منبع: روزنامه اعتماد –
درباره ظرفیتهای گونهای از عکاسی
عکس پرتره و تغییر ساختارهای اجتماعی
عکاسی در ظاهر بازتولید وفادارانه تصویر عالم واقع است. البته اینکه دوربین عکاسی میتواند فیگور مقابل خود را با تحریفِ ذهنی کمتری نسبت به یک نقاشی ثبت کند، به هیچوجه به این معنی نیست که بر برداشت آن تاثیری نمیگذارد. در عکاسی سه عامل نقشآفرین است: عکاس، موضوع و بیننده یا مخاطب. این سه عامل مهم در هماهنگی با یکدیگر عمل کرده و هر کدام قدرت دیگری را میرساند. اعتقاد به اینکه یکی بر دیگری تاثیر نمیگذارد، انکار اتحاد ذاتی است که آنها را به هم پیوند میدهد.
شاید بزرگترین مشکل با مفهوم بازتولید وفادار واقعیت این باشد که براساس آنچه میخواهیم منتقل کنیم، یا آنچه مجاز به گفتن هستیم و در بدترین حالت، آنچه مجبور به بیانش هستیم، (چه خوب و چه بد) دستکاری و هدایت صورت میپذیرد.
مردم عامل سوم نقشآفرین در عکاسی هستند. گیرنده نهایی یک تصویر و مصرفکننده آن که براساس عکسی که میبیند تفسیر و پاسخ میدهد. البته عکس، حائل میان عکاسان و بینندگان میشود و ممکن است این دو ارتباط مستقیمی در این رابطه نداشته باشند. با این حال، یک عکاس بخشی از جامعه است و سعی میکند آن را معنا کند. در این لحظه است که سوژه سعی میکند تا حدی کنترل تصویری را که از آنها گرفته میشود، به دست آورد.
شاید در اینکه چه کسی هستیم و چه چیزی را فرافکنی میکنیم، اختلاف زیادی وجود داشته باشد. برای بسیاری از چهرههای عمومی، قرار دادن ماسک اغلب بخشی از کار است تا به یک شخصیت تبدیل شوند. در طول تاریخ، ما شاهد تلاشهای بیهودهای ازسوی قدرتمندان برای کنترل تصویر خود بودهایم. در روزگار جدید ارزانی و جهانی بودن تصاویر، تاثیری قدرتمند، اما بیصدا، بر ایدهها و احساسات نسلهای کنونی و آینده دارد.
با ظهور عکاسی، پرتره نخستین ژانری بود که شکوفا شد. سوژه عکاسی پرتره، انسان است. صورت انسان با شمایلی به ظاهر واحد، میتواند بازنمایی از درون بسیار متکثر انسانها باشد. به شکل معمول بیرون یک انسان نمایی از درون شاد یا غمگین، ترسیده یا خشمگین و… است. در ساخت یک پرتره نمیتوان عمل عکاسی را از نیت آن جدا کرد.
به عنوان مثال، مطالعه کار استودیوی مشهور لوترودت (Lutterodt Studio) که در دهه ۱۸۷۰ در ساحل طلایی (غنا کنونی) فعالیت میکرد، از این نظر مهم است که کارمندان آن به عنوان عکاسان دورهگرد در امتداد سواحل غرب آفریقا زندگی متنوع ساحلی را فارغ از کلیشههای ایجاد شده توسط سفیدپوستان به تصویر میکشیدند. ما میتوانیم آنچه را که از بیرون طرح میکنیم انتخاب کنیم، اما در واقعیت، ما ماشینهای پیچیدهای از احساسات عمیقتر هستیم. نمیتوان به سادگی از تصویر دوبعدی یک فرد، ادعا کرد که یک درک محیطی و عمیق از آن داریم.
با این همه، برای بشر دیدن یعنی باور کردن. بهکارگیری مزیت این باور و ویژگی اصلی عکاسی: «بازنمایی واقعیت»، به عکاسی پرتره اجازه داده است (و هنوز هم به آن اجازه میدهد) یک رسانه روان باشد که به خوبی نیازهای مختلف را برآورده میکند.
در آغاز دهه ۱۹۰۰، برخی عکاسان وظیفه ثبت شرایط زندگی مردم را داشتند. پرترههای قدرتمندی که از آثار آنها نمایان شده است گواهی بر شکوفایی و قدرت عکاسی به عنوان وسیلهای برای تغییر است. دوروتیا لانگ، عکاس امریکایی، از سوی اداره امنیت مزرعه مامور شد تا وضعیت اسفناک کشاورزان امریکایی در طول رکود بزرگ را ثبت کند. پرتره نمادین او از مادر مهاجر به نماد بحران آن سالها تبدیل شده است. فلورانس اونز تامپسون، زنی که در این عکس به تصویر کشیده شده است، تنها با ۳۲ سال سن هفت فرزند داشت که باید شکم آنها را سیر میکرد. در بیان دوروتیا لانگ ما میتوانیم بار عاطفی طاقتفرسا را ببینیم و در یک لحظه همزیستی، درد او را احساس میکنیم.
اگر هدف ما در پرتره این است که بهتر بفهمیم چه کسی مقابل ماست؛ برای دستیابی به آن، عکاس همیشه نیروی اول است. عکاسان هنوز هم نیروی اصلی پشت یک تصویر هستند. صراحت خاصی در پرتره نگاری وجود دارد ولی درنهایت، بیننده آنچه را که او میخواهد خواهد دید.
با این حال عکاسی پدیدهای است که به شما یادآوری میکند تا آن زمان چه چیزی را پشت سر گذاشتهاید. این ویژگی میتواند هم شخصی و هم اجتماعی باشد. البته شاید مزایای بالقوه اجتماعی عکاسی بیشتر باشد. عکاسی میتواند به یک زمینه مشترک تبدیل شود که جرقه مکالمات، ایجاد ارتباط و درنهایت حمایت برای مبارزه با تنهایی و نیل به یک هدف مشترک باشد. عمل عکس گرفتن میتواند گروه را درگیر کند و آنها را به تمرکز بیشتر روی آن لحظه سوق دهد. ارتباط بین عکاسی و تعامل بسیار قوی است. عکاسی یک فعل شناختی بسیار قوی است که گاهی دریافت ما را از واقعیت بسیار بیش از خود واقعیت بالا میبرد.
در شکل غیرحرفهای و عمومی آن هم گرفتن عکس و به اشتراکگذاری آنها در یک جامعه، مانند یک گروه رسانههای اجتماعی، میتواند به شما کمک کند با افراد جدیدی با همان علایق آشنا شوید، مراقبت از خود و دیگران را ارتقا دهید و نهایتا موجب بهزیستی و افزایش رفاه عمومی باشید. عکاسی یک نمایش فیزیکی و یک یادآوری است که میتواند شما را در مواقع ضروری برپا کند.