جاسم غضبانپور عکاس هنرمندی است که به واسطه نوع نگاه متفاوتش به موضوع و برخورد مفهومی اش با قالب تصویر، دیگر جایی برای معرفی نگاه عکاسی اش باقی نمی گذارد.
عکس های او سندی معتبر از روزهایی است که برای همیشه مورد توجه تاریخ این سرزمین خواهد بود.
مجموعه عکس های دفاع مقدس جاسم غضبانپور اگر چه محصور در زمان خود است، لیکن در انتخاب نسلی خاص از بیننده ی خود، محدود نیست! عکس هایی است که از احساس برآمده و با احساس مخاطب درگیر می شود و این مواجهه تا جایی می رود که قلب حادثه در آنجا -میان کادر عکس- می تپد.
با او که متولد خرمشهر است گفتگویی ترتیب می دهیم و ما از تهران، "پایگاه عکس چیلیک" با او در سرزمین کودکی اش-خرمشهر- همراه می شویم.
آقای غضبانپور! عکاس جنگ با عکاس دفاع مقدس چه تفاوت هایی با هم دارند؟
تنها تفاوت این دو، درمیزان ایمان و اعتقاد به کار عکاسی خلاصه می شود.
بسیاری از عکاسانی که در جریان دفاع مقدس عکاسی کردند و عکاس دفاع مقدس شدند، برایشان فرقی نمی کرد که در حوزه فرهنگی عکاسی کنند یا در حوزه جنگ؛ حتی اگر لازم بود اسلحه هم به دست می گرفتند یا کار امدادی می کردند. انجام همه اینها برایشان یک جور وظیفه بود.
بحث دیگر، بحث اعتقادی بود، یعنی به کاری که می کردیم، ایمان داشتیم. من از جنگ عراق و آمریکا و از جنگ آمریکا و افغانستان هم عکس تهیه کردم، ولیکن وضعیت آن ها متفاوت است. یعنی آنجا من فقط به عنوان یک ناظر حضور داشتم و به من به عنوان یک عکاس بیگانه ارتباطی نداشت چه اتفاقی بین این دو گروه می افتد. من فقط به دنبال گرفتن عکس خوب بودم، عکسی که کمپوزیسیون اش خوب باشد، حادثه ای را منعکس کند و انرژی خوبی داشته باشد. عکسی باشد که برای آژانس یا نشریه ای که از طرف اش به جنگ رفتم قابل قبول باشد و هدف آن نشریه را پوشش بدهد، اما عکاسی دفاع مقدس این نیست! من در اینجا جزئی از جنگ هستم و به عنوان یک بسیجی فعالیت می کنم.
دین، ایمان، ناموس و همه چیز من با آن عکسی که می گیرم گره خورده است. من اینجا تمام اعتقاداتم در عکسی که تهیه می کنم و ارائه می دهم دخیل است. خیلی متفاوت است.
این ایمان و اعتقاد، چقدر در عکسهایی که میگرفتید، دخیل بود ؟
توجه کنید که منظور من از ایمان و اعتقاد تنها بحث دین و مذهب نیست! عشق، محبت، میهنپرستی، … و همه اینها را شامل میشود. همه اینها یک مجموعه است.
این مجموعه چقدر در عکس هایی که شما تهیه میکردید، تاثیرگذار بود؟
خیلی.
ممکن بود که من در خیلی از موقعیت ها در صحنههایی قرار بگیرم که اصلا عکاسی نکنم.
ببینید وقتی قرار است به عنوان یک عکاس بروم از جنگ عراق و آمریکا عکاسی کنم، میگویم این امکانات را میخواهم بعدا میروم عکاسی میکنم. یک فهرست رو به رویشان میگذارم و میگویم بر اساس این امکانات از جنگ عکاسی میکنم و بیمه و حقوق و حتی نوع دوربین ام را هم تعیین میکنم. ولی در دفاع مقدس هیچوقت نه بحث پول، نه بحث امکانات و نه بحث چیزهای دیگری شد.
ما با دست خالی و با امکانات زیر صفر رفتیم عکاسی کردیم. با فیلمهای تاریخ گذشته و دستپیچ، با دوربینهای کاملا ابتدایی و اولیه، با نداشتن مجوز و فقط به عنوان بسیجی و رزمنده رفتیم وسط جنگ. این طور نبود که من منتظر باشم امکانات برایم بفرستند بعد بروم عکاسی از رویدادی به نام دفاع مقدس.
در حال حاضر آثار عکاسی شما کجا نگهداری میشود؟
بخشی از آثار دست خودم است و بخشی از آن دست ستاد تبلیغات جنگ آن زمان است و بخشی هم در سپاه خرمشهر است. بخشی از آن هم متاسفانه! دزدیده شده است.
از شرایط نگهداری آثارتان در جاهای مختلف خبر دارید؟
نگهداری از این آثار هنوز ساماندهی نشده و من بارها و بارها گفتم: جایی متولی نگهداری از این آثار نیست.
تنها جایی که شروع کرده به طبقهبندی این آثار انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس است که این انجمن هم به خاطر پشتیبانی نظامیاش، خیلی برای این کار مناسب نیست.
من فکر میکنم باید جایی که وجهه و پشتیبانی فرهنگی و هنری داشته باشد، متولی این کار شود. مثلا جایی مثل موزه ملی برای ثبت و نگهداری این آثار اقدام و آثار هنری این دوره را به اسم اشخاص خریداری و نگهداری کند.
خیلی از نگاتیوهای عکسهای دفاع مقدس در حال از بین رفتن هستند و متأسفانه هیچگونه حمایت و پشتیبانی از عکاسان و مجموعه عکس های دفاع مقدس نشده است.
امروز عکاسی دفاع مقدس چه جایگاهی در هنر کشورمان دارد؟
رشته عکاسی جنگ و دفاع مقدس تنها رشته هنری است که بسیار بسیار مظلوم واقع شده است.
رشتهای است که متأسفانه حتی در بین رشتههای هنری در حوزه دفاع مقدس به آن اصلا بهایی داده نشده است.
عکاس جنگ در آن زمان میبایست که در خط مقدم نبرد میبود تا بتواند عکس بگیرد، در حالیکه فیلمنامهنویس یا نویسنده می توانست و میتواند در خانهاش بنشیند قهوهاش را بنوشد و فیلمنامهاش را بنویسد.
عکاس دفاع مقدس دیگر نمیتواند عملیات بیتالمقدس یا عملیات رمضان یا عملیات والفجر۸ را بسازد تا از آن عکس بگیرد؛ هر چه بوده برای آن زمان بوده است و دیگر قابل تولید دوباره نیست. در حالیکه هنرمندان رشتههای دیگر مثل نقاشان، فیلمنامهنویسان، شعرا، نویسندگان و … میتوانند همین امروز آثار مرتبط با دفاع مقدس تولید میکنند.
عکاس جنگ اگر در حلبچه یا فاو عکسی گرفته، قطعا بدانید خودش هم شیمیایی شده است. عکاسی از معدود رشتههایی است که مجروح داده، مصدوم شیمیایی داده، جانباز داده و شهید داده است و در حال حاضر، هنوز جامعه ی عکاسی ما، عکاس آواره و گروگان دارد، ولی هیچ کسی به آن هیچ گونه توجهی نمیکند.
همین اواخر بود که برای گرامیداشت هفته دفاع مقدس همه هنرمندان در گروه های مختلف هنری با حضور نمایندگان خود در بیت رهبری جمع شده بودند و متاسفانه! تنها رشتهای که نامی از آن به میان نیامد و نمایندهای برای صبحت و بیان دغدغه هایش نداشت، عکاسی بود. در حالیکه تمام رشتههای دیگر نماینده داشتند.
عکاسی رشتهای است که برای تهیه آثار هنری تمامی رشتهها خوراک و ایده اولیه تهیه کرده است. تمام عکسهای عکاسان دفاع مقدس مورد استفاده نقاشان، فیلمسازان، مجسمهسازان و … است و عکاسان دفاع مقدس همواره با بیمهری روبهرو بوده و هستند. من امیدوارم جامعه عکاسی خودشان جمع شوند و بخواهند حق مطلب در موردشان ادا شود. چون ظاهرا کسی این کار را نمیکند.
متاسفانه! امروز، به جایی رسیده ایم که می بایست جامعه عکاسی و عکاسان دفاع مقدس باید خودش را تحمیل کند به موجودیت هنری ایران.
اگر دوباره در کشورمان جنگی رخ دهد باز هم برای عکاسی در این جنگ شرکت می کنید؟
اگر این جنگ عقیدتی باشد مطمئن باشید بله! من در آن حضور خواهم داشت. اما اگر جنگ بر سر مقام و قدرت و پول و شهرت باشد نه. جنگ عقیدتی و دین و ایمان باشد، من جزو اولین نفرات شرکتکننده در آن هستم.
اگر در چنین جنگی شرکت کنید، از چه چیزهایی عکس می گیرید؟
قطعا باید در آن شرایط قرار گرفت.
من با لنز و ذهن واید-زاویه ی باز- به محل عکاسی ام میروم تا آنقدر واید ببینم که در مجموع محیط، هیچ سوژهای را از دست ندهم.
گفتگو از: پیروزه روحانیون