در سال های اخیر شاهد برگزاری سلسله وار مسابقه ها و جشنواره های گوناگونی از عکس با عناوین متنوعی در سطح استانی و کشوری بوده و هستیم که در مقایسه با سال های گذشته از کمیت قابل توجهی برخورداراند، ولی با قدری تامل بر ساختار محتوایی این جشنواره ها به این مهم می رسیم که ایجاد و همراهی با این گونه جریان ها نه تنها کمکی به پیشرفت جامعه عکاسی و بینش عکاسان ایرانی نکرده است، بلکه با توجه به سیاست گذاری های غلط و استفاده های کاربردی در راستای اهداف غیرهنری وغیرحرفه ای، لطمه هایی جبران ناپذیر به بدنه عکاسی کشور وارد کرده و می کنند.
لطمه هایی که با گذشت زمان جدی تر به چشم می آیند و در غیاب نگاهی حکیمانه برای بهبود این زخم ها، شاید! فردا دیگر دیر باشد برای درمان زخمی که دیروزیان در عکاسی امروزیان گذاشتند.
مسابقه ها و جشنواره ها و فراخوان هایی که عاری از برخورداری از هرگونه استاندارد محتوایی در صفحه صفحه نشریات چاپی و الکترونیکی و رسانه های عکس و عکاسی می نشینند و مخاطب علاقه مند بی خبر از هرکجا، بنا به اعتماد درونی، بی آنکه بداند! با میل و شرکت خود برای فردای ذوق و هنر و تعالی و تامین نیازهای فطری خود چه نقشی را رقم می زند.
امروزه دلسوزان جامعه عکاسی در دل نهادهایی هستند که با استفاده از فضای مسموم با زرق و برق جوایز، هنرمندان و عکاسان و علاقه مندان تشنه به حمایت را به سوی خود سوق می دهند و ایشان را چنان وادار به دیدن و ثبت جریان هایی می کنند که مورد توجه خود باشند و هنرمندان برای برخورداری و قرار گرفتن در این دایره حمایتی، ناخودآگاه و گاه ناگزیر با اهداف آنها همراه شده و نگاهشان به سفارش هایی از سوی برگزارکننده متمرکز می کنند و اینجا آغاز داستانی است که دیگر نگاه های برگرفته از تفکری آزاد و چالشی و خلاقه نقشی برای ارایه ندارند.
جشنواره هایی که بدون هیچ ابایی اهداف غیر هنری خود را در فراخوان ها مستتر کرده و موشکافی می کنند و حق استفاده از عکس هنرمندان را در راستای پیشبرد هدف های گذرای بی تاثیر و یا کم تاثیر در ازای پرداخت هزینه ای ناچیز محفوظ می دانند و گستاخانه! تصمیم گیری در مورد مسائل پیش بینی نشده را بی هیچ حقی برای عکاس، به نام خود و به منزله حق تلقی می کنند و این جا است که عکاسان شرکت کننده با علم به تمامی این موارد باز هم این بسترهای اغواکننده و کاذب را راهی برای دیده شدن می پندارند و صد البته که این سطور برای خرده گرفتن به عکاسان و شرکت کنندگان نیست! چرا که برای روح تشنه و سرشار عطش، سراب هم می تواند نقطه امید و امیدواری باشد.
اما در این میان، اوج درد اینجا است که واکاوی این آسیب ها شما را به تاثیرگذاری افرادی در دل این خطا می رساند که در محافل گوناگون و تریبون های مدعی و دکورهای زیبا و سن های رنگ رنگ و دعوت های آنچنانی و … دم از حق و حقوق عکاس مولف و ماده تبصره هایی برای احقاق حق پایمال شده و ارتقای سطح فرهنگ جامعه در مواجهه با عکس و عکاسی و این واژگان سنگین می زنند. غافل از این که هنوز پایشان بر گلوگاه عکاس محق است و نامشان در فهرست صاحبان تاثیر در این عرصه رقابتی گذرا که بسیار زود می گذرد و از خود بسیار حق الناس و حق های نادیده انگاشته شده و از این قبیل باقی می گذارد.
شما در جستجوی بیان نقدتان در مسیر این امواج رقابتی پوچ به اجتماعی برمی خورید که محدود به خود و دایره ای بسته تر از خود هستند و دبیری و داوری و … را میان یکدیگر جابجا می کنند و … تمام.
این در حالی است که رفتارهایی چنین با عنوان سوابق اجرایی برای ایشان رزومه هایی می سازد که آنها را تبدیل به معتمدهایی برای حرکت های بعدی و رقابت های در پی هم می کند تا مبادا! نگاه و موضوعی چالش برانگیز بر دیوار نمایشگاهی دیده شود! و مبادا که چنین شود و چنان بماند و این ها ادله ای می شود که معتمدین بی اعتماد به همگان، با تاثیر دبیری و داوری های خود فضای گل و بلبل گونی را با تکیه بر روابط در جامعه عکاسی جار زده و به نمایش گذارند.
تمامی این عوامل داستان ساز که مجال و جسارت طرحشان چنان که شایسته است، نیست! همراه با نکاتی دیگر سبب شده که امروز در فقر نگاه جریان ساز و جستجوگر باشیم و در آینده ای دور یا نزدیک، شاید هم در حسرت نام ها و چهره هایی که بودند و دیده نشدند! در حسرت تفکرهایی که در پس هر عکسی با نگاهی جوان و متعهد و خلاق و پویا باید تربیت می شدند و نشدند!
دامنه ی این آسیب تا جایی می رود که برخی عکاسان پیشکسوت علمدار جوانان می شوند تا قید حمایت های داخلی زده شود و به ریسمان نام آور هر جشنواره خارجی آویزان شده و پناهنده شوند، چرا که حداقل در این رقابت ها، نگاه و هدفی دیکته نمی شود که فردا روزی، عکاس در قبال مسائل پیش بینی نشده حق اظهار وجود نداشته باشد و چه بسا این حق ضایع شده را زیر پای مدعیان حقوق عکاسان بازیابد.
کاش! ابراهیمی پیدا شود تا خلیل حضرت پروردگار باشد و این بت ریشه کشیده از جهل نفسانیت را چنان در هم شکند تا این همه استعداد و ذوق جوان علاقه مند را در داخل به تکاملی رهنمون کند که حداقل مزد هر ماجراجویی در عکاسی و شرکت در فعالیت های گروهی، استمرار حضور و رغبت مضاعف باشد برای کسب دانش، نه شهرتی پوچ و گذرا که ذوق را فنا، هنر را منحرف، نگاه را تخریب و انسانیت انسان را از مسیر کمال باز دارد.
———————————————————————————————————————————————————————————— " پایگاه عکس چیلیک " با انتشار این متن ها امید دارد تا آنانکه در عرصه عکاسی کشور سیاست گذار هستند – کمی – بیشتر از گذشته به دغدغه های موجود اشراف یابند و با نمایی روشن تر حرکت های تشکیلاتی و سازمانی خود را نسبت به احقاق حقوق عکاسان در سطوح گوناگون رقم بزنند.
با توجه به رویکردهای رسانه ای موجود در فضای عکاسی، دفتر " پایگاه عکس چیلیک " با پذیرش و انتشار متن هایی رسیده از سوی عکاسان پیشکسوت، حرفه ای، دانشجویان و… تنها به منظور واگذاری امکانی یکسان و فراگیر برای تمامی عکاسان و اعضا در راستای وظایف حرفه ای و اخلاقی عمل می نماید تا گام های تکمیلی اطلاع رسانی را در ارتباطات دنیای امروز برای مخاطب هموار کند.
همچنین توصیه می شود تا برداشت ها و واکنش های ذهنی تان را به شکلی مطابق با آنچه در اینجا منتشر شده، بازگو نمایید تا مورد قضاوت همگان قرار گیرد تا رسانه ها بی هیچ دخل و تصرفی، مجال پرداختن به وظایف دقیق ضوابط را مطابق با آیین نامه ها و قوانین داشته باشند.