1. خانه
  2. بانک اطلاعات عکاسان خارجی
  3. کاترین لروی
کاترین لروی/ Catherine Leroy

کاترین

لروی

2006/07/08
1944/08/27

کاترین لروی/ Catherine Leroy  یک عکاس جنگی فرانسوی الاصل بود که تصاویر شجاعانه او از جنگ ویتنام، توانست داستان این جنگ را در صفحات مجله Life و سایر نشریات به تصویر کشد.

او در 21 سالگی در سال 1966 (یک سال پس از کشته شدن تنها زن عکاس حاضر در جنگ ویتنام در آن زمان یعنی دیکی چاپل/Dickie Chapelle که توسط نارنجک جان خود را از دست داد)، وارد صحنه جنگ ویتنام شد. یک بلیط یک طرفه به لائوس رزرو کرد در حالیکه تنها یک دوربین Leica M2 و 200 دلار در جیب داشت.

برخی از نمونه آثار

کاترین لروی در حومه پاریس 1944 متولد شد و در یک مدرسه شبانه روزی کاتولیک تحصیل کرد؛ برای تحت تأثیر قرار دادن دوست صمیمی خود، در سن 18 سالگی توانست مجوز چتربازی دریافت کند. او با دیدن تصاویر جنگ در مجله هفتگی خبری Paris Match بسیار تحت تاثیر قرار گرفت و تصمیم گرفت به ویتنام جنوبی سفر کند تا “به جنگ چهره ای انسانی ببخشد“.

پس از ورود به سایگون/ Saigon در سال 1966، لروی با هورست فاس/ Horst Faas عکاس آلمانی و رئیس دفتر آسوشیتدپرس ملاقات کرد. یک سال بعد، لروی اولین روزنامه نگار معتبری بود که در 23 فوریه 1967 در پرش با چتر نجات شرکت کرد و به تیپ 173 هوابرد در عملیات Junction City ملحق شد. او همانطور که با چتر نجات فرود می آمد، از دسته چتربازان عکس گرفت. کاترین آنقدر کوچک و لاغر بود که مجبور بود خم شود تا در حین پرش از جای خود پرتاب نشود.
او در 23 فوریه 1967 به پدرش نوشت:
“از زمان آغاز جنگ، من اولین زنی هستم كه در نخستین پرش عملیاتی چتربازان آمریكایی، در ویتنام فرود آمدم. من بسیار افتخار می كنم كه با آمریكایی ها اینجا پریده ام ، این اتفاق از هر نظر یک موفقیت بزرگ حرفه ای محسوب می شود. “
چشم انداز خوشایند و جذابی که این عکس ها به مردم آمریکا ارایه داد برایشان جدید بود، زیرا لروی نه تنها اولین زنی بود که چنین کاری انجام داد، بلکه او اولین روزنامه نگار معتبری بود که در پرش چترهای جنگی شرکت کرد. این پرش رزمی به 85 اُمین پرش لروی منتهی شد، چراکه او در فرانسه نیز، تجربه پرش را به عنوان یک ورزش از سر گذرانده بود.
لروی در 19 می 1967 هنگام عکاسی از عملیات Hickory که توسط تفنگداران دریایی در نزدیکی منطقه غیرنظامی ویتنام انجام می شد، بر اثر اصابت خمپاره ارتش خلق ویتنام به شدت مجروح شد و پس از گذراندن دوره درمان در اواسط ماه ژوئن مرخص شد.

شاید یکی از مشهورترین عکس های لروی تحت عنوان “رنج یک سرباز” باشد که یکی از اعضای نیروی دریایی به نام ورنون وایک /Vernon Wike را در غم از دست دادن یک تفنگدار دریایی مجروح در هنگام نبرد نشان می دهد. در این عکس، وایک در حالی نمایش داده شده که درست در همان لحظه شاتر زدن عکاس، متوجه کشته شدن رفیقش پس از اصابت گلوله به دست یک جنگجوی کمونیست ویتنامی می شود. شش صفحه از عکس های لروی از این نبرد در بهار 1967 و در مجله لایف/ Life magazine منتشر شد. این عکس ها و به خصوص عکس “رنج یک سرباز” تأثیر بسیار عمیقی بر مردم آمریکا گذاشت. لروی درباره این عکس و در طی مصاحبه ای اینچنین گفت:
“در آمریکا تعدادی از مادران کاملاً متقاعد شده بودند که این عکس پسر آنهاست و من مجبور شدم چند روز بعد به این دفتر مجله برگشته و نام او (وایک) را جستجو کرده و او را شناسایی کنم.”
لروی همچنین توضیح داد که پس از ثبت این عکس، وایک اسلحه خود را در دست گرفت و در حالیکه به سمت دشمن می دوید، فریاد می زد: “من همه آنها را می کشم، همه آنها را می کشم!”

اوایل سال 1968، لروی به همراه روزنامه نگار فرانسوی به نام فرانسوا مازوره/Francois Mazure خبرنگار آژانس خبری فرانسه توسط ارتش ویتنام شمالی/ PAVN دستگیر شدند. خوشبختانه در آنجا، یک ستوان جوان ویتنامی حضور داشت که لروی و مازوره توانستند با او به زبان فرانسوی صحبت کنند. آنها به ستوان توضیح دادند که روزنامه نگار هستند و قصد آسیب رساندن به کسی را ندارند. با شنیدن این حرف، سربازان ویتنامی تصمیم گرفت که آن دو را آزاد کند، اما قبل از آن لروی توانست سربازان را متقاعد کند تا اجازه دهد از آنها عکس بگیرد، شاید لروی قصد داشت بعدها و پس از آزادی داستان عکس را برای دیگران تعریف کند. مجله لایف این عکس ها را به همراه مقاله ای که خود لروی نوشته بود، منتشر کرد. لروی در این گزارش نوشته بود:
“سه مرد نظامی به سمت ما آمدند. آنها سربازان ویتنام شمالی بودند، لباس فرم خاکی بر تن داشته و اسلحه های خودکار AK47 به همراه داشتند. چهره های آنها خصمانه بود، اما به نظر آرام می رسید. حالا کمتر از چند لحظه پیش می ترسیدم. دست کم این سه مرد واقعی بودند و شما می توانستید آنها را ببینید، بوی آنها را حس کنید. آنها تا حدی نسبت به دشمنی که چهره اش قابل دیدن نیست ترس کمتری داشتند و این تنها نکته ای بود که در آن لحظه به ذهنم رسید.”
عکس های لروی، همراه با مقاله اش، دیدگاه ناشناخته ای را برای مردم آمریکا ارائه می داد. این مقاله توانست سربازان ویتنام شمالی را نه به عنوان موجودات شیطانی که چهره ای پنهان دارند، بلکه فقط به عنوان مردم عادی نمایش دهد. لروی در ادامه مقاله اش به برخی از کارهای شوخ طبعانه سربازان ویتنامی اشاره کرد:
“به نظر می رسید سربازان ویتنامی از ثبت تصاویرشان بسیار خوشحال شده اند. تنها مسئله این بود که آنها همیشه می خواستند ژست های قهرمانان جعلی که در تصاویر تبلیغاتی ویتنام شمالی دیده می شود را در مقابل دوربین نشان دهند. یکی از آن ها نارنجکی را در دست گرفته در حالیکه گویی قصد پرتاب آن را دارد … در محلی دیگر تصویر برخی از آنها را در حالی که اطراف یک تانک آمریکایی جمع شده بودند، ثبت کردم. شک دارم که آنها حتی رانندگی با آن تانک را بلد بودند، اما همه آنها مانند سربازان ارتشی پیروز به ما پوزخند می زدند.”
کاترین لروی با به خطر انداختن زندگی خود به عنوان یک عکاس جنگ، توانست به هدف خود یعنی بخشیدن چهره ای انسانی به جنگ دست یابد. برای بسیاری از کسانی که عکس های لروی را می دیدند، این چهره همیشه در حال تغییر بود. روزی به شکل یک سرباز عزادار و روزی دیگر در هیات کودکی مجروح، زمانی به شکل چشمان خالی و صورت های خونین و در برهه ای دیگر به صورت شوک و وحشت ظاهر شد. مهمتر از همه اما، این بود که لروی به واسطه آثارش انسان را به نمایش گذاشت.
در اوایل سال 1968، لروی توسط باشگاه مطبوعات خارج از کشور و بواسطه عکس هایش در تپه 881 جایزه جورج پولک/George Polk را دریافت کرد در حالیکه اولین خبرنگار مستقل و اولین زنی بود که این جایزه را به دست آورد. در مراسم اعطای جوایز در اوایل آوریل در نیویورک، او از فرصت خود برای سخنرانی جهت بدگویی از خبرگزاری آسوشیتدپرس استفاده کرد و همین امر باعث از بین رفتن روابط وی با آسوشیتد پرس و هورست فاس شد. بازگشت به ویتنام جنوبی در ماه می او را برای بازیابی نیروی خود به حرکت درآورد، در حالی که اشتیاق او را برای انجام مطالعات کاری کم کرد. عکس های لروی با بهره گیری از آنچه “جنگ بدون سانسور” خوانده می شد، جای خود را در صفحات نشریات آمریکایی یافته و چشم اندازهای جدیدی را در مورد جنگ در ویتنام و افراد درگیر در این جنگ به عموم مردم ارائه دادند.
کاترین لروی ، در گفت و گویی با لس آنجلس تایمز که در 8 دسامبر 2002 در مقاله ای با عنوان”پنجره ای بر جنگ” منتشر شده عکاسی در ویتنام را اینچنین توصیف کرده است:
“وقتی به عکس های جنگی نگاه می کنید، برای لحظاتی سکوت ابدیت را حس می کنید. اما برای من، این لحظه ها سرشار از هیاهوست، صدای پیروز شدن و غلبه کردن. در ویتنام، بیشتر اوقات برایم بسیار خسته کننده و طاقت فرسا بود. شما کیلومترها در شالیزارهای برنج یا جنگل قدم می زنید، پیاده روی و خزیدن در غیر قابل تحمل ترین شرایط را تجربه می کنید. و هیچ اتفاقی نمی افتاد. و ناگهان تمام این جهنم تمام می شود.”
آخرین مقاله مهم وی درباره عکاسی در ویتنام با عنوان “این همان جنگ است” در مجله Look/لوک در 14 مه 1968 در همان شماره ای منتشر شد که سردبیران آن سیاست خود را در جهت محکوم کردن جنگ تغییر دادند.
او در اواسط آوریل 1975 به سایگون بازگشت البته نه به عنوان گزارشگر، بلکه شاهد سقوط سایگون بود.
او در حالی که جنگ داخلی لبنان را در سال 1976 پوشش می داد، با برنارد استراد/Bernard Estrade، خبرنگار خبرگزاری فرانسه، آشنا شد. استراد به هانوی فرستاده شد در حالیکه در سال 1980 لروی به مدت دو ماه در سراسر کشور و به مناسبت پنجمین سالگرد پایان جنگ، عکاسی کرد. او از سال 1977 تا 1986 جنگ های ایرلند شمالی، قبرس، سومالی، افغانستان، عراق، ایران و لیبی را پوشش داد و عکاسی از مناطق جنگی را در اوایل دهه 1990 متوقف کرد.
او یک هفته پس از تشخیص سرطان ریه در سانتا مونیکا، کالیفرنیا درگذشت.
لروی برای کارهای خود جوایز متعددی را از آن خود کرد، از جمله در سال 1967 جوایز جورج پولک، تصویر سال/Picture of the Year، سیگما دلتا چی/The Sigma Delta Chi و همچنین باشگاه مدیر هنری نیویورک/The Art Director’s Club of New York. او اولین زنی بود که جایزه مدال طلای رابرت کاپا را دریافت کرد،
“بهترین گزارش های عکاسی منتشر شده از خارج از کشور که نیاز به شجاعت و مشارکت فوق العاده دارد”.
به دلیل پوشش جنگ داخلی در لبنان، در سال 1976، برنده جایزه افتخاری برای خدمات چشمگیر/Honor Award for Distinguished Service در زمینه خبرنگاری از دانشگاه میسوری شد.

ترجمه: صبرا رئیسی

عکاسان ایرانی

عکاسان بین المللی

فهرست