1. خانه
  2. اخبار
  3. سایر خبرها
  4. چگونه «آندره ی الیزابت» بر «آندره کرتس عکاس» تاثیر گذاشت

چگونه «آندره ی الیزابت» بر «آندره کرتس عکاس» تاثیر گذاشت

چگونه «آندره ی الیزابت» بر «آندره کرتس عکاس» تاثیر گذاشت

شخصیت هر فرد را از نگاه و باور و کلام او که مجموعه آداب زیسته و آموخته است می توان دریافت. شخصیت یک نفر را که با نام عکاس خود را به دنیای موجود معرفی کرده است را چگونه و با چه روشی بهتر از عکس و آثار او می توان درک و مکاشفه کرد؟
آندره کرتس | بانک اطلاعات عکاسان بین المللدنیای هنر از روزی که با هنر عکس و عکاسی آشنا شد نام هایی را به خود دید و شناخت که هر یک در نوع فردیت خود بی همتا بودند. در این میان شخصیتی چون آندره کرتس نیز حضور دارد که در طی سالها عمر و زندگی و کار و سعی و بهره گیری اش از سالهای تجربه و زیسته در تعدادی از آثار عکاسی شصت ساله ی عکاسی او خلاصه شده که آندره آن را با نام و عنوان کتاب عکس «شصت سال عکاسی» منتشر کرد و به همسرش الیزابت تقدیم کرد.
این یادداشت به بهانه سالروز میلاد این شخصیت بی همتا در دنیای عکس و عکاسی گردآوری و تنظیم شده است. شخصیتی که هنر عکاسی را هنر تصویر کردن «رویدادهای کم اهمیت» توصیف کرد و امروز با مرور و تامل و تعمق بر آثار عکاسی و رفتارهای عکاسانه و زندگی او می توان هر چه بیشتر به ارزش درک زمانی وی در هر ثبت و عکس ایشان پی برد.
آندره کرتس عکاس که یکی از مشهورترین پروژه های عکاسی اش را می توان «خودنگاره های کرتس» دانست و در این میان مشهورترین خودنگاره ای که از ایشان ثبت و مطرح شده عکسی اعجاب برانگیز از تاثیر متقابل احساس و هنر، عواطف و محاسبه بر هم در سیر تکاملی زندگی عکاسی هنرمند چون آندره کرتس است.
یکی از منابع قابل اهمیت در مطالعه این حواس بر عناصر و روایتگری عناصر در نگاه ها و چیدمان های عکاسانه را می شود کتاب درجهت عکس | ۳۹ عکس، ۳۹ جستار| یوریک کریم مسیحی | با یادداشت تری برت | مقدمه ی اسماعیل عباسی دانست.

| الیزابت نه، من ! |
| الیزابت و من ، آندره کرتس ، پاریس ، ۱۹۳۱ | 

در این جستار عمدا فراموش شده است که : آندره کرتس شخصیت معتبری ست در تاریخ عکاسی، و هنرمند برجسته ای است در عکاسی و عکس در سال ۱۹۳۱ گرفته شده است.
در این جستار به طور مشخص از منظر فمینیسم به عکس توجه شده است. تصور نگارنده از فمینیسم تصور ساده شده یی ست: تلاش ( عملی و نظری ) در جهت احیا و یا به دست آوردن حقوق از دست رفته و یا به دست نیامدهی زنان در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، فرهنگی و …

در عکس چه می بینیم ؟ زنی ( الیزابت ) و دست یک مرد ( کرتس ؟ ). آیا این همه ی آن چیزی ست که در عکس دیده می شود؟ اگر چنین است، در عکس هیچ نمی بینیم، تقریبا هیچ. آیا آن که سهم بیشتری در چارچوب عکس دارد الیزابت است؟ الیزابت نیم شده ( جنس دوم ؟ ) مهربان و شکیبا، مطیع و پارسامنش، در معیت همسرش است و مرد، بزرگوارانه پا پس کشیده تا میدان را خالی کند برای او. اما مگر همه ی مالکیت حسی عکس از آن دست نیست؟ چرا او چنین قهرآمیز الیزابت را تصاحب کرده؟ دست همچون زائده یی بر زیبایی عقیم شده ی الیزابت چسبیده، و در نگاهی به نظر می رسد دست خود اوست که در جایی غیرطبیعی سربرآورده. این انگشتان از آن مردی است که ناشیانه سعی دارد وانمود کند که در‎ کنار همسرش است، نه مالک و صاحب او.

از نظر کارکرد طبیعی مغز و چشم، بیننده می تواند شکل های آشنایی که به صورت ناقص در عکس می بیند در ذهن کامل کند. بیرون از چارچوب عکس چه می گذرد؟ نیمه ی دیگر الیزابت چه گونه است؟ تصور چنین تصویری دشوار نیست، چرا که به طور طبیعی نیمه ی دیگر چهره ی او تقریبا قرینه ی نیمه یی ست که می بینیم، اما، مرد چه؟ او چه گونه مردی ست؟ اگر فراموش کنیم که او آندره کرتس است، مردی مهربان و انساندوست که عاشق همسرش است ( کرتس نتیجه ی شصت سال عکاسی اش را در کتابی به نام آندره کرتس، شصت سال عکاسی به الیزابت تقدیم کرده است، چه دلیل محکمی! ) در آن صورت می توان سیمای مردی مستبد با تربیت مردسالارانه را دید که تصاحب اموالش را حق طبیعی خود می داند. آیا مرد الیزابت را به اسارت نگه داشته، یا به محبت؟
آیا اصلا نگه داشتن با محبت همخوان است؟ ما از وضعیت زنان کتک خورده و حتی کتک نخورده اما در اسارت زندگی مشترکشان با همسری مستبد و خشن باخبریم… و میدانم که زنان به خاطر حفظ زندگی ، فرزندان ، آبرو و مسائلی از این دست، مطیع و درمانده اند و چه گونه به زندگی ظاهرا آرام خود تن می دهند و هیچ راه نجاتی نمی شناسند.

الیزابت در کنار مرد/ همسرش چرا این گونه به ما خیره شده؟ آیا نومیدانه دست یاری می طلبد برای نجاتش از اسارت؟ لبخند ژوکوندیِ الیزابت ( با تصور کامل بودن تصویر دهان او ) میزان رضایت او از زندگی اش را آشکار می کند.
مرد، با این که در عکس غایب است، اما نماینده ی مقتدرش زن را به تملک او درآورده، عکاس پر سوء ظن در دو نقش ظاهر شده: پشت و جلوی دوربین، تا هم اداره و حراست کند از مایملک و محصول آسیب پذیر، و هم در مقامِ یک مردِ چند منظوره دست به آفرینش اثری بزند با موضوع الیزابت. مرد در کنار دیگر تملک ها صاحب همسرش نیز هست، اما از دارایی الیزابت چه تصوری می توان کرد؟ او حتی صاحب خودش نیست. نیمه یی ست بی هویت با نگاهی متظاهر به قدرشناسی و خوشبختی، بی هیچ حقی .‎ ‎

الیزابت، نه من !

هدف تأویل کشف معنای متن است. بعضی متن ها امکان تأویل های متنوع تر و حتی متضاد را با دست و دل بازی می دهند، همچون الیزابت و من.

وقتی برای آخرین بار دستنوشته ی الیزابت نه، من! را می خواندم، صرف نظر از اینکه دیدم در حق این هنرمند سنگدلانه رفتار کرده ام و او را مستبدی وحشتناک نشان داده ام، دیدم الیزابت و من را می توان دست کم از یک زاویه ی دیگر هم دید.

الیزابت، با آن موهای کوتاهش چهره ای پسرانه دارد. و اگر سه دکمه و سه ساسون پیرهنش نبود، شاید اثری هم از الیزابت نمی ماند. دست کرتس در جایی قرار دارد که نشانه های آشکار زنانگی را حفظ و بر آن تأکید کرده ( گیرم ، باز هم این نشانه ها ظریف و لطیف و شکننده اش ترسیم می کند). دست اگر روی شانه ی الیزابت قرار گرفته بود، هر دو نشانه را می پوشاند، که در آن صورت هم سلطه یی بر جسم الیزابت بود، هم اشاره ی انگشتانش به پایین، به سقوط. اما، اکنون سرانگشتانش به سوی الیزابت است، نه من.

چهره ی الیزابت آرامش دارد. آسوده است و با اعتماد نفس به همه ی کسانی می نگرد که به او نگاه می کنند. این آرامش را از قرار گرفتن در جوار کرتس یافته، کرتسی در انگشتان منقبضش اثر چندانی از آرامش نیست. این شاید ناشی از انجام همزمان دو کار متضاد باشد: ایستادن پشت دوربین در مقام آفرینشگر و جلوی دوربین در مقام افریده. آفرینش در پشت دوربین به دست کرتس با تکیه بر الیزابت است و افریده شدن جلوی دوربین به دست الیزابت، با تکیه بر کرتس. و این همآمیزی الیزابت و کرتس را بدل می کند به الیزابت و من.

کتاب آندره کرتس، شصت سال عکاسی که بگشایی پیش از هر نوشته یی و نشانه یی عکس الیزابت و من است، و درست در کنار آن چکیده یی از شناسنامه ی هنری کرتس. کتاب در زمان حیات کر تیس منتشر شده و طبعا او بر شکل گیری کتاب نظارت داشته است. چراست که او شناسنامه اش را در جوار عکس الیزابت آورده؟ عکسی که نشانه یی از کرتس را نیز در خود دارد، عده ای از عکاسان برزگ به ویژه عکاسان کلاسیک، هر یک، دست کم یک خودنگاره دارند. این مشهورترین خودنگاری کرتس است.
آیا، این همان کلام کهن، و به نظر کهنه نشدنی دو روح در یک کالبد نیست؟ الیزابت چهل سال از شصت سال کتاب را سر به سر با کرتس بوده و نیروی آفرینش را در وجود او بارور کرده است.‎ ‎ 

منبع: پایگاه عکس چیلیک
پیشین
یادداشت: شرحی بر عکس « تونل اعتراض » عکاسان خبری
پسین
«به رسم شکر» با هفتاد اثر به نمایش درمی آید

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست