1. خانه
  2. اخبار
  3. از میان رسانه ها
  4. مردی که به دوربین‌ها لبخند می‌زد

مردی که به دوربین‌ها لبخند می‌زد

منبع: ایسنا –

سرویس: فرهنگی و هنری – تجسمی و موسیقی

«دکتر آدم خاصی بود. مسائل را خوب می‌فهمید. می‌دانست که باید لحظات حساس جنگ ثبت شوند. برای بچه‌های عکاس احترام خاصی قائل بود. یک ستاد کوچک داشت که به‌زور نیروهایش در آن جا می‌شدند، اما یک اتاق به عکاس می‌دادند و این خیلی با ارزش بود.»

این جمله‌ها را بهرام محمدی‌فرد می‌گوید. عکاسی که سی‌وچند سال قبل وقتی خیلی جوان بود، به مصطفی چمران گفت که از جنگ نمی‌ترسد و می‌خواهد همراه او به عملیات برود و از نیروهای ستاد جنگ‌های نامنظم عکس بگیرد. او توانست با آزادی عملی که چمران در اختیارش گذاشته بود، عکس‌های زیادی از دوران حضورش در ستاد جنگ‌های نامنظم بگیرد.

به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، دکتر مصطفی چمران یکی از فرمانده‌هایی است که عکس‌های زیادی از دوران حضور او در جبهه‌های جنگ تحمیلی باقی مانده است. مردی که حتی در سخت‌ترین شرایط عملیات‌هایی که فرماندهی‌اش را برعهده داشت، وقتی می‌دید دوربین یک عکاس به سمت اوست، لبخند می‌زد. نوع برخورد مصطفی چمران با عکاسان و مستندسازان باعث شده بود کسانی که برای عکاسی از او و گروهش می‌رفتند، در جبهه ماندگار شوند.

مصطفی چمران/عکس از بهرام محمدی‌فرد

نتیجه‌ی این برخورد شهید چمران با عکاس‌ها، این است که اکنون عکس‌های زیادی از این رزمنده‌ی شهید و گروهی که با عنوان ستاد جنگ‌های نامنظم تشکیل داده بود، در اختیار باشد. عکس‌هایی که علاوه بر نمایش وجوه مختلف یک شخصیت مهم معاصر، امروز به اسناد مهمی از تاریخ جنگ تبدیل شده‌اند و ارزش بالای آن‌ها قابل انکار نیست.

«بهرام محمدی‌فرد» وقتی خیلی جوان بود، با نامه‌ای از طرف روزنامه‌ای که در آن کار می‌کرد، نزد چمران رفت و از عملیات‌هایی مختلفی که او فرماندهی‌شان را برعهده داشت، عکس گرفت. با او به‌مناسبت سالرزو شهادت مصطفی چمران گفت‌وگو کردیم.

آقای محمدی‌فرد! شما چگونه با دکتر چمران آشنا شدید؟

با شروع جنگ و پیش از آشنایی‌ام با دکتر چمران، یک‌بار به اهواز رفته بودم. زمانی که شهر گلوله‌باران شد و مردم در حال تخلیه اهواز بودند به آنجا رفته بودم. دفعه‌ی بعد که در تهران بودم، شنیدم دکتر چمران در اهواز ستادی را تشکیل داده و عده‌ای را برای جنگ‌های پارتیزانی جمع کرده است. در آن زمان من در روزنامه به‌عنوان عکاس مشغول به کار بودم. از روزنامه نامه گرفتم و به اهواز نزد دکتر چمران رفتم.

برخورد اول او با شما چطور بود؟

آن روز ایشان در حیاط کاخ استانداری مشغول قدم زدن بود. نامه‌ام را به او نشان دادم. دکتر چمران بعد از خواندن نامه با من درباره نحوه عملیات‌های گروهش صحبت کرد. به من گفت: «چقدر با این عملیات‌ها آشنایی داری؟ نمی‌ترسی همراه گروه ما باشی؟» من آن موقع خیلی جوان بودم و فقط ۲۰ سال داشتم. راستش با حرف‌های دکتر کمی ترسیدم، ولی غرورم اجازه نمی‌داد این واقعیت را بگویم. به او گفتم نمی‌ترسم و همراه آن‌ها خواهم رفت.

مصطفی چمران/عکس از بهرام محمدی‌فرد

اولین همراهی‌تان با گروه دکتر چمران برای عکاسی چه زمانی بود؟

همان روز چمران به یکی از معاونانش گفت که من را به یکی از اتاق‌های استانداری ببرد تا استراحت کنم. یک ساعت بعد آمدند و گفتند امشب عملیات داریم، دوست داری همراه ما بیایی؟ گفتم بله، خیلی خسته بودم و نتوانستم به خاطر اضطراب استراحت کنم. بیدار بودم و شب همراه آن‌ها رفتم. یک منطقه روستایی بود که می‌خواستند آنجا عملیات کنند.

توانستید عکس بگیرید؟

دفعه اول خیلی ترسیدم. چمران و نیروهایش کارهای عجیب و غریبی می‌کردند که برایم تازگی داشت و فقط در فیلم‌ها دیده بودم! آن شب نتوانستم زیاد عکس بگیرم. شرایط، خیلی سخت و بد بود. بیشتر سعی می‌کردم مراقب خودم باشم تا این‌که عکاسی کنم.

یعنی عکسی که بتوانید از آن استفاده کنید، نگرفتید؟

اتفاقا یکی از عکس‌هایی که آن روز گرفتم و خیلی معروف شد، عکسی بود از یکی از نفرات شهید چمران که یک تیربار روی دوش داشت و از پشت گرفته شده بود. بعد از آن کم‌کم عادت کردم و در خیلی از عملیات‌های آن‌ها حضور داشتم. ۵ / ۱ سال می‌رفتم و می‌آمدم. از همان روزهای شروع فعالیت ستاد جنگ‌های نامنظم همراه آن‌ها بودم.

رفتار مصطفی چمران با شما به‌عنوان عکاس چطور بود؟

قطعا حضور طولانی ما در کنار او و گروهش نشان می‌دهد که دکتر خیلی با روی باز عمل می‌کرد و به ما آزادی عمل می‌داد؛ نه‌تنها با عکاسان، بلکه با فیلمبرداران، مستندسازان و خبرنگاران هم همین رفتار را داشت. سخت‌گیری نمی‌کرد. ما را دلگرم می‌کرد. خودش هم عکاسی می‌دانست و عکس می‌گرفت. «کاظم اخوان» یکی از عکاسانی بود که به‌خاطر حمایت‌های دکتر چمران و جوهره‌ای که داشت، توانست عکس‌های خوبی به ثبت برساند. اگر اخوان مانده بود حالا یکی از بهترین عکاسان ایران بود. همان تعداد عکسی هم که از او مانده، جزو بهترین‌هاست.

مصطفی چمران/عکس از بهرام محمدی‌فرد

زمان جنگ و حضور در کنار چمران با چه مشکلاتی مواجه بودید؟

تنها دوره‌ای که خیلی آزاد بودم و راحت توانستم عکس بگیرم، دوران جنگ بود. نه‌تنها دکتر چمران، بلکه گروه‌های دیگر هم همین‌طور بودند. کسی کاری به کار ما نداشت. تنها موردی که آنجا من را اذیت کرد وقتی بود که چند نفر مجروح و شهید شده بودند و فقط دو نفر زنده مانده بودند که به آن‌ها کمک کنند. من در حال عکاسی بودم که یکی از آن‌ها سرم داد زد و گفت به جای عکاسی بروم به آن‌ها کمک کنم. حتی از شرایط به‌وجود آمده آنقدر ناراحت بود که به سمت من آمد و کتکم زد. حق هم داشت. شرایط سختی بود.

یعنی آزادی عمل آن دوره امروز وجود ندارد؟

متأسفانه الان این درک وجود ندارد. من به‌عنوان یک عکاس که ۴۰ سال فعالیت داشته‌ام، نمی‌توانم راحت در خیابان عکاسی کنم. این آزادی دیگر وجود ندارد. البته می‌دانم سال‌ها بعد به عکس‌های این دوره به‌عنوان اسناد تصویری اجتماعی نیاز پیدا خواهند کرد و لعن و نفرینش هم برای عکاس‌ها خواهد بود.

رفتار شهید چمران به‌عنوان یک شخصیت جامع‌الاطراف در شما تأثیرگذار بود؟

بله؛ دکتر آدم خاصی بود. مسائل را خوب می‌فهمید. می‌دانست که باید لحظات حساس جنگ ثبت شوند. برای بچه‌های عکاس احترام خاصی قائل بود. یک ستاد کوچک داشت که به‌زور نیروهایش در آنجا جا می‌شدند، اما یک اتاق به عکاس می‌دادند و این خیلی با ارزش بود. احترامی که به ثبت وقایع می‌گذاشت قابل تحسین بود.

مصطفی چمران/عکس از بهرام محمدی‌فرد

ویژگی خاص شهید چمران که در ذهن‌تان پررنگ‌تر مانده است چیست؟

چیزی که خیلی برای من عجیب بود بزرگی این آدم بود. یک ویژگی ایشان که همیشه در ذهنم مانده این بود که هیچ‌وقت ندیدم در عملیات‌ها پشت سر نیروهایش حرکت کند. همیشه جلوتر از همه می‌رفت. نفر اول بود و بقیه پشت سر او می‌رفتند. آن زمان هم که پایش گلوله خورده بود، با عصا راه می‌رفت، در این شرایط توی خط می‌آمد. چمران رابطه عاطفه خوبی با نزدیکانش داشت. آن‌ها هم عاشقانه ایثار می‌کردند. قدرت جاذبه‌اش خیلی زیاد بود. افسوس می‌خورم که درباره ایشان خیلی کم کار شده و شخصیت واقعی‌اش در هیچ فیلم و اثر دیگری به‌درستی نشان داده نشده است.

به گزارش ایسنا، بهرام محمدی‌فرد متولد سال ۱۳۳۷ در تهران است. او عکاسی را از سال ۱۳۵۶ آغاز کرد و پس از انقلاب به‌عنوان عکاس در روزنامه «جمهوری اسلامی» به فعالیتش ادامه داد. در روزهای جنگ بارها به مناطق عملیاتی سفر کرد تا عکاسی کند.

انتهای پیام

پیشین
فراخوان دومین دور جشنواره عکس و پوستر «تعاون»
پسین
۳۳ سال است دوربین‌ها منتظرت هستند …

به تازگي منتشر شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست