چندی پیش فراخوان چهارمین مسابقه عکس حوادث و سوانح در سطح کشوری اطلاع رسانی شد و با همکاری متقابل اتاق خبر دفتر رسانه پایگاه عکس چیلیک و دبیرخانه این مسابقه گفتوگوهایی با عوامل تعیین کننده و تاثیرگذار دبیرخانه انجام گرفت تا اندیشه عکاسان متقاضی شرکت و علاقمندان مایل به حضور با دیدگاههای عمومی و تخصصی برگزارکننده هرچه آشناتر، نزدیکتر و همراهتر شوند.
گفت وگوی نخست با «دکتر سیدامیرحسین گرکانی» ریاست پژوهشکده سوانح طبیعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و عضو شورای داوری این فراخوان انجام گرفت که با عنوان «با عکاسی پیامهای قدرتمندی به جامعه منتقل میشود» منتشر شد.
گفت وگوی بعدی با «مهناز شفیعی» دبیر فراخوان انجام گرفت که با عنوان «تمرکز فراخوان به محیط زیست با اولویت خشکسالی است» منتشر شد تا لایه های عیان و نهان منظور برگزارکننده برای جامعه عکاسی کشور هر چه شفافتر بیان شود.
گفتوگوی سوم این سلسله مصاحبه ها با «فرهاد فخریان» با عنوان «فرهاد فخریان داور چهارمین مسابقه عکس سوانح و حوادث» انجام گرفت و گفتوگوی چهارم این گفتوگوها با «محمد خادمیان طرقی» با عنوان «عضو شورای داوری از دیدگاهش می گوید» صورت پذیرفت و اینک شاهد انتشار گفت وگو با محمد خدادادی مترجم زاده هستیم.
امید که انتشار این دیدگاه ها از سوی کارشناسان امر، اسباب تامین رضایت خاطر هر چه بیشتر برگزارکننده و کارشناسان، داوران و همچنین شرکت کنندگان، عکاسان راه یافته و برگزیده باشد و مفید فایده قرار گیرد.
۱-عکاسی از سوانح و حوادث در واقع عکاسی بحران است. به عنوان داور چهارمین مسابقه عکس حوادث و سوانح چه تعریفی از عکاسی بحران دارید؟
عکاسی بحران تعاریف مشخص و قابل دسترسی دارد که از طریق اتصال به شبکه های ارتباطی و اطلاعاتی می توان به آن ها دست یافت. از نظر من عکاسی بحران میتواند نوعی فعالیت و کُنش حرفهای یا آماتوری باشد (عکاس حرفهای از عکاسی خود امرار معاش میکند، در حالی که عکاس آماتور عمدتا بنابر دلمشغولی و علاقهی خود به این نوع از عکاسی میپردازد و امرار معاش اصلی او از طریقی دیگر است). عکاس در این وضعیت، از موضوعی ناخواسته، نامتعادل و نامتعارف که با معاریف و تجربهی زیستهی بشری (تاریخ و مَدنیت انسان مدرن یا معاصر) در تعارض باشد، عکاسی میکند. هدف از این نوع عکاسی در معنای عام آن، آگاهیرسانی ملموس و قابل پذیرش توسط آحاد مردم و مخاطبین رسانهها به واسطهی صراحت حاد تصویر عکاسی است. شرایط نامتعارف و دلهرهآور میتواند از روابط نامعقول انسانی (جنگ و …) یا حوادث ناخواسته و یا برساختهی انسانی در حوزهی طبیعت و زیستبوم پدید آید. اما در لایههای پنهان و ناپیدای موضوع، وقوع بحران میتواند در فرایند زمانبر و دگردیسی تدریجی طبیعت و تاریخ شکل گیرد، یعنی مانند جنگ و زلزله و … نیست که در نگاه اول قابل بازشناخت باشد و بدون متن همراهیکننده بتواند مخاطب را از وقوع آن آگاه کند. فرایندهایی مانند انواع آلودگیهای زیستمحیطی و برساختهای تمدنی و فناورانهی بشری در این حوزه قرار میگیرند.
در شکل کلی، هدف اصلی از عکاسی بحران با هر رویکردی، آگاهیرسانی به جامعهی معاصر است. و در مرتبهی بعد تولید اسناد تصویری معتبر از آنچه اتفاق افتاده و یا در حال رخدادن است برای حفظ در حافظه تاریخی و قابلیت استناد در معاریف بشری. از نظر من ویژگی دوم مهمتر است، همانگونه که ما اکنون احتمالا بهتر از انسان نوزدهم میتوانیم اطلاعات تصویری گسترده را از عکسهای آن دوران استخراج کرده و سپس تحلیل و تفسیر کنیم.
۲- در عالم واقع، فاصلهای میان عکاسی از بحران و عکاسی در بحران دیده می شود. شما در این فاصله به کدام سو گرایش و تمایل دارید(کدامیک را به هدف فراخوان مطابقتر و پسند نگاه تان را نزدیکتر می بینید؟)
بله در عالم واقع این فاصله مشهود است. اما غایت هر یک میتواند متفاوت باشد. یکی مسیر اطلاعرسانی مؤثر در کوتاهترین زمان برای مخاطبین انبوه را دنبال میکند. عکاس حاضر در میانهی بحران وظیفه دارد از فاصلهای نزدیک، نقاط عطف و اثرگذار و لحظهای تصویری ماجرا را ثبت و سریعاً مخابره کند، چرا که او معمولا به شکل حرفهای در استخدام و یا عقد قرارداد با خبرگزاریها یا نهادهای رسمی است، این کار گونهای شاید مخاطرهآمیز از عکاسی مطبوعاتی است. اما آن دیگری مسیری طولانیتر را دنبال میکند، معمولا هدف این نوع از عکاسی، تولید خبر و نشر سریع آن از طریق بنگاههای مطبوعاتی و سانهها نیست، هر چند قطعاً از ویژگیهای عکاسی مستند برخوردار است. معمولا این نوع عکاسی در قالب پروژه و با توجه به مطالعات زمینهای از فرایندی در حال وقوع شکل میگیرد. بسته به موضوع بحران، میتواند از عکاسی دوباره یا چندباره، و پرداختن به زوایای دید متفاوت و تولید متن همراه عکس و مصاحبه و سایر مستندات تصویری و غیر تصویری نیز بهره گیرد.
از نظر من هر دو گونه عکاسی به بهانهی بحران میتوانند در حوزهی وظایف خویش در سطح جامعه مفید و اثرگذار عمل کنند. در نگاهی شاید نادقیق وظیفهی یکی تولید عکس برای نشر و آگاهیرسانی سریع موضوع بحران به مخاطبین است و دیگری به جستجوی عوامل مؤثر در پدیداری بحران و اثر درازمدت و پایدار آن توجه دارد. براین اساس، قیاس بین این دو گونه را صحیح نمیدانم. هر چند تجربهی شخصی من با عکاسی از بحران همسوتر است (چون من در هیچ بحرانی عکاسی نکردهام)، با این وصف نمیتوانم با توجه به حوزهی اثرکرد هر یک، یکی را بر دیگری رجحان دهم.
با توجه به رسالت و چشمانداز برگزارکنندگان از برگزاری دورههای مختلفِ مسابقهی عکس حوادث و سوانح، تصور میکنم تولید تصویری معتبر و مستند برای آگاهیرسانی دراز مدت نسبت به وجود بحرانی طولانی مدت و نه مقطعی در حوزهی زیستبوم از طریق کتاب و نمایشگاه و …، از اولویت برخوردار است.
۳-برگزارکننده با رویکرد مستند به این مسابقه نگاه کرده است و _برخی معتقدند_ سوانح و حوادث بیشتر رویکر خبری_گزارشی دارند. شما در بررسی فایل عکس های دریافتی بیشتر با معیارهای کدام یک به آثار می پردازید؟
در پاسخ دو کمی در این باره نوشتم. برای داوری عکسها در این مسابقه، از دیدگاه من، ارزشهای عکاسانه و موضوع کار و قدرت تأثیرگذاری و فایدهمندی در شرایط کنونی جامعه مهمتر است. حال اگر عکس رویکردی خبری- گزارشی داشته باشد یا مستند باشد، چندان تفاوتی نمیکند.
۴-آیا عکاسی سوانح و حوادث را می توان به عنوان یک ژانر مستقل معرفی کرد؟
شاید بتوان، شاید در برخی نقاط جهان هم چنین شده باشد. اما ژانر تا آن جا که من می دانم تعریف عمیق تری نسبت به زمینه یا موضوع کار عکاسی دارد. ژانر عملکرد دیدگاهی خاص در زمینه ای خاص با ابزاری (فکری و فیزیکی) خاص است. چه نیاز هست که این گونه عکاسی را ژانر بنامیم؟ بر اعتبار آن افزوده می شود؟ نه، اعتبار یک برنامه یا جشنواره یا مسابقه به ژانر بودن آن نیست، بلک به اهمیت و اثرگذاری و ماندگاری در مسیر تاریخ است که شما با برگزاری چند مسابقه و تولید چند کتاب عکس با کیفیت مطلوب آن را انجام می دهید. این مهم است، نه این که عکاسی از این موضوع را ژانر بنامیم. عکاسان مشارکت کننده با دیدگاه های متفاوت عکس می فرستند. آن ها هر یک از ژانر تعریفی دارند و از منظر خود به موضوع مسابقه ی شما واکنش نشان می دهند. این مهم است نه این که آن را ژانر تعریف کنیم.
۵-اهمیت عکس مقایسه ای که در دوره چهارم مسابقه عکاسی سوانح و حوادث به عنوان یک محور آمده است چیست؟ وچگونه می شود عکاسان را تشویق کرد که یک موضوع را پیگیری کنند؟این همان نگاه پروژه محور است که شاید از مردم عادی نتوان انتظار یک کار عکاسانه ی منظبط داشت. اما علاقه مندان و دانشجویان می بایست به آن جدی بنگرند و بپردازند و از این رهگذر مخاطبین غیر حرفه ای هم به عکاسی دوباره از یک مکان تشویق و تحریک شوند.
۶-چرا عکاسی سوانح و حوادث را بیشتر عکاسان خبری آنهم به عنوان شغل انجام می دهند، آیا اهمیت زیست بوم آنقدر نیست که دغدغه سایر عکاسان نیز باشد؟معمولا این کار به شکل پروژه تعریف می شود و ارزش می یابد. هرچند تک عکس هایی قابل توجه نیز از عکاسانی تیزبین به دست می آید. همین مسابقه می تواند حس مواجهه عکاسانه با مشکلات زیست بوم را در آحاد مردم تقویت کند. میزان مشارکت تنها در عمل عکاسی نیست بلکه در خوانش عکس ها و تأثیر آن ها بر خودآگاه و ناخودآگاه جمعی مخاطبین است، شما میزان مشارکت مخاطبین این عکس ها را بالا ببرید و البته مسئولین مرتبط را. به هر حال عکاسان حرفه ای در این حوزه چون به عنوان پروژه به آن می نگرند، قاعدتا قوی تر عمل می کنند.
۷-راهکار مناسب از نظر شما برای جذب عکاسان در زمینه عکاسی سوانح و حوادث چیست؟
تداوم همین مسیر فعلی و چاپ کتاب عکس های نفیس از آثار برگزیده و تقدیر و جوائز ارزنده و تذکر مداوم راجع به حفظ زیست بوم و زندگی سالم. پیوستگی در فعالیت شما در دراز مدت حتما نتیجه ی بهتری به دست می دهد.
۸-برای داوری چهارمین مسابقه عکس حوادث و سوانح به مرور و بررسی آثار ارسالی و راه یافته و برگزیده ادوار قبلی نیاز دارید یا خیر؟ چرا؟
هر جشنواره و مسابقه فارغ از برگزاری دورههای قبلی، میبایست شرایط و ویژگیهای خاص خود را داشته باشد. چشمانداز برگزار کننده و تبیین اهداف و تعیین مسیر راه برای اجرای مناسبتر با شرایط فرهنگی کشور و ترغیب مشارکتکنندگان و دیدگاه و احتجاج داوران از ملزومات اصلی این فرایند هستند. با این وصف نمیتوان تجربهی دورههای پیشین را در نظر نگرفت. هر فرد مرتبط با این مسابقه (از برگزارکنندگان و حامیان و داوران گرفته تا شرکتکنندگان) بنابر نوع رابطه و ضرورت کار خویش میتوانند از پیشینهی مسابقه آگاه شوند. البته این آگاهی نمیتواند به پیشداوری صحیح منجر شود. هر مسابقه متناسب با زمان و شرایط برگزاری خود، متغیرهای خود را نیز دارد. برخی متغیرها برای انتخاب عکس یا مجموعههای برتر قابل تعمیم به دورههای دیگر همان مسابقه نیست.
۹-در ایران تعدادی از عکاسان برای شرکت در مسابقات برای خود درجه بندی قائل هستند و اینگونه به نظر می رسد که مسابقه عکاسی، متعلق به عکاسان آماتور است و کسانی که سنی از آنها گذشته و تجریه ای دارند فقط باید داور باشند و دور از شان خود حضور در مسابقات را می بینند در صورتی که در این مسابقه ما سالهای گذشته داشتیم که داور همین مسابقه دوره بعد شرکت کننده بوده است. آیا از نظر شما مسابقاتی اینچنین که باید گره ای از مشکلات باز کند فقط برای آماتورهاست؟
پرسش شما شکل پرسش ندارد. نوعی پاسخ و انتقاد به وضع کنونی است. پاسخی برای آن ندارم. هر عکاس یا صاحب نظر یا آماتور یا صاحب منصبی حق دارد هر گونه می خواهد بیاندیشد. البته موضوع سن و تشخیص جایگاه هر فرد برای خود او می بایست مهم باشد. به نظر من، شما و برگزارکنندگان محترم کار خود را با تمرکز انجام دهید. این که مشکلات رفع می شوند یا نه، تنها وابسته به متغیر مجریانی چون شما نیست، متغیرهای دیگری مانند سیاست های کلی و رویکردهای عمومی مردم به موضوعی( پذیرش یا امتناء از موضوعی) نیز فعال هستند که از عهده ی شما و من خارج است.
۱۰-نگاه شما به عنوان داور چهارمین مسابقه عکس سوانح و حوادث به اهمیت محورهای اعلامی در مسابقه مانند خشکسالی بیابان زایی، جنگل زدایی و آلودگی هوا و چگونگی به تصویر کشیدن این موضوعات چیست؟عکس های تولید شده می توانند چشم اندازی از چگونگی واکنش عکاسان علاقه مند را نشان دهند. و عکس های انتخاب شده و برگزیده و چاپ شده در کتاب می توانند در ترسیم چشم انداز آینده نگر برای تداوم این فعالیت تأثیر داشته باشند. عکس ها می توانند جنبه ی توصیفی داشته باشند یا جنبه ی تفسیری و یا حتا به لحاظ شکلی (فرمی و رنگی) برانگیزاننده باشند. هر عکاس علاقه مندی در مواجهه ی عینی و ذهنی با موضوع می تواند با هر پیش اندیشه ای (دیدگاهی) با تمرکز و تعهد به کار خودش، خلاق عمل کند. او باید بیش از هر چیز، به باور و توانایی خود در مواجهه ی عکاسانه با چنین موضوع هایی اعتقاد و اعتماد داشته باشد، نه سلیقه ی دیگران و داوران. مخاطبین نیز اگر تعهد عکاسان و حامیان و برگزارکنندگان این مسابقه را تشخیص دهند، قطعا نسبت به موضوع آن یعنی زمین و خشکسالی و بی حاصلی سرزمین خشک حساسیت نشان می دهند.
۱۱-در مجموع برای برگزاری «پنجمین مسابقه عکس سوانح و حوادث» چه توصیه ها، توجه ها، پیشنهادها، تذکرها و نکاتی را لازم می دانید که گروه سیاست گذاری و عوامل اجرایی (در هدف گذاری، تنظیم فراخوان، اطلاع رسانی، توجیه نگاه عکاسان، نشست های نظری و نقد عکس ها و نمایش آثار و…) نیاز به بررسی و تمرکز بیشتر دارند؟
با آرزوی موفقیت برای مجریان محترم مسابقه، با توجه به موقعیت زمانی که این پرسش و پاسخ طرح میشود، شاید دیگر نتوان دیگر کار مؤثری در حوزهی تهییج علاقهمندان انجام داد. از این پس میبایست روال و مراتب صحیح و معتبر در برگزاری مسابقه مورد توجه قرار گیرد. این موضوع که برگزاری این مسابقه چه تأثیرات سودمندی در میان آحاد جامعه برای توجه به حفظ زیستبوم و آسیبهای محیط زیستی میتواند ایجاد کند، همچنین در میان عکاسان علاقهمند که از حضور و تأثیرگذاری عمل عکاسی در سطح کلان جامعه، به رسانه و تواناییهای خود امیدوار و دلبسته میشوند.
قطعا برگزاری جلسات تحلیل و بررسی و نقد آثار نیز بسیار مفید خواهد بود.
همچنین برگزاری نشستی با موضوع بررسی روند ادواری این مسابقه، از ابتدا تاکنون با حضور مسئولان و مجریان و حامیان و داوران این دورهها بسیار میتواند مفید و مؤثر باشد.
همچنین بررسی کتابهای عکس دورههای قبلی بهعنوان رهیافت مستند و باقی در جریان تاریخ معاصر و تاریخ آیندگان.
محمد خدادادی مترجم زاده
۲۴/۱۲/۱۴۰۲
عکس چهره: علی دین محمدلو