه ها را از مادرشان جدا و در پارک ملت رها کنند.
 پس از آن ماجراها، وضعیت خوبی نداشتم، چون غذا دادن و رسیدگی به گربه ها مثل انجام دادن یک کار خلاف برای من شده بود. شرایط روحی بسیار بدی داشتم، همه تلاشم این بود دور از چشم همسایه ها به گربه ها کمک کنم و این کار ساده ای نبود؛ به خصوص که آن ها هم حساس شده بودند. خلاصه خانه ام را عوض کردم؛ هرچند هنوز هم به آن محله می روم تا به گربه های آنجا کمک کنم. در خـانـه جـدیـد خوشبختانه مشکلات خانه قبلی را ندارم. همسایه های من در خانه جدیدم واکنش منفی به کارم نشان نمی دهند. گاهی از سر کنجکاوی درباره گربه ها سؤالاتی می پرسند، آن هم به واسطه اینکه می بینند مثلا گربه ای را برای عقیم سازی یا درمان به دامپزشکی می برم. وقتی انسانی حیوان بیماری را می بیند قاعدتا اولین سؤال این است این بیماری برای انسان خطرناک نیست؟ برای همین همسایه های من هم سؤالاتی از این دسـت مـی پـرسـنـد امـا وقـتـی بـرای آن ها توضیح می دهم، ماجرا خیلی فرق می کند و واکنش آنها مثبت می شود . وقتی همسایه من می بیند در دهان گربه دارو می ریزم یا هنگام درمان، گربه را لمس می کنم سبب می شود با اطمینان بیشتری به گربه ها نزدیک شود و می داند حتی اگر گربه ها نزدیک محیط زندگی آنها باشند، خطری آنها را تهدید نمی کند.

حالا فقط گربه ها را می بینم
وقتی به اولین بچه گربه کمک کردم اصلا فکر نمی کردم چه مسیری را شروع کرده ام و قرار است به چه تعداد گریه کمک کنم، روزهای اول حتی نمی توانستم به گربه ها دست بزنم و حتی دوست نداشتم این کار را انجام دهم. یکی از شاگردانم اطلاعاتی درباره گربه ها داشت و میانه اش با آنها خوب بود، برای همین از او کمک می گرفتم. حتی برای گرفتن و بردن همان بچه گربه اولی که ماجرایش را تعریف کردم هم از شاگردم کمک گرفتم. یعنی تا این اندازه با گربه ها بیگانه بودم ولی وقتی در جریان کمک به گربه ها قرار گرفتم، متوجه شدم این حیوانات تا چه اندازه افسانه ای هستند. به این نکته رسیدم که انتزاعی تر از گربه موجودی را نمی شناسم. حتی دایناسورها هم با آن همه رمز و رازی که درباره آنها وجود دارد و ما تلاش می کنیم با خلق تصاویری از آنها به آنچه بوده اند برسیم، به اندازه گربه ها انتزاعی و شگفت نیستند. مردم گربه را به ملوسی، حیله گری و چیزهایی از این دست می شناسند و به نظرم این برمی گردد به خلقت انتزاعی این موجود شگفت. گربه بیشتر حرف هایش را با دمش می زند، می داند چگونه با انسان ارتباط برقرار کند و خلاصه از هوش بسیار بالایی برخوردار است. برای مراقبت از خودش هم برنامه های زیادی دارد، چیزی که در دیگر حیوانات کم دیده ام یا به این شکل عیان ندیده ام. زیبایی های گربه ها دل من را ربود تا آنجا که وقتی در خیابان قدم می زنم هیچ زیبایی به اندازه زیبایی گربه های خیابانی نمی تواند توجه من را به خودش جلب کند. قبلا وقتی در خیابان قدم می زدم، کتاب فروشی ها یکی از عناصر دلربا برای من بودند و سبب توقف من می شدند. معماری از دیگر عناصر جذاب برای من بود، برای همین معمولا در شهر از معماری های مورد نظرم عکاسی می کردم و به کلاس هایم می بردم. همه حواس من به مسائل آموزشی و کلاس هایم بود اما با ورود گربه ها به زندگی ام، فقط گریه ها را می بینم. قبلا وقتی در خیابانی راه می رفتم نگاهم به بالا یا اطراف بود اما پس از ورود گربه ها به زندگی ام، وقتی در خیابان قدم می زنم نگاهم به کف خیابان است تا اگر گربه ای به مشکل برخورده به او کمک کنم .

به خاطر گربه ها سفر نمی روم
من از دیگران برای درمان گربه ها کمک نمی گیرم چون در این زمینه فرهنگ سازی لازم انجام نشده است. وقتی در این گونه کارها از دیگران کمک می گیرید، با این شک همراه است که نکند موضوع، بهانه ای برای پول گرفتن از دیگران است! چیز دیگری که وجـود دارد و مـن را اذیت می کند قضاوت هایی است که می بینیم. تا امروز فعالیت هایم را خیلی کم منعکس کرده ام، یک دلیل آن هم همین قضاوت هایی است که وجود دارد. آدمهایی هستند که مثلاً برای تولد خودشان چند شب جشن می گیرند و تصاویر آن را هم در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارند. قاعدتاً هزینه زیادی می کنند اما همین آدم ها وقتی می بینند یک نفر به گربه های بی پناه کمک و آنها را درمان می کند، می گویند : «چرا برای بچه های خیابانی هزینه نمی کنی؟ » انگار همه مشکلات دنیا در مقابل گربه ها قرار می گیرند و گربه ها نباید دیده شوند.
نظر من این است انسان می تواند مطالبه گر باشد، اما گربه ها این توانایی را ندارند و اگر کسی کشف نکند یک گربه چه مشکلی دارد، در مواقع بسیار با همان درد و رنج زندگی می کند و شاید از دنیا برود. نکته مهم تر اینکه وقتی گربه ای دردی دارد، خودش را پنهان می کند؛ او با این کار می خواهد از خودش مراقبت کند تا شکار نشود و آسیبی نبیند. گاهی متوجه گربه ای شده ام که مشکلی دارد.
وقتی برای کمک رفته ام راحت پیدایش نکردم. با پرس و جو از افراد محله و یا پاکبان ها توانستم او را در مخفی گاهش پیدا کنم به همان دلیلی که گفتم.
در بعضی از کشورهای اروپایی که اتفاقاً کشورهای کوچکی هم هستند بیش از هزار انجمن مستقل حمایت از حیوانات وجود دارد؛ این جدا از انجمنهای دولتی است که به حیوانات کمک می کنند. حالا ما در ایران چند انجمن حمایت از حیوانات داریم که فعالیت تأثیرگذار و مداوم داشته باشند؟ گاهی که نتوانستم گربه آسیب دیده ای را پیدا کنم یا برخی گربه ها که نیازمند رسیدگی هستند اگر در شبی غایب بودند، آن شب خوابم نبرده است. در کنار این دل نگرانیها، پیامهایی که از بعضی افراد در فضای مجازی دریافت می کنم غمی می شود بر این غم ها، برای همین خیلی فعالیت هایم را بازگو نمی کنم. کمک و حمایت از گربه ها برای من بخش مهمی از زندگی است. سلوک شخصی من است، ممکن است روزی از چیزها و کارهایی که الان انجام می دهم برگردم اما مطمئن هستم از کمک به گربه ها بر نخواهم گشت. من برای خودم کمتر هزینه می کنم، لباس کمتری می گیرم، سفرهایی که دعوت می شوم نمی روم و یا خیلی به ندرت می روم، کارگاه هایی را که دعوت می شوم رد می کنم، چون کلی گربه در شهر هر شب منتظر من هستند که به کمک نیاز دارند.

چند عمل سخت برای نجات جویی
وقتی در دانشگاه فردوس تدریس می کردم یکی از روزها خانم دانشجوی ناشناسی به من پیام داد ماشینی به گربه ای زده و گربه الان در حیاط دانشگاه است. من آن روز جای دیگری مشغول تدریس بودم و فقط توانستم با پیامک به او بگویم گربه را به کلینیکی که آدرسش را فرستادم برساند. وقتی پس از کلاس، خودم را به سرعت به کلینیک رساندم، متوجه شدم گربه تصادف نکرده بلکه دچار بیماری کلسی ویروس شده که یکی از بیماری های مهم قسمت فوقانی دستگاه تنفسی و بیماری محوطه دهانی در گربه است و مثل جذام موجب خورده شدن اندام های صورت گریه شده است . اسم گربه را گذاشتیم جویی، بخشی از فک گربه از بین رفته بود و حتی به گردن او هم زده بود . خیلی از مداوای گریه ناامید بودیم چون وضعیت بسیار بدی داشت و به سختی نفس می کشید . خوشبختانه دکتر محسن جعفری در چند نوبت عمل گریه را نجات داد. جویی حدود ۶ ماه در کلینیک تحت درمان ماند و خلاصه آقای دکتر با هوش و ذکاوت بالایی که داشتند فک او را بازسازی کردند، سوراخی در کام او وجود داشت که آن را هم پروتز کردیم تا آنجا که امروز می تواند خودش غذا بخورد. پس از انجام این درمان ها و عقیم سازی جوبی، خانمی در کرمان قبول کرد سرپرستی اش را بر عهده بگیرد و جویی را به کرمان اعزام کردم.
معالجه کامل جویی مدیون زحمات دکتر سجاد علیزاده نیز هست.

مدام کلاس ها و ساعت های تدریسم را بیشتر می کنم تا با حقوقی که می گیرم بتوانم به گربه های آسیب دیده بیشتری کمک کنم. بیشتر از ۶۰ تا ۷۰ درصد درآمد من صرف درمان گریه ها می شود. همین حالا که با همدیگر صحبت می کنیم، چیزی حدود ۳۰ میلیون تومان به کلینیک های مشهد به خاطر درمان گریه های آسیب دیده بدهکارم و ممنون دوستان دامپزشکم در کلینیک امید هستم که از روی سخاوت و بلند نظری در این زمینه با من همکاری می کنند. خیلی از گربه ها برای درمان بیش از ۶ ماه در کلینیک مانده اند تا دوره درمانشان کامل شود.  فکر کنید فقط هزینه نگهداری آنها در پانسیون در ۶ ماه چه مبلغی می شود؟ این جدا از هزینه درمان و داروی آنهاست. هم باید برای آنها غذای تر بیرم، هم از نظر روحی به آنها رسیدگی کنم. مثلا همین الان دو ماه است گربه نابینایی را تحت درمان دارم که هر روز به دیدنش می روم و نیم ساعت راهش می پرم تا دچار افسردگی نشود و درمانش نتیجه بخش باشد. مدت هاست به دنبال سرپرستی امین برایش هستم که به این گونه شانس زنده ماندن به او بدهیم. مثلا گربه تک پایی داشتم که پس از درمان به خانمی در کانادا واگذار کردم یا گربه ای که ترومای مغزی داشت و در اثر گیر کردن بین درب برقی خانه ای. دستش را هم از دست داده بود به طور کامل درمان و به خانمی در مشهد واگذار شد .
مواردی داشتیم که یک گربه تا سه یا چهار نوبت تحت عمل جراحی قرار گرفته است. در ۶ سال گذشته به بیش از ۱۰۰ گر به کمک درمانی کرده ام. وقتی بفهمم گربه ای دچار مشکل است نمی توانم بی تفاوت از کنارش بگذرم و درمانش می کنم. بعضی از موارد را خودم انجام می دهم؛ مثلا وقتی مشخص شد گربه ای باید مرتب آنتی بیوتیک مصرف کند. پیدایش می کنم و دارویش را می دهم که کار بسیار سختی است، چون این کار باید سر ساعت انجام شود و از طرفی گربه هم یک جا ساکن نیست که منتظر من باشد. آنتی بیوتیک چون مزه خوبی ندارد باید با غذا مخلوط و به این شکل به گربه خورانده شود یا با سرنگ در دهان گربه ریخته شود که این هم آسان نیست.

اگر انسان، حیوان را درک کند زندگی اش به طور کلی دگرگون می شود! حیوان را که درک کنیم ، نگاه ما به زندگی عوض و پنجره های ارزشمندی رو به ما باز می شود . ما انسان ها چه در داخل و چه خارج از شهرها عرصه را برای زندگی دیگر موجودات خیلی تنگ کرده ایم. همه چیز آنها را بلعیده ایم و زیستگاهشان را تغییر داده ایم.
حضور گربه ها یعنی انسان حواست باشد زمین فقط متعلق به تو نیست. برای من اجازه زندگی کردن به گربه ها بسیار مهم است. انسان به راحتی می تواند مهاجرت کند و از جایی به جای دیگری برود اما گربه در یک شعاع ۲۰۰ متری می ماند و فکر می کند کل دنیا همان محدوده است. خیلی از گربه هایی که دچار تصادف می شوند و از نظر راننده هایی که به آنها زده اند  زندگی آنها تمام شده اگر در همان ساعت اولیه و لحظات ابتدایی تصادف به آنها رسیدگی شود، زنده می مانند .

مسئولیت من
کاری که من برای گربه ها انجام می دهم و آن هم در تعداد بالا، هزینه زیادی را بر دوشم می گذارد . این کارها شامل انگل تراپی ، واکسیناسیون ، عقیم سازی و رها سازی می شود .

نویسنده: عباسعلی سپاهی یونسی
منبع: روزنامه قدس
پیشین
یادداشت: نقدی بر نمایشگاه عکس طبیعی سازی امر طبیعی
پسین
عوامل جشنواره عکس نگاران در سیستان تقدیر شدند

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست