زیبایی شناسی بصری
گفتن، فکر کردن و نوشتن دربارهی این عبارت به ظاهر ساده، چقدر سخت مینماید.
احتمالاً زیبایی شناسی بصری در حوزه ی عکاسی میتواند ساز و کاری تلقی شود که عکس خوب را پدید میآورد، و یا ابزاری برای سنجش همان عکس خوب به حساب میآید. اما ارتباط بین خوب و زیبا خود در ابهام و تعلیق قرار دارد. همانطور که تمایز بین زیباییشناسی بصری و زیباییشناسی عکاسی برای نامگذاری یک جریان یا جشنوارهی عکاسی نیز شک معناداری را برمیانگیزد.
زیباییشناسیِ بصری به امری گستردهتر از فعل عکاسی ارجاع میدهد- هر آنچه میتوان دید- البته که عکاسی را نیز در میان میگیرد. اما در این عنوان، نگریستن در اولویت قرار میگیرد. نگریستن به هر پدیدهای، نگریستن به هر تصویری، و در نهایت نگریستن به هر عکسی.
براین اساس، آنچه در این عبارت آمده است، توجه به ویژگیهای فرمی وصوری تصویر- عکس- در الویت قرار دارد. شاید بتوان گفت در تقابل با سنجههای مفهومگراییِ صِرف در عکاسی، عمدتاً عناصر و عوامل ترکیببندی، وضوح و عمقمیدان، کیفیت چاپ عکس، کنتراست و پلههای خاکستری، میزان کشیدگی و ثبات موضوع- انجماد، رنگها و رنگمایههای موجود در تصویر و متغیرهای دیگری از این دست، بر این که موضوع عکس چیست؟
و در چه شرایط مکان و زمانی گرفته شده و کجا عرضه شده و عنوان و متن توضیحیِ آن چیست؟، برتری دارد.
ازمنظری دیگر، زیباییشناسی تصویری- عکاسی و یا بصری- موضوعی همواره ثابت و جاویدان در حوزهی عکاسی نبوده است. مابین معیارهای ارزشی و زیباشناسانهی عکس بهمثابهی هنر زیبا و عکاسی فوری- مثلاً عکاسی خیابانی- تفاوتهای بزرگی وجود دارد.
چطور میتوان چاپهای عالی از مناظر بدیع عکاسانی همچون انسل آدامز و ادوارد وستون را با عکسهای خیابانی لیزت مدل و گری وینوگراند سنجید؟
آنجایی که معیارهای ارزشی متعارف و والای عکاسی به مواردی مانند: شادی کودکانه، سادگی و نشاط، بیان زندگیِ عادی؛ به همراه عدم وضوح کافی، ترکیببندی نامناسب، عدم نمایش اندیشه، تغییر ماهیت میدهند. همچنین، چگونه میتوان معیارهای زیباییشناسیِ عکاسی مطبوعاتی و مستند اجتماعی را با عکاسی استفهامی- مفهومی- و عکاسی انتزاعی یکی دانست. هرچند در سنجش اعتبار عکسهای این حوزهها متغیرهای مشترکی نیز وجود دارند. اما هر کدام از نمونههای نامبرده در شرایط تاریخی و خاص خود پدید آمده و بیانگر عقیده و دغدغهی مطرح در آن مکان و زمان خاص هستند.
براین اساس، بخشی از اعتبار و اهمیت خود را از تفکر و پنداشتهای رایج دورهی خود کسب کرده و میکنند. این موضوع بسیار مهم است؛ به این معنا که معیارهای زیباییشناسی و ارزشی در حوزهی عکاسی تغییر یافته و مییابد، اما هیچ معیاری کاملاً برچیده و معدوم نمیشود. بهویژه که امروز موضوع بازگشت به معیارهای زیباییشناسی دیروز بیش از هر دورهی دیگری قابل تأمل است.
اکنون عکاسی معیارهای نسبیِ زیباییشناسیِ خاص خود را دارد. معیارهایی که با پدیداری تفکر دیجیتال و گسترش سازوکار آن در سراسر جهان، و تعداد دوربین به دستان- موبایل به دستان- جهان، در کنار عکاسان حرفهای، دانشگاهیان و تمام علاقهمندان متعهد به این رسانه- هنر یا دلمشغولی- شاید نیاز به تغییر و تجدید نظر در معیارهای ارزشیِ خود داشته باشد. تحقق این امر فقط با کار و تفکر مسئولانهتر میسر میشود.
نویسنده: محمد خدادادی مترجمزاده
٣٠ امرداد ماه ١٣٩۵