هر آنچه درباره عکاسان حیات وحش باید بدانید عکاسی حیات وحش ؛ هیجان انگیز و متفاوت!
از هر زاویه ای نگاه کنیم، در هر ژانری عکاسی یک هنر مصور دوستداشتنی است. چیزی که آدم را سر ذوق میآورد و وادار به حرف زدن میکند! حالا تصورش را بکنید، عکاسی در ژانر حیات وحش چقدر میتواند برای آدم هایی شبیه من که سرشان درد میکند برای دردسرهای شیرین و هیجان انگیز، جذاب باشد. حرفهای که صاحبانش را ثروتمندِ تجربههای شنیدنی میکند تا بعدها به قطر یک کتاب، چند هزار صفحه حرف داشته باشند برای گفتن و نوشتن! عکاسی حیات وحش عکاسی از حیواناتی است که در محیط طبیعی خودشان و بدون دخالت انسان زندگی میکنند. برای اینکه از کیفیت این حرفه بیشتر بدانیم با عرفان سامانفر یکی از فعالان این حیطه به گفت و گو نشستیم.
+ اینطور که پیداست شغل شما ایجاب میکند که دائما در سفر باشید، این برای شما سخت نیست؟
این نکته را یکی از جذابیتهای کارم میدانم، طبیعتا هر گونهای مکان خاص خودش را دارد. مثلا برای عکاسی از پرندهی زنبورخوار باید به منطقهی زیست این پرنده رفت یا برای عکاسی از خرس باید سمت کوههایی مستقر شد که اطرافش باغهای میوه باشد. در واقع یکی از هیجانات کار ما تجربهی همین سفرهای گوناگون است!
+برای عکاسی چطور مکانیابی میکنید، از کجا متوجه میشوید که الان باید در چه موقعیتی مستقر شوید؟
بیشتر از محلیها سوال میکنیم یا خودمان با دیدن یکسری پوشش گیاهی متوجه حضور آن حیوان خاص در منطقه میشویم یا از روی فضولات حیوان متوجه حضورش در منطقه میشویم. بعضی از مکانها هم نیاز به مجوز دارند، مثل پارکهای ملی یا مناطق حفاظت شده که باید به سازمان محیط زیست شهر مراجعه کنیم و با ارائهی برنامه و هدفی که از عکاسی داریم مجوز کار بگیریم.
+چه زمانی برای عکاسی از حیات وحش مناسبتر است؟
در فصل زمستان عکاسی راحتتر است چرا که معمولا میشود طبیعت را لخت و بهتر دید. مهاجرت-ها هم بیشتر است. برای خود ما هم شرایط بهتر میشود چون گاهی مجبوریم چندین ساعت یکجا بدون حرکت و با استتار بمانیم که قطعا سختیاش در فصل گرما چندین برابر است! هرچند در چهار فصل امکان عکاسی هست اما خب بهتر و بدتر دارد. در فصل جفتگیری یا همان بهار عکاسی از حیوانات راحتتر است چرا که در این فصل بیشتر در سطح طبیعت دیده میشوند اما در فصل زایش اینطور نیست و کسی وارد منطقه نمیشود، زیرا بچهها کوچکاند و منطقه باید در آرامش کامل باشد.
+تیمی کار میکنید یا انفرادی؟
معمولا بیشتر از دو یا نهایتا سه نفر امکان ورود به منطقه را بهطور همزمان ندارند. گاهی مجبوریم قبل از طلوع آفتاب نزدیک آبشخورها یا چشمهها داخل جایی که به آن «کومه» میگویند مستقر شویم و تا بعد طلوع آفتاب منتظر حیوان بمانیم تا از پناهگاهش بیرون بیاید. اگر تعداد اعضای گروه بیشتر از سه نفر باشد، ممکن است آرامش محیط با سر و صدای جمعیت بهم بخورد و حیوان تا ساعتها از مخفی گاهش بیرون نزند و در نتیجه اصلا امکان عکاسی بوجود نیاید. به همین دلیل بهتر است افراد گروه بیشتر از سه نفر نباشند.
+ عکاسی از حیات وحش خطرناک نیست؟
به نسبت بالا بودن اطلاعات احتمال آسیب و خطر هم کمتر میشود. پیش آمده که در فاصلهی بیست سانتی مار جعفری که یکی از سمیترین مارهای ایران است عکاسی کردم و مشکلی پیش نیامده.
همینطور بالای لانه پلنگ و وسط گله گراز! من در این مدت فهمیدهام حسی که به حیوانات دارم را آنها هم متقابلا درک میکنند.
از طرفی هم گاهی جایی گرفتار میشویم که هیچ چیزی اطرافمان نیست و یا آب و غذا تمام شده. کیلومترها از شهر دوریم و حتی آنتن تلفن همراه هم نداریم! اما بهنظر من لذت این کار بیشتر از سختیهای آن است، مثلا دیدن یک گونهی حیوانی جدید که تابهحال ندیدهای یا دیدن پلنگ در زادگاه خودش نه محصور در قفس. جدای از آن به واسطهی سفرهای زیاد با افراد مختلفی آشنا میشویم.
از آداب و رسومشان اطلاع پیدا میکنیم و از این دریچه اطلاعات خوبی دستگیرمان میشود.
+ افراد برای ورود به این حرفه به چه مهارتهایی نیاز دارند؟
باید دربارهی محیطی که واردش میشوند اطلاعات کافی داشته باشند. خودشان را با محیط وفق بدهند، جوری که جزئی از طبیعت بشوند. گونههای حیوانی و گیاهی آن منطقه را بشناسند و اخلاق حیوان را بدانند. برای مثال بدانند حیوانی که قصد عکاسی از آن را دارند، شبگرد است یا روزگرد، چه موقع برای شکار یا برای چرا بیرون میآید. مسیر حرکت حیوان را بشناسند، گاهی لازم است از یک روز قبل منطقه را پایش کنند تا اطلاعات مورد نیازشان را بدست بیاورند. نکتهی بعد اینکه این حرفه نیاز به صبر و حوصلهی زیادی دارد، گاهی پیش میآید یک هفته یا شاید هم بیشتر؛ وقت میگذارند، هزینه میکنند و در منطقه برای عکاسی می مانند اما آخر کار دست خالی برمیگردند! بنابراین این حرفه روحیه صبوری میطلبد و کسی که واقعا طبیعت را دوست داشته باشد. نکتهی دیگر هم اینکه به کار با دوربین کاملا مسلط باشند. عکاسی حیاط وحش عکاسی سرعتی است! ممکن است شما شاهد اتفاقی باشید که تا مدتها دوباره تکرار نشود بنابراین نباید از دستش داد. درواقع باید بگویم که حیات وحش تکرار نمیشود!
+برای علاقهمندان عکاسی حیات وحش کلاس هم برگزار میشود؟
خود من حدود دوسال هست که رو آوردهام به بحث آموزش، چند ورکشاپ هم در این زمینه برگزار کردیم اما خب از آنجایی که عکاسان در این حیطه خیلی کم ورود پیدا میکنند، یعنی در واقع از هر صد نفر عکاس یک نفر سمت عکاسی حیات وحش جذب میشود، برگزاری ورک شاپها خیلی مورد استقبال واقع نشد! از طرفی هم تجهیزاتی که برای این حرفه مورد نیاز است گران است، لنزهای خیلی شارپ، لنزهای سوپر تله با فاصلهی کانونی بالای ۴۰۰. خب اگر قصد برگزاری کلاسی هم در این زمینه بهصورت تخصصی داشته باشیم، امکاناتش را همه ندارند. برای خود من ورود به این حیطه بسیار سخت بود، مدتها جستوجو کردم و چند نفر از اساتیدی که در این زمینه مشغول به کار هستند را پیدا کردم. چندین مقاله در این زمینه خواندم، رفته رفته اطلاعات و تجهیزاتم را بهروز کردم و خلاصه خودجوش و تجربی در این زمینه مهارت بهدست آوردم.
+عکاسی حیات وحش چه کاربردهایی دارد؟
خیلیها نمیدانند که حیات وحش ایران چقدر گسترده و غنی است! عکاسان حیات وحش وظیفه دارند این محیط غنی و خوب را به نمایش بگذارند. البته این نکته را هم بگویم که عکاسی از حیات وحش باید شغل دوم افراد باشد. اصلا نمیشود روی این حرفه بهعنوان شغل ثابت حساب باز کرد!
+ چرا عکاسی حیات وحش نمیتواند شغل اصلی افراد باشد؟
خرید آثار هنری در ایران امر رایج و عرفی نیست و ما هم اگر جایی اثر میفرستیم بیشتر برای معرفی است. از طرفی عکاسی حیات وحش حالا به نسبت گذشته محدود شده و کمتر بسترش فراهم است. قبلترها تمام تلابهای اطراف شهر شیراز پر آب بودند و وقتی به آنجا میرفتم چندین هزار فلامینگو وجود داشت و چندین روز از آنها عکاسی میکردم اما در حال حاضر تمام آن تالاب-ها خشک شدهاند. امکانات طبیعی برای عکاسی روز بهروز کمتر میشود. زندگی حیوانات به پارک-های ملی محدود شده و کمتر در فضای طبیعت آزاد و رها میبینیمشان.
+ پس کار از هر لحاظ حسابی سخت است!
بله؛ این حرفه صبر و حوصلهی زیادی میخواهد و کمتر کسی در آن دوام میآورد. در واقع این حرفه آدم سرسخت میطلبد!