1. خانه
  2. اخبار
  3. سایر خبرها
  4. عکاسان «سلف پرتره» از سلف پرتره ها گفتند

عکاسان «سلف پرتره» از سلف پرتره ها گفتند

چندی پیش نمایشگاهی از آثار تنی چند از عکاسان به همت و دعوت آذین راد با موضوع سلف پرتره و عنوان: «منِ عکاس» در نگارخانه مهروا برگزار شد.

نمایشگاهی که در قالبی خاص تهیه شده بود و به شکل ویژه ای ارایه شده بود و با وجود دعوت به حضور و مشارکت ۳۰ تن از عکاسان با موضوع سلف پرتره ، عنوانی متفاوت را برای خود انتخاب کرده بود.
نمایشگاهی با عنوان: «منِ عکاس» که به شکل پروژه ای گروهی اجرا و انتخاب و ارایه شده بود و در مجموع نمایشگاه موفقی را برای مخاطبین عکاس و عکاسان و علاقمندان گردآوری شده بود. نمایشگاهی که می توانست پاتوقی برای دانشجویان و اساتید رشته عکاسی باشد تا محل نقد و بررسی قرار گیرد که از این حیث متاسفانه! مغفول مانده بود.
آذین راد به عنوان گردآورنده عکاسان و آثارشان در نمایشگاه «منِ عکاس» پیرامون پروژه منِ عکاس اظهار داشت: این مجموعه نمایشگاهی با دعوت از بیش از سی عکاس شناخته شده و با موضوع « آنگونه که منِ عکاس خود را می بینم » شکل گرفت.
از این میان بیست و دو عکاس با قبول دعوت و تحویل آثار سلف پرتره خود در این پروژه شرکت کردند و نمایشگاهی از تاریخ ۶ – ۱۶ مرداد ماه در گالری مهروا برگزار شد. نمایشگاهی که بخشی از عکس و اثر و متن عکاسان آن را به جهت اهمیت در اینجا و در ادامه نمایش می دهیم.


به عنوان یک عکاس شانس حضور در عکسی که میگیرید  تا قبل از تکنولوژی دیجیتال و موبایل بسیار کم و تا حدی مشکل بود.
اکنون با  فراگیری فناوری  روز و دوربین های پیشرفته گوشی های  موبایل ، امکان گرفتن خودنگاره(selfie) بیش از پیش برای همگان میسر شده .
وقتی صحبت از من  عکاس شد،  منی را تصور کردم که به بهترین وضع میتوانست در انعکاس خودم که سالهای زیادیست عکاسی میکنم در شیشه کهنه یک خانه قدیمی بوده باشد،  کلمه ای که در پشتم در دیوار دیگری دیده میشود ، نشانی است از درس زندگی.
فقط می توانم امید داشته باشم که عکس پیامش را به مخاطب رسانده باشد

 

مهروا  آروین

 

 

 


منِ عکاس

سال‌هاست عکاسی نکرده ام

اما مدام عکس می اندازم، از خودم، از در و دیوار و خیابان. ساعت و تاریخ و موقعیت جغرافیایی ثبت می شود روی هر عکس، و من عکس ها را گوشه ای در حافظه ای انبار می کنم و از یادشان می برم.

 

روزبه حسین آبادی

 

 

 


آنچه که ما به عنوان واقعیت عینی اطرافمان  پذیرفته ایم، دارای هستی یگانه ایست. همه چیزها در هست بودنشان با خودشان تنها هستند و تنها از طریق نمودهای چندگانه ی نهفته در خود می توانند خود را به حواس ما بشناسانند و بدین گونه خود را خوراکی قابل هضم کنند برای ذهن همیشه گرسنه. ذهنی که همه چیز را فرو می بلعد و فرا می فکند.

این تصویر از مجموعه ای به نام «من های من» انتخاب شده است. من های چندگانه ی منِ واحد. نمودهایی از من که در پیوستاری زمانی و مکانی به بیرون از من پرتاب می شوند تا معنای منِ واحد مجال شکل گرفتن پیدا کند.

هوفر حقیقی

تابستان هزار و سیصد و نود و شش

 

 


سرگردان , حیران  , وامانده بین این و آن, نه این و نه آن .

 

من عکاس , خود را اینگونه ثبت میکنم میان هروله ی روزگار

 

آذین راد

 

 

 

 


این عکس حاصل انعکاس تصویر من و یکی از عکسهای مجموعه ای مربوط به ۶ سال پیش، در یک عکس از مجموعه ای جدید است. هیچ ویرایش یا افکتی هم ندارد. نور اریب پنجره در انعکاس شیشه قاب عکس، حال و هوای کهنه به عکس داده و برای من نشانی از گذشته است.

به همین سادگی و البته کار خاصی هم نیست.

چون با توجه به عنوان نمایشگاه، می خواستم خودنگاره ای ارائه کنم، انعکاس دور و مبهمی از عکسهایم را در این عکس گنجاندم. البته که این نکته را فقط من می دانم و کسانی آن را در می یابند که عکسهای گذشته ی مرا دیده اند و به یاد دارند. می دانم که این امر بسیار بعید است. دیگر مخاطبان این نکته را در نمی یابند و این امر در واقع شخصی بوده و تنها برای خود من معنادار است.

زروان روحبخشان


فضای مجازی تمامِ مارا تسخیر کرده. انسان ناگزیر با آن همسو میشودبرای فرار از تنهایی. و بصورتی پیگیر دچار لایک و کامنت و …. بی آنکه به محتوای آنچه میبیند ومی خواند و میشنود توجه کند.

منِ عکاس با استفاده از فضای اینستاگرام سعی در بیان عمق تنهایی انسانها دارم .

آزیتا سمناک

 

 

 

 

 


عکاس ذاتا فکر می‌کند فارغ از خویش است و عکس، حاصل نگاه او به پیرامون . حال آنکه چهره واقعی عکاس از لابلای همان تصاویر پیداست. خودنگاره اما همیشه با یک مکث طولانی همراه است ، از مراجعه به خود ، اینکه چقدر تصویر ما به آنچه می‌خواستیم باشد، نزدیک است و چقدر دور . و آنگاه که تصمیم با ماست که چه تصویری از خود بسازیم ، بیش از آنکه فکر کنیم چه چیز را نشان دهیم ، به این فکر می‌کنیم که چه چیز را نشان ندهیم . بی تعارف بیش از هر چیز به بزک دروغ می‌اندیشیم .

خودنگاره من در نمایشگاه من عکاس ، آن دروغ است ، به صادقانه ترین شیوه روایت .

میلاد کارآموز

 

 

 

 


“من عکاس”

زاویه دید عکاس هم سابقه است و هم آینه ی خود. در آن هم ذات خودنمایی می کند و هم اسلوب های عرضی. هر عکس پدیدآوردن یک دریچه است برای تامل در محتوای اندیشه، که در آن هم خاطره تقریر می یابد و هم خیال آشکار می شود. خودنگاره های عکاسانه پدیدآورنده فرصتی هستند که در آن هنرمند خویشتن را متمایز از هر آنچه غیر از خود است ببیند. فراتر از این جدایی، این فرصت مرا در جایگاه تفحص ریشه های آنچه اکنون هستم قرار می دهد تا جایگاهی که از آن به پیرامون مینگرم را از نو باز بسنجم و بکاوم. به تصویر کشیدن آن چه از خود، از اوج قله ای که بر آن یا در نیمه کوره راهی که در آن هستم میتوان دید.

 

کاوه کردگاری

 

 

 


آستیگمات

 

درست در این زمان به جاى رسیده ام که هم چیز از درون خود تا بیرون و اطرافم برایم گنگ و نا مشخص است.

نام این اتفاق را ((آستیگمات)) نامیده ام درست مثل کسى که به بیمارى آستیگمات دچار شده و من هم درست همان آدمى هستم که به این بیمارى  بینایى دچار شده و به سبب نامنظمى شکل و انحناى قرنیه،تصاویر،چه دور و چه نزدیک تار میشوند. به اطرافم که نگاه میکنم تمام اجسام، آدمها،سطح شهر و اتفاقات روزمره را از نظر بصرى تار میبینم، ولى وقتى به درون خود نگاه میکنم این گزاره، ماهیتى دیگر به خود میگیرد و قالب مفهومى پیدا میکند، مفهومى سر شار از عدم شناخت خود و گم شدن در هزار توى افکار خود، همه ما در حال یادگیرى و کسب تجربه و خودشناسى هستیم ، من نیز در این نقطه به آستیگمات رسیده ام….

 

سعید گادیاری

 


تهران / ایران / من عکاس در حیاط پشتی کافه هایکو , در شیشه ی پنجره اش با پرده پایین / یک سو , خلوت آرام قهوه و عمری خاطرات تلخ و شیرین / پشت سر , معماری آن خانه ی مرموز و آن عشق های پر سوز و … / یک سو , کوچه ی ماهشهر که می رسد به کریمخان زند که هنوز زنده است و پر نور./ من زیر آسملن رنگ باخته ی این شهر , حتی در میانه ی این قاب هم باز / رنگ می بازم در کنار خیابان هایی که زنده اند از دیرباز ./ پس تا پرده بالا نرفته است, … !! /

 

امیرعلی گلریز

 

 

 

 

 


 

هزاران من در من ، من ها دیگر من نیستند ، اما در من جاى دارند، شکلهاى متنوع و متفاوتى از من ، مى خواهم جورِ دیگرى باشم ، باید جورِ دیگرى باشم ، خارج از بایدها و نبایدها.

 

پدرام لسانی

 

 

 

 

 


من هستم یا نیستم، انگار دارم خواب میبینم. انگار به یک خواب عمیق فرو رفتم و مثل فیلم از بچگى ام شروع شده و ادامه داره و شاهد تمام این ماجراهام. بعضى وقتها انگار بیرون خودمم و بعضى وقتها انگار از تو میبینم. شجاع ، خوشحال، ترسو، شجاع، عاشق، گرسنه، سیر، تشنه، سیراب، ناراحت، سرخوش، همه این حالتها منم و این برام خیلى عجیبه که من کى ام؟

 

مهدی منصوری

 

 

 

 


در مورد من عکاس

 

یک حس نفی شدگی ،یک حس  شخصی زنانه،  ترجیح میدم خیلی راجع به   کارخودم توضیح ندم

یک جور برداشت شخصی  از حالات روحی و درونی خودم.این تصویر به نوعی اگزیستنس من هست

 

سمانه مهدویان

 

پیشین
تجلیل از فخرالدین فخرالدینی در نخستین سمپوزیوم عکاسی همدان
پسین
نمایشگاه عکس « گذر » در نگارخانه هپتا

به تازگي منتشر شده

۲ دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید

  • باورم این است که عکاسان زمانى که به مرحله اى از تجربه و پختگى و مهارت در عکاسى مى رسند، شاید بتوان بطور اغراق آمیزى ، مولف نامیدشان، چرا که آثارشان از درون مایه هاى روحى و شخصیتى و علائق شان تغذیه میشود ، و عکس ها امضا و تا حدود زیادى بیانگر شخصیت “من” عکاس مى شود.
    با این حال برخى از هنرمندان عکاس این “من” ها را در قالب تعریف خود انگاره ها، تاکیدى تر و مشخص تر به تصویر در مى آورند.
    عکاسان این مجموعه تلاش کرده اندکه خود را جداى از آنچه دیگران مى بینند، ببینند و ریشه هاى روحى و شخصیتى خود را کنکاش کنند و تصویرى از خود با عنوان “من” عکاس ارایه کنند. که منجر به ارایه عکس هاى از ساده ترین شیوه هاى ثبت خودانگاره مانند انعکاس تصویر عکاس در شفافیتى که باز ذهنیت عکاس را باز مى نماید تا ثبت مَن هاى متفاوت از یک شخصیت و خصوصیات رفتارى، و یا ثبت نشانه ها، علائق و در پیچیده ترین حالت
    ثبت تصویرى بین خیال و خاطره، شده است.
    هر عکاس با توجه به توانایى و تجربه و دانش و جهان بینى خود، اثرى خودانگاره از خود خلق کرده است.که در این میان برخى آثار با فاصله زیادى موفق تر از بقیه آثار بودند مانند اثر کاوه کردگارى و…
    اینکه این خودانگاره ها تا چه اندازه ” خود انگاره اند”
    آیا خود واقعى است یا تصویرى از آنچه به نظر میاییم و یا دوست داریم که اینگونه باشیم و به نظر آییم؟!!
    مرز بین واقعیت و خیال و ( در حالتى بى رحمانه) دروغ،
    خود انگاره ها را به چالش عمیقى مى کشد.
    باز هم به کلام آغازینم مى رسم که مجموعه آثار یک عکاس مى تواند خودانگاره کاملى از یک عکاس باشد.
    نکته دیگر در باب این نمایشگاه نوع ارایه آثار بود که در متفاوت ترین حالت بدون قاب و پاسپارتو و …در اندازه و چاپ هاى مختلف ارایه شده بود، فارغ از آنچه مد نظر نمایشگاه گردان و عکاسان بوده است، جلوه بصرى زیبایى درارایه، مشهود نبود و این در جذب من مخاطب تاثیر مى گذاشت.

    پاسخ
  • مریم خداوردی
    ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۵۳

    در بازدید از نمایشگاه “من عکاس” اولین چیزی که توجهم را جلب کرد، شکل ارائه آثار بود که بدون قاب و پاسپارتو و با پونز بر روی دیوار نصب شده بود و همچون ژوژمان دانشجویی می نمود. ولی در هرحال شاید بتوان این سادگی را نوعی جسارت در ارائه قلمداد کنیم.
    بعضی عکسها به صورت تک عکس یا مجموعه بود که من عکاس را به مخاطب معرفی کند که بعضی آثار بسیار موفق تر از بقیه بود. کاش تو ضیحاتی که در این مقاله آورده شده کنار کارها در نمایشگاه قرار داده میشد، چرا که اکنون که مطلب عکاس را کنار اثرش می خوانم و می بینم، درک اثر برایم بهتر و لذت بخش تر است. کما اینکه بعضی از آثار را که درک نکرده بودم با خواندن توضیحات آن، عکس برایم مفهوم پیدا کرده و جذاب شد.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست