1. خانه
  2. اخبار
  3. سایر خبرها
  4. یادداشت: تاریخ معاصر از بی‌توجهی به اهمیت نام عکاس خسارت‌ها دیده‌

یادداشت: تاریخ معاصر از بی‌توجهی به اهمیت نام عکاس خسارت‌ها دیده‌

نام سیدمجتبی میرلوحی مشهور به نواب صفوی و در پی آن فدائیان اسلام از جمله موضوعات مهم خبری دهه‌های ۲۰ و ۳۰ تاریخ سیاسی ایران معاصر است.
تنها با جستجوی کوتاهی در سطح شبکه جهانی اطلاعات و دسترسی های معمول در فضای رسانه‌ای به اهمیت اتفاق تاریخی آن روزهای ایران و تاثیر آن بر روزگار آینده‌اش پی خواهیم برد.
نسل جوان و جوان‌تر امروز که شناخت کمتری به این شخصیت مذهبی–سیاسی کشور دارد، شاید! از نام این شهید تنها عکس های دیده شده و پرتکرار موجود در فضای مجازی و تعریفی محدود و احتمالا! ناصحیح و یا یک بزرگراه و ایستگاه مترو را در یاد داشته و نسل غیر این دو نیز تعریف جامع و شناخت متفاوت‌تری از این دو نسل ندارد که چهره نواب و حضورش در خلوت و جلوت، در سیر زندگی معمول و کنار یاران و دادگاه‌های نظامی آن دوران را به خاطر سپرده باشد.
اما! آنچه در این میان قابل تامل است، دِینِ تاریخ معاصر ایران به حرفه و هنر عکاسی است که توجه به تاریخ را برای نسل های آینده، قابل استناد، متکی به روایت، جذاب‌تر وتاثیرگذارتر کرده است.
حقی بدیهی و ساده، که اعلب از سوی هیچ نهاد دولتی و ارگان رسمی، شاهد ادا و پایبندی به آن در طول این سالیان نبوده ایم که امروز در نقطه‌ی فرهنگ شده‌ آن قرار داشته باشیم.

درست در سال‌هایی که رویدادهای تاریخی سیاسی بزرگ و متعددی در کشور به وقوع می‌پیوست و درست در زمانی که آنسوی دنیا داگلاس مارتین عکاس آمریکاییِ سیزده ساله، عکس سال مطبوعاتی جهان در سال ۱۹۵۷میلادی از نخستین و تنها دانش آموز سیاهپوستی که در دبیرستان هاردینگ شارلوت نام‌نویسی کرده بود، ثبت می کرد؛ از عکاس جریان محاکمه رهبر فدائیان اسلام و یارانش(طهماسبی، ذوالقدر و واحدی) در دادگاه وقت هیچ نام و نشان مستندی در دست نیست.

رویداد مهمی که در درجه نخست، اهمیت آن را می توان از اختصاص ۳صفحه روزنامه اطلاعات در روز اعدام و یک صفحه در شماره فردای آن‌روز به موضوع اعدام و سیر اقدامات نواب صفوی و گروه فدائیان اسلام به وضوح دید و درک کرد.

تنها نشان عکاس این عکس‌های بی‌نام ونشان در جریان محاکمه دادگاه و اعدام نواب صفوی به همین جمله اختصاص می‌یابد که: “عکس‌ها متعلق به عکاسی از روزنامه اطلاعات است.”

روزنامه اطلاعات 27 دی 1334

صفحه نخست روزنامه اطلاعات ۲۷ دی ۱۳۳۴- باقی مطالب در صفحه ۴ و ۱۴ همان روز و ص ۱۵ روزنامه ۲۸ ام

سید مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی متولد ۱۳۰۳ ه.ش است.
نواب از پیشتازان مبارزه مدنی و مبارزات مسلحانه علیه حکومت پهلوی بود و در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی اقدام به تشکیل گروهی موسوم به جمعیت فدائیان اسلام، با هدف برقراری حکومت اسلامی در محدوده‌ای به قدر یک محله و یا منطقه کرد.
ترور انقلابی احمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزم‌‎آرا و حسین علاء از جمله اهداف و رئوس فعالیت‎‌های سیاسی و مبتنی بر عقاید مذهبی شهید جوان ماجرا، نواب صفوی و فدائیان اسلام به شمار می‌رود و این فعالیت‌ها تا آنجا پیش می‌رود که برخی راویان و نویسندگان تاریخ معاصر، تلاش‌های نواب صفوی و یارانش را در پیروزی جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران نافذ و موثر دانسته‌اند.
مخالفت با اقدامات دولت دکتر محمد مصدق به دلیل برداشت به عدم پایبندی عملی به احکام اسلامی از دیگر فعالیت‌‎های وی بود که حبس را از سوی قاضی دادگاه وقت برای سید مجتبی در پی داشت. کتاب «جامعه و حکومت اسلامی» نیز از آثار نواب صفوی است که در متن آن بارها به جریان های فکری و اهداف منظور این گروه ایدئولوژیک و تحول‌خواه اشاره کرده است.
رهبر فدائیان اسلام به همراه سه تن از یارانش بنا بر حکم دادگاه نظامی وقت در سحرگاه ۲۷دی ۱۳۳۴خورشیدی توسط عوامل رژیم پهلوی به شیوه‌ی جوخه اعدام و تیرباران به شهادت رسیدند.
این چند سطر مرور اجمالی تنها به آن دلیل بیان شد که مخاطب از اهمّ دلایل تاثیرگذاری این نام و فعالیت های این گروه بر اخبار دهه‌های ۲۰ و۳۰ معاصر واقف باشد و در نهایت به عدم نیاز و ضرورت به درج نام عکاس و مستندسازی اسم عکاس در سیر جریانی چنین صدرنشین و بااهمیت، از دستگیری تا شهادت این شخصیت ها پی ببرد.

شهید نواب صفوی

گذری کوتاه بر آنچه مطرح شد گواه بر صدرنشین بودن اخبار مرتبط با این رویداد است که تا چه حد از ارزش های مطبوعاتی و ژورنالیستی برخوردار بوده است تا اینکه برسیم به بررسی دلایل اهمیت صاحبان قدرت به ثبت عکس و انتشار آن در مطبوعات؛ و نه درج نام عکاس در کنار عکس منتشره در مطبوعه ها.
تصاویر بسیاری از جریان دستگیری، دادگاه و اعدام نواب ثبت شده که بخشی از آن در اختیار تاریخ و رسانه های نوشتاری و دیداری قرار گرفته است و همینطور پیش‌تر، تصاویری از حضور ایشان در جمع یاران نزدیک و هوادارن، جلسات عمومی و حتی محافل خصوصی موجود است که این همه، بیانگر بخشی از احوال سیاسی – اجتماعی تاریخ ایران در دهه های ۲۰ و ۳۰ است و با تماشای دقیق آنها می توان رخدادهای زمانه را به راحتی دریافت، تحلیل و بیان نمود.

اما آنچه نگارنده این یادداشت را نگران کرده، به استناد کتاب «صلای بیداری ،یادمان تصویری شهیدنواب صفوی و یارانش» عدم توجه به درج نام عکاس در سیری تاریخی و معاصر است که گریبانگیر مسئولین حکومتی قبل و بعد انقلاب و دولتی های پیش و پس از انقلاب ۵۷ ایران است که خواسته یا ناخواسته! از عدم اعتنا و اهمیت، و عدم درک و ناباوری به این مقوله کاملا بدیهی، مسلّم، اخلاقی، اصولی و شرعی گواهی می‎‌‌دهد.
و دیگر آنکه یادداشت حاضر، هم حاوی گلایه از عاملین این خبط جاری و خطای معاصر است و هم تلنگر به جامعه عکاسان مطبوعاتی ایران که چه ساده و راحت به این اشتباه تاریخی معاصر عادت کرده و به عبارتی از تکرار و مطالبه‌ی صحیح آن خسته شده و به ناکامی‌های ناشی از این مطالبه‌گری مستمر، تن داده و خو گرفته و راضی شده‌اند. در این مقال جایگاه منفعل یک جمعیت ویترینی نیمه جان مثل «انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران» را در این سهل‌انگاری و عادت‌‌پذیری «پیگیری می‌کنیم، نمی‌شنوند، نمی‌شود، نمی‌کنند، نمی‌نویسند، پاسخگو نیستند، نمی‌خواهند، انجام نمی‌دهند و…» نمی‌توان نادیده انگاشت و لحاظ نکرد.

در این‌باره به مناسبت شصت و‌هفتمین سالروز شهادت شهید نواب صفوی و یاران‌شان از عکس های خلوت و عمومی، دادگاه و اعدام یاد کردیم ولی نمونه‌های بسیاری را امروز می‌توان شاهد بر این مثال آورد؛ از جمله نادیده گرفتن حقوق اولیه یک عکاس در چاپ عکس او روی جلد کتاب درسی دانش آموزان کشور که در صفحه شناسنامه کتاب (کاملا به حق و بجا) به ریزترین عوامل دست اندرکار اشاره شده و (کاملا نابحق و بی‌جا) نامی از عکاس روی جلد که جان طرح جلد را در بر گرفته نداشته‌اند و اینگونه _غیرمستقیم_ نسلی بی‌نیاز به وجود و اطلاع از نام عکاس را پشت هر قطعه عکس تربیت می‌کنیم تا این خطای معاصر همچنان تداوم یابد و اهمیت جایگاه مستندگران و ثبت‌کنندگان تصاویری چنین مهم در طول تاریخ سرزمین‌مان ایران فاقد اهمیت جلوده داده شود.
عکاسانی که برمبنای قانونی نانوشته در دیواره های نامرئی تاریخ این سرزمین هیچگاه! از گذشته تاکنون، لزومی به توجه و رعایت حقوق آنان نبوده و نیست و نقض این قانون بسیط در هیچ جایگاه عملی حتی مرجعیت ذهنی و اندیشه مصدرنشینان عکاسی مطبوعاتی و عکاسان مطبوعاتی بروز نکرده است.

دی‌روز درحالی که دنیا به نام «عکاس سال» جوایز قابلی به این و آن اعطا می‌کرد و قدردان این قبیل حرکت‌های حرفه‌ای موثر در زندگی بشر بود، ایران با ابزار بی‌توجهی و سهل‌انگاری هیچ نیازی به ثبت نام عکاسان تاثیرگذار تاریخ خود نمی‌دید و امروز در ادامه همان روند دی‌روز، همچنان هیچ لزوم و نقشی در این راه ندارد و هیچ مُذکّری برای بیان تذکر و استمرار این یادآوری ضروری نمی‌بیند؛ اما، این‌بار با نوعی بی‌توجهی نافع به دامنه‌ی این خطای عامدانه ادامه می‌دهیم.

نمایش صدها قطعه عکس از آثار عکاسان ایران، فارغ از کیفیت بصری و حرفه‌ای در طرح اخیر «ایران ما» نمونه‌ای دیگر از این پروژه حذف نام عکاس از پای عکس و عدم توجه جامعه عکاسی و انجمن های مدعی احقاق حقوق عکاسان در قبال این اشتباه فرهنگی فراگیر سازمان زیباسازی شهرداری تهران در سطح وسیع عرشه پل‌ها و بیلبوردها و استندهای تبلیغاتی تمامی بزرگراه‌ها و بلوارها و خیابان های پایتخت کشور است که منجر به واکنش چهره‌ای هنرمند چون «رضا کیانیان» شد و همچنان ذکری و صدایی از عکاسی، انجمنی یا بیانیه ای و توضیه‌ای شنیده و دیده نشد! و آیا این قبیل سکوت‌های منفعت طلبانه، تاییدی بر این دست اهمال‌کاری در تاریخ معاصر ایران نیست که صاحب دامنه‌های ارزشمند تصویری چون روزهای انقلاب اسلامی و سالهای دفاع مقدس است؟

سید مصطفی مترجم مدنی عکاس ملی شدن صنعت نفت
برخی از تصاویر دیده شده از نواب صفوی در خلوت و یا در جمع یاران و تجمع ها از نگاه سیدمصطفی مترجم مدنی معروف به عکاس دوران ملی شدن صنعت نفت به ثبت رسیده است که نگاتیو این عکس ها _چنان که ظهار شده_ نزد هیچ ارگان دولتی و موسسه خصوصی موجود نیست؛ و حتی به طور قطع مشخص هم نیست کدام یک از این تصاویر از دوربین این عکاس پیشکسوت و فعال سال های قدیم بیرون آمده؛ و تنها نام این عکاس در این حجم از بی‌نامی‌ها و گمنامی‌ها نقطه‌ای ناگزیر و امیدوارکننده به شمار می‌رود.
مدنی از آخرین عکاسان خبری دهه‌ی بیست شمسی بود. به استناد کلامش او عکس‌های منحصر به فردی از دکتر مصدق، آیت ا.. کاشانی، نواب صفوی، سیدحسین امامی (ضارب هژیر)، خلیل طهماسبی (ضارب رزم آرا)، شمس قنات آبادی، دکتر مظفر بقایی، حسین مکی، ابوالحسن حائری زاده و دیگر چهره‏ های درگیر در ماجراهای سال‌های ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ ثبت کرد و در اختیار دارد و از عکاسان خبری نامدار و فعال این دوره بوده که مدتی بعد از کودتای بیست و هشتم اَمرداد ۱۳۳۲ از فعالیت عکاسی کناره گرفت و از سال ۱۳۵۸ به فرانسه مهاجرت کرد و در سال ۱۳۸۸ در استراسبورگ از دنیا رفت.
و این توجه به عکس و بی‌توجهی‌های مستمر به ضرورت درج نام عکاس در برهه‌های گوناگون و زمان‌های مختلف با استدلال‌های غیرمنطقی و بعضا! بی‌دلیل، بر پیکره‌ی فرهنگی و حماسی تاریخ معاصر این مرزپرگهر در حال زخم زدن‌های پیاپی است و تاریخ معاصر ما سرشار از اینگونه خسارت‌های بی‌صدا اما دردناک است. 

منبع: پایگاه عکس چیلیک
پیشین
کاش! بهمن جلالی ما را از یاد نبرد
پسین
نمایشگاه عکس سومین رویداد ملی آوای گاز خلیج فارس

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست